معنی لفظی نام سلماس

نام سلماس به معنی سرزمین سرمای زیاد است چه بیزانسی ها نام این شهر را به دو صورت سیمباسه و زومبیس آورده اند که هر دو به لغت مادی (اوستایی) به معنی جایگاه سرمای فراوان می باشند. از همین ریشه است خود نام شهر سلماس (سارم+ اس یا بس = دالم+اس یا بس) که به معنی جایگاه سرما فراوان است و جغرافی نویسان قدیم سلماس را شهر سردسیری به شمار آورده اند. چه در زبان پهلوی آذربایجان که تطور یافتهً زبان مادی بوده، حروف”س” به “د” و “ر” به “ل” قابل تبدیل بوده است. نام قصباتی هم که در آذربایجان صومه نامیده میشونداز همان ریشه زیمه اوستایی یعنی سرمامی باشند. بر این پایه می توان هیئت قدیمی دیگر سلماس یعنی دیلمقان را نیز در زبان آذری معّرب زرمه کان (سرمه کان) یعنی جایگاه سرما گرفت.

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه‌

  1. yashar گفت:

    دوست عزیز نوشته شما د ر خصوص نام سلماس “نام سلماس به معنی سرزمین سرمای زیاد است.” متاسفانه کاملا اشتباه و برگرفته از نوشته های تحریف آمیز میباشد

    بر رسی واژه سلماس در طول تاریخ و جابجائی هسته اولیه شهر

    * علی اصغر غفوری نیا

    در منابع مختلف برای لفظ سلماس معانی مختلفی ذکرشده که هریک دارای دیدگاهی است که ازنظرعلمی درست نیست با عنایت بکتاب تاریخ ده هزار ساله سلماس ( تالیف دکتر ملک زاده ص ۲۵ الی ۲۸ سال ۱۳۸۴ ) وجه تسمیه های زیر از این قبیل است :

    ۱ – کسروی درذکر نام سلماس این واژه را بیمعنی ذکرمیکند و میگوید برای الفاظی از قبیل خوی وسلماس و ارومی و لیل آوا و الوار و آستارا و اوجان و ارس و… معنای روشنی موجود نیست ( کتاب کاروند کسروی ص ۳۲۳ ) در حالیکه غالبا دارای معنی و مفهوم اند .

    ۲ – جمعی معتقدند نام این شهر از نام فردی بنام « سلیم » گرفته شده که حاکم این شهر بوده و چون در مقابل تهاجم سپاه عثمانی شکست خورده ! اورا در مقابل چشم مردم حلق آویزکرده اند . از آنجا که فرمان قتل بزبان ترکی بوده ( سلیمی آس !! ) نام شهر شده سلماس ! که درست نیست . زیرا نام سلماس حد اقل از اوایل اسلام ( سال ۲۰ – تاریخ هجری قمری ) در کتابها ثبت شده که آن زمان نه دولت عثمانی وجود داشت و نه تاریخ سلماس . تازه همان سلیم هم مسیحی بوده ، نه مسلمان . و نام مسیحی در تاریخ سلماس برای این شهر ذکر نشده است .

    ۳ – عده ای معتقدند نام سلماس مشتق از نام ( سلمانسر – سلمنسر پادشاه آسوری ) است . اعتمادالسلطنه وقایع نگار ناصر الدین شاه می نویسد : بانی این شهر « سلماسار سوم از پادشاهان بنی آشور ( ۸۰۰ سال قبل از تولد مسیح ) بوده … و در اینجا قلعه ای بنام سلماسار ساخته که از کثرت استعمال به « سلماس » تغییر نام یافته است که باز هم درست نیست و تاریخ بیاد ندارد که ملتی نام دشمن خود را بروی شهر خود زنده کنند . از طرف دیگر در تاریخ از استقرار آشوری ها در سلماس و آذربایجان خبری ذکر نشده است .

    ۳ – عده ای نام سلماس را مشتق از نام ( سلم – پسر فریدون ) پادشاه افسانه ای شاهنامه میدانند که بازهم درست نیست زیرا بنوشته شاهنامه بخش روم از آن سلم بوده و سلماس در هیچ دوره تاریخ در اختیار رومی ها نبوده است . رومیها فقط تا نزدیکی بغداد پیش آمده و قلعه هائی ساخته اند .

    ۴ – عده ای نام سلماس را مشتق از فعل ترکی « سالماق – بمعنی انداختن » میدانند که نمی تواند مبنای درستی برای وجه تسمیه سلماس باشد . زیرا کلمه سلماس دارای دو بخش است نه یک بخش و لازم است هر دو بخش آن معنی شود .

    ۵ – عده ای نیز نام سلماس را مشتق از کلمه « سولماز بمعنی پژمرده نمیشود » نوشته اند که گرچه این نام از جهات بسیاری زیبنده این شهر است – چنانکه درطول تاریخ معروض انواع ویرانیها و حوادث وحشتناک بوده ، اما هستی خود را از سرنو بازیافته است – ولی باز مبنای درستی ندارد .

