اشتباه یکی گرفتن گشتاسپ کیانی و گشتاسپ نوذری (هخامنشی) در روایات زرتشتی
سید مجتبی آقایی در مقاله اش زمان ظهور زرتشت از نگاهی دیگر در باب مرتبط شدن گشتاسپ نوذری یا کیانی که در روایات زرتشتی فرد واحدی به شمار رفته اند، می آورد: “یکی از جالب توجه ترین صورتهای پافشاری بر روایت سنتی را می توان در آثار برخی زرتشت شناسانی یافت که نه تنها درباره صحت و سقم روایت مذکور بحث چندانی ندارند، بلکه سعی کرده اند به مدد خیالبافی، کاستیهای تاریخی آن را جبران کنند و بر شاخ و برگ آن بیفزایند. به عنوان مثال می توان از «اومستد»نام برد که در کتاب خود، از گفت و گوی داریوش جوان با زرتشت در بارگاه گشتاسب و از همراهی این دو، سخنها گفته است. ۲۳ اما مورد جالب تر، کتاب زرتشت و جهان او اثر «هرتسفلد» است که به راستی حیرت آور است. او در قالب روایت سنتی چنان پیش می رود که زرتشت را پسر اژی دهاگه (ضحاک، آستیاگ مادی) می شمرد و گمان می برد که او به دلیل مبارزات سیاسی اش توسط «گئومات مغ » (بردیای دروغین) محاکمه و به طوس، محل حکفرمایی گشتاسب، تبعید می شود، که در آنجا مورد استقبال گشتاسب و پسرش داریوش قرار می گیرد! به این ترتیب، داریوش اول و پدرش منجی بزرگ زرتشتی گری می شوند. ۲۴(دوشن گیمن)”.
روایات زرتشتی این دو گشتاسپ معاصر مخاصم و معاند را که یکی که همانا مگابرن نواده دختری آستیاگ و پسر سپیتمه و برادر زریادر (زریر، سپیتاک) بوده و دیگری همان گشتاسپ هخامنشی پدر داریوش است با هم یکی گرفته و تاریخ آن ها را مشتبه ساخته اند. در واقع نقل قول دوشن گیمن از هرتسفلد حاوی اشتباهی است و آن اینکه زرتشت (زریادر، سپیتاک)نه پسر آستیاگ (اژیدهاکه)بلکه نواده دختری او یعنی پسر ملکه آمیتیدا و سپیتمه (داماد و ولیعهد آستیاگ) بوده و در عهد کوروش به فرمانروایی دربیکان سمت بلخ بر گماشته شده بود. کتسیاس جای دیگر می گوید حاکم بلخ در این عهد سپنداته (گائوماته بردیه) پسر آمیتیدا و پسر [خوانده]کوروش بوده است. یعنی گائوماته بردیه پسر سپیتمه و حاکم بلخ بوده لذااین حاکم روحانی عدالتخواه خود همان زرتشت سپیتمان بوده است. ایرانشناسان این پیچیدگی روایات ایرانی منسوب به زرتشت را در نیافته و در نتیجه از شناسایی زرتشت تاریخی و زمان و مکان وی عاجز مانده اند.