ریشه ایرانی کلمه تاریخ
واژه تاریخ را به درستی دارای اساس ایرانی شمرده اند. اما محققان برای آن ریشه ناصواب تار (تاریک) را پیشنهاد کرده اند که این مفهومی آشکارا مأیوس کننده است. گرچه در شکل راه تقریباً درست رفته اند، ولی در معنی به بیراهه افتاده اند. از این روی برخی در پی پیدایی ریشه عربی آن بر آمده اند. امّا کلمه سانسکریتی و اوستایی تَرَ (تَر) به معنی رفتن، گذشتن و پیروزی نشان می دهد که ریشه ایرانی کلمه تاریخ واژه پهلوی تَریک (تریخ) به معنی “علم منسوب به گذشتگان و رفتگان و فتوحات ایشان” بوده است. چون اگر چه در فرهنگ لغت های اوستایی واژه تَر را بیشتر به معنی پیروزی گرفته اند. ولی آن در ترکیب با پیشوند “وی” به معنی گذر کردن و در گذشتن نیز آمده است. یعنی در مجموع معلوم میشود کلمه سانسکریتی “تَرَ” (تَر) در اوستایی و پهلوی نیز به همان معانی رفتن، گذشتن، در گذشتن و پیروزی مصطلح بوده است. کلمات کُری تاراو و تاران یعنی رفتن بی بازگشت نیز گواه درستی این وجه اشتقاق می باشند.
امّا از کلمه میژو زبان کُردی که هم به معنی شایسته و بزرگ (از ریشه مَزَ اوستایی یعنی بزرگ) و نیز به معنی تاریخ است، بدین نتیجه می رسیم که در ایران کلمه تریک یا تاریخ (از ریشه تارَ سانسکریتی و تَرَ اوستایی یعنی برتر و برجسته و عالی) را در اساس به معنی علم منسوب به بزرگان و شاهان برتر می گرفته اند. نامهای خداینامه (نامه بزرگان برتر) و شاهنامه (نامه حاکمان بزرگ و برتر) گواه صادق این نظر هستند.
اگر هر دو معنی منسوب رفتن بی بازگشت و منسوب به فرمانروایان بزرگ را برای کلمه تاریخ منظور بداریم آن در مجموع به معنی علم منسوب به فرمانروایان بزرگ گذشته خواهد بود.