شجره نامه کمبوجیه سوم و داریوش اول مطابق خبر هرودوت
هخامنش
|
چیش پیش اول
|
کمبوجیه اول
|
کورش اول
(پسرش آروکو را به گروگان پیش| آشوربانیپال پادشاه آشور فرستاد)
چیش پیش دوم
(به اطاعت| فرائورت در آمد)
آریارمن سردار کی آخسارو (هوخشتره) ________ کورش دوم سردار کی آخسارو (هوخشتره)
(مطابق خبر |کورشنامه گزنفون) |
کمبوجیه دوم آرشام
| |
کورش سوم ویشتاسپ
| |
کمبوجیه سوم داریوش اول
شجره نامه فوق مطابق گفتارهرودوت در کتاب هفتمش می باشد که شاخه کورش دوم آن از طریق لوح اکدی زمان کورش سوم تکمیل گردیده است. این گفته هرودوت با نوشته داریوش هم در کتیبه بیستون که می گوید “هشت تن پیش از من شاه بودند و من نهمین از خاندان هخامنش هستم” کاملاً همخوانی دارد (در هر دو حالت، چه منظور وی از این عده شاخه هخامنشی متعلق به خود داریوش بوده، چه صرفاً منظور فرمانروایان اصلی هخامنشی باشد). غالب ایرانشناسان غربی به پیروی از هرتسفلد و بندهای دو کتیبه بزرگ و کوچک کتیبه بیستون چیش پیش اول، کمبوجیه اول و کورش اول را از این شجره نامه حذف کرده اند. در حالی که حسن پیرنیا در ایران باستان صفحات ۲۲۸ تا ۲۳۲ و محمد جواد مشکور در ایران در عهد باستان صفحات ۱۶۶ و۱۶۷ این شجره نامه را با توضیحات مفصلی درست ذکر کرده اند ولی برخی ایرانشناسان غربی که بدون بحث و فحص لازم با توجه به بندهای دو کتیبه بیستون داریوش در این شجره نامه شک کرده و نسخه خود را (با حذف کمبوجیه اول، کورش اول و چیش پیش دوم) از آن ساخته اند. ایشان با توجه به عنوان شدن هخامنش پدر چیش پیش (هم نماینده نام چیش پیش اول و هم نام چیش پیش دوم) در بندهای دو کتیبه بیستون تصور نموده اند که هرودوت در خبر صریح خود که مطابق خبر داریوش در بند های چهار کتیبه بیستون هم هست این سه تن را از شاخه کورش سرهم بندی نموده است. در حالی که ترتیب بنوت کمبوجیه اول و کورش اول با کورش دوم و کمبوجیه دوم در خبر هرودوت وارونه است؛ لذا در این شجره نامه سرهم بندیی صورت نگرفته است و هردوت شجره نامه طولانی فرمانروایان هخامنشی را ذکر کرده است که در آن نامهای چیش پیش، کمبوجیه و کورش تکرار شده اند. این دستاورد منفی برخی ایرانشناسانی بزرگی است که در کنار کارهای مهمشان در تاریخ ایران باستان از این نوع اشتباهات گزاف هم مرتکب شده اند.
دیاکونوف و داندامایف و ریچارد فرای از جمله پیروان این خطا و شبهه پراکنها در این راه بوده اند. چنانکه از کتاب دینهای ایران باستان هنریک ساموئل نیبرگ بر می آید آغازگر این شبهه و خطا هرتسفلد ایرانشناس بزرگ آلمانی است که بدون توجه کافی به تاریخ زمانی فرمانروایان هخامنشی تصور کرده است که در خبر هرودوت هر دو شاخه خانواده هخامنشی با کمی بی دقتی سر هم بندی گشته و در یک شجره نامه طولانی گنجانده شده است. بگذریم که مجموعه منابع اطلاعات ناقص وی در عهد جنگ جهانی دوم برای قضاوت درست در باب این شجره نامه کافی نبوده است خصوصاً که خود شبهه و خطای هرتسفلد از تناقض گویی آشکار بندهای دو و چهار کتیبه های بزرگ و کوچک داریوش در بیستون آغاز گشته است:
در آنجا در بند چهار کتیبه بزرگ می خوانیم که “داریوش میگوید هشت تن پیش از من شاه بوده اند و من نهمین از خاندان هخامنش هستم و یکی پس از دیگری ما شاهیم (به ترجمه نولدکه)”. اما نویسندگان کتیبه پیش از آن در بند دو مطلبی را مغشوشی را بدین شکل آورده اند: “داریوش شاه گوید: مرا پدر ویشتاسپ است، ویشتاسپ را پدر آرشام، آرشام را پدر آریارمن، آریارمن را پدر چیش پیش و چیش پیش را پدر هخامنش.” این گفتارها در کتیبه کوچک بیستون نیز تکرار شده اند.
