آیا شهربانو دختر هرمزان نبوده است؟
جناب یاغیش کاظمی در صفحه فرهنگ و زبانهای باستانی ایران مطرح کردند: در کتابِ «کافی» ِ «شیخ کلینی»، اشاره ی جالبی وجود دارد درباره ی لفظی ناشی از انزجار به زبان ِ پهلوی؛ جایی که «شهربانو»، نگاهِ خیره ی «عمر» را به خود میبیند، میگوید: «أُفٍّ بِیرُوجْ بَادَا هُرْمُزْ» یا در بعضی نسخ: «اُفّ (حرف اندوه) بی روی (یا پیروز) باد هرمز» یا «آه ، بیروج باذا هرمز!». ظاهراً علی (ع) ، انزجار ِ[و اندوه] سنگین ِ پشتِ این لفظ را درمیابند و دختر (شهربانو) را در انتخابِ همسر، آزاد میگذارند:
«الْحُسَیْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْحَسَنِیُّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ : «لَمَّا أُقْدِمَتْ بِنْتُ یَزْدَجَرْدَ عَلى عُمَرَ ، أَشْرَفَ لَهَا عَذَارَى الْمَدِینَهِ ، وَ أَشْرَقَ الْمَسْجِدُ بِضَوْئِهَا لَمَّا دَخَلَتْهُ ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهَا عُمَرُ ، غَطَّتْ وَجْهَهَا ، وَ قَالَتْ : أُفٍّ بِیرُوجْ بَادَا هُرْمُزْ ، فَقَالَ عُمَرُ : أَ تَشْتِمُنِی هذِهِ ؟ وَ هَمَّ بِهَا ، فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : لَیْسَ ذلِکَ لَکَ ، خَیِّرْهَا رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ احْسُبْهَا بِفَیْئِهِ ، فَخَیَّرَهَا ، فَجَاءَتْ حَتّى وَضَعَتْ یَدَهَا عَلى رَأْسِ الْحُسَیْنِ علیه السلام ، فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : مَا اسْمُکِ ؟ فَقَالَتْ : جَهَانْ شَاهُ ، فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : بَلْ شَهْرَبَانُوَیْهِ.» (الکافی، جلد : ۲ صفحه : ۵۱۳)
نظر من که یک نتیجه گیری از این گفتار است:
وجود نام هرمز در رابطه با عمر و شهربانو در این نوشته این شک و شبهه را پیش می آورد که آیا از هرمز این عبارت منظور هرمزان سردار خوزستانی نیست که ویکیپدیا در موردش آورده:”هرمزان (قتل در سال ۲۳ هجری) حاکم خوزستان بود. در حمله اعراب به ایران زمان یزدگرد سوم عتبه سردار عرب بر وی غالب شد. او به ناچار به شوشتر رفت و به مقاومت پرداخت اما شوشتر نیز پس از ۱۸ ماه محاصره به دست مسلمانان افتاد (رجوع کنید به جنگ شوشتر) و هرمزان را به مدینه نزد عمر فرستادند.” در این صورت صورت رابطه پدر و فرزندی هرمزان و شهربانو مطرح میگردد. که بنا به ملاحظات سیاسی (اتهام شرکت هرمزان در قتل عمر و غیره) جای وی در روایات اسلامی با یزد گرد سوم آخرین پادشاه ساسانی عوض شده است.
طرفداری قاطعانه علی ابن ابی طالب از قصاص عبیدالله بن عمر (قاتل هرمزان) گواه صادق این نظر است. چه بنا به ویکیپدیا: “پس از به خلافت رسیدن عثمان، وی پسر عمر را قصاص نکرد. علی ابن ابیطالب و دیگران به شدت به او اعتراض کردند و علی تهدید کرد اگر در موقعیت مناسبی قرار گیرد، حکم قصاص را درباره او اجرا خواهد کرد.[۵] على خطاب به عمر گفت: «این فاسق – اشاره به عبیدالله – را به خونخواهى هرمزان بکش که با کشتن مسلمانى بى گناه، مرتکب خطایى عظیم شده». این ناخشنودى در او وجود داشت تا نبرد صفین که عبیدالله از علی اجازهى ورود خواست و علی به او گفت: «آیا تو که هرمزان را به ناحق کشتهاى با آنکه او به دست عموى من عباس اسلام آورده بود و پدر تو نیز از غنایم مسلمانان براى او دو هزار درهم وظیفه مقرر داشته بود، حالا انتظار دارى که از دست من جان سالم به در برى؟» عبیدالله در پاسخ گفت: «سپاس خداى را که ما را در وضعى قرار داد که تو خون هرمزان را از من مىخواهى و من خون امیرالمؤمنین عثمان را».[۶] عبیدالله در نبرد صفین در کنار معاویه جنگید و کشته شد.[۷]”.
دکتر احمد اقتداری در نقد سخن شفیعی کد کنی نکته سنجی جالبی در باره رابطه خانوادگی امام علی و هرمزان و شهربانو می نماید ولی به کنه این خویشاوندی راه نمی برد:”مقالتی در خصوص کتاب علی نامه در باب نقد و بررسی آن کتاب و تحسین نظرات آقای دکتر شفیعی کدکنی، دوست دانشمند و بسیاردان هوشمند و پرکارمان، خاص استنتاج عالمانۀ ایشان در خصوص کشتن عبیدلله بن عمر هرمزان ایرانی و بهمن ( گویا برادرش) را و برآشفتن حضرت علی(ع) و اینکه آن حضرت به همسر عبیدلله فرموده اند مرا بر عبیدلله حقی است چه هرمزان از خاندان من بوده است و اینکه هرمزان در «سرای حسین» یعنی حسین بن علی (ع) کشته شده و این قرینه ای بر صحت روایات آنکه شهربانو دختر یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی همسر حسین بن علی (ع) بوده است که بنا بر روایات سینه به سینۀ شاید غیرموثّق در آخرین جنگ اعراب با ایرانیان اسیر شده و به همسری حضرت سیدالشهداء در آمده و مادر حضرت علی بن الحسین امام زین العابدین حضرت سجاد (ع) بوده است.و اینکه هرمزان و بهمن برادرش (بنا بر استنتاج آقای دکتر شفیعی از علی نامه) بر سجادۀ نماز به دست عبیدلله بن عمر، فرزند خلیفه، کشته شده اند.”(علی نامه و چند سؤال تاریخی از استاد شفیعی کدکنی).