    ۶ – عده ای نام سلماس را زاروند نوشته اند که این مفهوم فقط نام چشمه و گیاهی در سلماس ذکر شده ولی ارتباط با نام سلماس ندارد و نگارنده ضمن مقاله ای بعنوان ( نام سلماس هرگز زاروند نبوده است ) در مجله یاپراق نشریه تهران و هفته نامه امانت سلماس اشتباه بودن آن را توضیح داده ام که دلایل سیاسی و مغرضانه دارد .

    ۷ – جغرافیدان و جهانگرد معروف عثمانی بنام « اولیا چلبی » در قرن ۱۷ ضمن دیدار از سلماس نام این شهر را از قول بوذر جمهروزیر انوشیروان ساسانی « دئلماس » نوشته و میگوید چون در این شهر گاو و گوسفند و لبنیات زیاد بوده نام دئلماس ( دل + ماست ) داشته ! و در ادامه آمده است : هلاکو خان مغول این شهر را تاراج و ویران کرده بود ، اما وزیر جهانشاه که نامش سلماس بوده این شهر را تعمیر کرده و نام خود ( یعنی سلماس ) را بآن داده است . ( اولیا چلبی نین سیاحت نامه سی ۱۶۵۴ میلادی – باکو سال ۲۰۰۰ ص ۹۱ ) که کاملا عاری از حقیقت و بیربط است .

    ۸ – نام سلماس یک نام بسیار قدیمی و باستانی است . چنانکه گفتیم از اوایل قرون اسلامی در تمام کتابهای سیاحان و جغرافی دانان عرب و جهان گردان خارجی نام سلماس بر آن اطلاق شده است . چنانکه درمنابع خارجی منجمله در کتاب « استرابون » جغرافیدان و شاعر معروف یونانی نام این شهر « سیمباسا » یا « سیمباکا » ذکر شده ( ۲۰ سال قبل از میلاد مسیح ) که این نام شبیه واژه سلماس و تغییر یافته آن در زبان یونانی است . بنظر میرسد هسته اولیه این شهر در کنار رود دریک قرار داشته باشد .

    ۹ – سلماس فقط پس از زلزله ویرانگر سال ۱۳۰۹ شمسی در زمان رضا خان به « شاهپور » تغییر نام یافت ولی پس از انقلاب اسلامی همان نام اصلی خود یعنی سلماس را باز یافت .

    ۱۰ – نام اسبق سلماس در منابع مربوط به تمدن اورارتوها که تاریخ شکوفائی آن حدود ۳۵۰۰ سال پیش (۱۵۰۰ سال قبل از میلاد ) و یک دولت و مدنیت ترک در منطقه آذربایجان کنونی بوده « اولهو Ulhu »

    یا اولخو Ulxu » میباشد که در کنار رود زولا و محل انشعاب کانال های تقسیم آب قرار داشته و نام روستای« اولق یا اوله » در همان محل نیز شبیه این اسم و یاد آور نام آن است است . ( بنا بقولی دیگر شهراولهو در کنار هفتوان تپه و کنار رود زولا قرار داشته است ) تاریخ از بناهای سنگی و محکم این شهر و کاخ های باعظمت آن یاد میکند این شهر وسیله نیروی های ویرانگر و مهاجم آشوری تخریب و نابود شده است .

    ۱۱ – با توجه به بررسی های دقیقی که درکتاب « تاریخ ده هزار ساله سلماس » بعمل آمده ، نام سلماس برگرفته از دو کلمه ترکی « سالم Salm » از مصدر سالماق بمعنی انداختن و « آس AS یا آز AZ » میباشد . « آس » نام یکی از قبایل باستانی و بزرگ و فراگیر ترک میباشد که در تاریخ مشهور و اسم و رسمی داشته و تاریخ درخشانی دارند . واژه آس مشتق از کلمه آسینا Asina یاآشینا است . آسینا یا آشینا نام گرگی است که برنگ خاکستری بوده و طبق بسیاری از افسانه ها و داستانهای ترکها نقش راهنما ، مادر و هادی را دارد ( مثلا به کودک شیر خواره ، شیر میدهد یا گمشدگان وادی را هدایت میکند یا نقش پاسبانی و حراست را ایفا میکند یا… ) گرگ خاکستری یا ( بوز قورد ) در میان ترکها قبل از آنکه در دامدار و دامپرور بوده باشند ، مقدس شمرده میشد ، چنانکه امروز هم این تقدس وجود دارد و در ضرب المثلهای ترکان آذربایجان نیز جاری است مثلا : دیدن روی گرگ مباح است = قوردون اوزون گورمک مباح دی . یا دست گرگ ( قورد الی ) برای شفای بیماران بکار میرود و آنرا زیر سر زائو قرار میدهند .

