وفس محل بزچلو ها
در ارتباط ناحیه وفس با بزچلوها گفته میشود: “بُزچلو(بوزچلو) یکی از طوایف و ایلات آذربایجان بود که در اوایل سلطنت صفویه (حدود ۵۰۰ سال قبل) به منطقه وفس کوچانده شد. به دلیل قدرت و شجاعتی که این ایل در جنگ¬های صفوی، نادری و قاجار از خود نشان داد، آن منطقه به نام بلوک بزچلو معروف شده و در تاریخ در کنار اسامی سایر بلوکات عراق عجم همچون وفس، آشتیان، تفرش، کزاز و شراء ذکر گردید.”
اما حمدالله مستوفی جغرافی نویس عهد مغول در نزهه القلوب نام همین منطقه وفس را به صورت بوسین (یعنی منطقه مربوط به بُزان) آورده است بنابراین بزچلوها نام خود را از نام همین منطقه وفس (دارای دامهای خوب) گرفته بوده اند. حمدالله مستوفی در ذکر نواحی ساوه از این منطقه چنین یاد می کند: “چهارم ناحیه بوسین در او چهل و دو پاره دیه است: راودان (جایگاه خوب، قصبه رکین)، ازناوه (آفتابگیر، قصبه ازناو)، سمیرم (جایگاه سرما، قصبه سمقاور)، مرق (مرگ خرابه)، وفس (دارای دامهای خوب) و خیجین (محل چشمه، قصبه خنجین) معظم قرای آن. مستوفی نامهای میلادجرد (میلاجرد)، کمجان (کمیجان) و فامره (آمره) را در شمار قصبات همدان یاد کرده است. این جانب قبلاً بیت کاپسی را به سبب تشابه اسمی با وفس ربط می دادم ولی اکنون متوجه شدم آن با توجه به معنی محل قرابه های بزرگ برای کاپسی آن با ناحیه ملایر (محل انگور) مطابقت دارد.
بنابراین از مادهای بوسین خبر هرودوت نه کُردان (دارندگان توتم بزکوهی) یا سکائیان کردوخی بلکه مردم مادی نواحی ولایات همدان و ساوه مراد بوده است. چه کردها در خبر هرودوت صرفاً تحت نام ستروخاتیان (دارندگان خانه های سفت و سنگی=کرمانجها) یاد شده اند. این جانب قبلاً در نوشته های خود بوسیان را با کردان (سکائیان، دارندگان توتم بزکوهی) مقابله می نمودم که اکنون این نظر را مخدوش می بینم.نام مردمان برچلو و بُزچلوی وفس مرکب از الفاظ بُز و بره بعلاوه پسوند نسبت پهلوی “چ” بعلاوه پسوند نسبت ترکی “لو” می باشد. به نظر می رسد نام برچلو بعداً به قیاس از نام بُزچلو در منطقه وفس پدید آمده است. در فرهنگنامه های اوستایی و فارسی و کُردی نام کمیجان به دو معنی است یا محل بزرگ و عمده و توده و انبار است یا محل خمیده. اگر این قصبه خمیدگی بارزی نداشته باشد مفهوم اولی درست به نظر می رسد.