اشتباه کاتبین کتیبه بیستون از آنجا پدید آمده است که پدر چیش پیش اول واقعاً هخامنش نام داشته است. ولی چیش پیش دوم پسر کورش اول صرفاً از خاندان هخامنشی بوده است نه پسر هخامنش، لذا نویسندگان کتیبه بیستون که قادر به تمییز این دو چیش پیش از هم نشده اند، آن دو را فرد واحدی به عنوان پسر هخامنش گرفته اند و بدین ترتیب تعداد هشت تن اجداد هخامنشی سلسله داریوش که هم در بند چهار کتیبه بزرگ و هم در بند چهار کتیبه کوچک روی آن تأکید میکند، از هشت تن به پنج تن تقلیل یافته است و هرتسفلد برای حل تناقض گفتار کتیبه های بزرگ و کوچک بیستون در بندهای دو و بندهای چهار (که گفتار صریح هرودوت نیز صحت این بندهای چهار را تأیید می نماید) بدین نتیجه می رسد که خبر هردوت و نیز خبر بندهای چهار کتیبه بیستون از سر هم بندی دو گروه شاهان هخامنشی حاصل گردیده است ولی این با تواریخ نخستین فرمانروایان سلسله هخامنشی تناقض دارد. چه کورشی که در عهد آشوربانیپال فرزند خود آروکو را به گروگان به آشور فرستاده بوده است نه کورش دوم نیای کورش سوم بلکه کورش اول پدر چیش پیش دوم بوده است و کورش دوم بنا به کورشنامه گزنفون سردار کی آخسارو (هوخشتره) منقرض کننده آشور بوده است.
دلیل اوستایی درستی شجره نامه هخامنشی یاد شده از سوی هرودوت همانا عنوان ثراتئونه (ثرائت-ئون یا ثری-ایتون، یعنی سومین) است که در اوستا به جای نام کورش سوم آمده است. عنوان شاهنامه ای کورش- ثراتئونه یعنی فریدون (فری-ایتون، فریتون کتب پهلوی) هم به طور ساده به معنی منسوب به دوست منش است و بر خلاف تصور ایرانشناسان غربی آن تصحیفی از لقب اوستایی وی یعنی ثراتئونه نیست چه در زبانهای کهن ایرانی تبدیل “ث” یه “ف” اتفاق نیافتاده است. بدین ترتیب معلوم میشود که لقب- نام فریدون مترادف با هخامنش و هخامنشی (هخا=دوست، منش-ی) است یعنی آن در واقع عنوان خانوادگی و سلطنتی کورش سوم بوده است. یکی شدن هخامنش و کورش سوم در عنوان فریدون باعث به عقب رفتن تاریخ کورش سوم در روایات ملی و افتادن زمان وی به دوره پیشدایان و پیش از عهد کیانیان (پادشاهان ماد) گردیده است. در حالی که اژیدهاک مخاصم وی همان آستیاگ آخرین پادشاه ماد است؛ همان آستیاگی که موسی خورنی مورخ ارمنی عهد بلاش و فیروز ساسانی نامش را به صورت آژدهاک ذکر کرده است. سه پسر فریدون (کورش) در واقع کمبوجیه، وهیزداته بردیه و گائوماته بردیه (داماد و پسر خوانده کورش) بوده اند.
عنوان ذوالقرنین توراتی و قرآنی کورش هم به معنی قوچ دارای دوشاخ جنگی علی القاعده درست است چه کلمه کوروش به صورت “کوروش-ک” در لغت پهلوی به معنی قوچ وحشی و بزکوهی است. در فصل هشتم کتاب دانیال نبی در تورات از این معانی نام کورش داستان جنگ قوچ وحشی و بزکوهی ساخته شده و از قوچ وحشی همانا کورش هخامنشی و از بز کوهی اسکندر مقدونی ارائه گردیده است.
عناوین شاهنامه ای و اوستایی کورش یعنی آفریدون (فریدون) و ثراتئونه در لغت اوستایی به ترتیب به معنی آفرین شده و رودخانه نیز می باشند. از همین روی است که هرودوت در هنگام بیان خواب آستیاگ در پیدایی کورش می آورد: “از شکم ماندانا چندان آب برفت که همدان و همه آسیا غرق شد”. این به وضوح اشاره به معنی نام کورش در مفهوم کور- اوش یعنی سیلاب درخشان است.
نظر به معنی لفظی کلمه اوستایی گئیری (از ریشه گَر، یعنی جایی که آب از آنجا روان میگردد، کوه) معلوم میشود که کلمه کورو (کور، سیلاب) در اصل صورتی از همین کلمه گنیری بوده است. یعنی جزء اول نام کوروش یعنی کورو در اساس به معنی کوه و حرف “ش” مخفف کلمه شی اوستایی یعنی جا می باشد. یعنی در مجموع نام کوروش ( کورش) در اصل به معنی بزکوهی و قوچ وحشی بوده است. لذا این نام می توانست معادل و صورتی از کلمه مرکب کورو-شکا یعنی بزکوهی وحشی گرفته شود. لابد همین کلمه است که به صورت کوروشک در پهلوی به معنی قوچ وحشی آمده است که یکی از صور بهرام ایزد جنگ به شمار می رفته است.
در باب اینکه چرا در خبر کتسیاس کورش فرزند آترادات پیشوای مردان (فرزند مخلوق آتش پیشوای آماردان= آدمکشان) به شمار رفته و در خبر استرابون نام اصلی خود کورش، آگرادات (مخلوق آتش) آمده است، باید از تفسیر جزء دوم نام کوروش یعنی اوش عاید شده باشند که در لغت اوستایی به معنی سوزان و درخشان است. مؤبدان با این تفسیر خواسته اند که کورش را با آترادات پیشوای آماردان (ملقب به رستم و گرشاسپ یعنی درهم شکننده ستمگران و راهزنان) یعنی قهرمان معروف دوره خشثریتی سومین پادشاه ماد (کیکاوس) پیوند دهند که با کشتار محاصره کنندگان آشوری در پای حصار شهر آمل مازندران ایران را برای نخستین بار در تاریخ مستقل ساخته بود. از این روی است که در اوستا زادگاه ثراتئونه (فریدون، کورش) سرزمین چهارگوشه ورنه یعنی مازندران و گیلان تصور شده است.