    یا دیدن خواب گرگ نشانه خوشبختی است = قوردون یوخودا گؤرمک ، یاخشی اولار و…

    واژه « آس »درترکیب بسیاری از کلمات و اسم ها نیز آمده است مثلا درکلماتی از قبیل آستارا ( آس = تارا ) – آسپارو خان ( آس = پارو = خان ) – میناس ( مین = آس ) – تالاس ( تال = آس ) – سیواس ( سی = آس ) – آذریایجان ( آس= ار- بای = جان ) و …

    با توجه بنوشته محقق و مورخ مشهور آذربایجان « میر علی سید اوف » مردمان قبیله « آس » اسبهای خود را هم «آس » میگفتند و طبعا اسب در میان اقوام دنیا دارای اهمیت و منزلت حیاتی و اقتصادی بوده است که ناشی از اهمیت و وسعت قبیله آس یا« آز » بوده است . حروف اول نام تاریخی آذربایجان هم از کلمه « آس » یا « آز » گرفته شده و بتعریف محقق دانشمندآذربایجان ( قربان مراغه لی ) از لغت نامه « دیوان اللغات ترک محمود کاشغری » لفظ « آذر» که مرکب از دو کلمه ( آز – ار ) میباشد ، بمعنی شاد ، خوش طالع ، خوش نیت میباشد که در زمانهای باستان به الهه « شادمانی و الهه محبت » نیز اطلاق میشد .

    بنابراین با توجه به بخش اول کلمه سلماس ، اگر سالم Salım ازمصدر« سالماق » بمعنی انداختن باشد ، معنی کلمه (سالماس) را می توان « الهه شادی بخش » یا« خدای محبت دهنده »تعبیر نمود که ممکن است از طبیعت زیبا و سر سبز منطقه بوده باشد که شهراز سه طرف به کوهها و از طرف دیگر به دریا و دشتهای وسیع و آسمان باز و دلگشا و چشمه ها و رودها و … تکیه دارد و خداوند متعال هیچیک از زیبائیهای خود را از این شهر و دیار دریغ نداشته است . بنابراین سلماس در ترکی باستان بیشتر بمعنای ( شادی بخش و محبت دهنده ) است .

    چنانکه گفتیم سلماس براثر هجوم اقوام و ملل چندین بار معروض خرابی و ویرانی قرار گرفته و جمعیت آن مهاجرت و کوچ نموده که پس از خرابی شهر ، نام سلماس به منطقه اطلاق میشود . اما شهر و منطقه هر بار براثر همان داده های طبیعی ، عمــــــــران و آبادی و حیات خود را باز می یابد که به پاره ای از آنها اشاره می شود :

    ۱ – ۳۵۰۰ سال قبل نام باستانی سلماس اولهو یا اولخو بوده که بر اثر حملات آشوریها از بین رفته است

    ۲ –۲۰سال قبل از میلاد ، استرابون یونانی از سلماس جدید بنام سیمباسا یاسیمباکا نام میبردکه لفظی یونانی است

    ۳ – سلماس در سال ۶۱۹ ه . ق . همزمان با حملات مغولها بایران بر اثر تسلیم نشدن در مقابل سپاهیان مغول ویران شده و مردم آن قتل عام میشوند و شهر خالی از سکنه میشود .

    ۴ – سلماس در زمان صفویه پس از باز یابی خود در سال ۹۸۵ ه. ق . بتصرف سپاهیان امپراطوری عثمانی درآمده و ۲۷ سال در اختیار آنها قرار میگیرد و لی در سال ۱۰۱۲ ه.ق. مجددا بصورت میدان جنگ بین ایران و عثمانی ( بین شاه عباس و سردار چغال اوغلی ) در آمده و دوباره ویران و خالی از سکنه میگردد که آثار گور های دسته جمعی شاه عباسی هنوز هم در قبرستان کهنه شهر دیده میشود .

    ۵ – در اوایل سلطنت قاجار شهری بنام دیلمقان درکنار شهر فعلی سلماس آباد شده و مرکز شهر میشود . لکن بر اثر زلزله ویرانگر سال ۱۳۰۹ بکلی تخریب و با خاک یکسان شده و مدتی بعد شهر فعلی در فضای شمال آن دایر و آباد میشود .

    [پاسخ]

    جواد کهلان مفرد پاسخ در تاريخ فروردین ۱۹ام, ۱۳۹۱ ۸:۳۴ ب.ظ:

    هیئت سیم باسه بنا به همان تحقیقات کسروی در کاروند باید مرکب باشد از سیما (زیما، سرما) و بس (فراوان)، گرچه خود به سراغ این نام نرفته و نام سلماس (سرما بس) غیر قابل معنی کردن تصور نموده است. “سرما” طبق سهو و نحو پهلوی می توانست “سلما” تلفظ گردد و جزء “بس” در ترکیب با آن به تلخیص تبدیل “س” شود.

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *