تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

دلایل کسانی که منکر وجود خدا هستند چیست؟

اساسا دلیلی بر عدم خداوند اقامه نشده است و عمده اشکالات منکران در طول تاریخ در پذیرش ادله اثبات وجود خدا بوده است . البته در قرون اخیر در جهان غرب برخی کوشیده اند بر اساس مبانی خود دلایلی را بر عدم وجود خدا اقامه کنند که همه آنها باطل و غیرمنطقی است. مثلا برخی گفته اند هر چیزی که وجود دارد قابل تجربه است و خدا قابل تجربه نیست بنابراین وجود ندارد. اشکال این استدلال در این است که وجود را به معنی امر مادی گرفته است. برخی دیگر گفته اند هر چیزی علتی دارد،‌ پس اگر خدا وجود دارد، پس او نیز علتی دارد؛ و اگر او علت داشته باشد دیگر خدا نخواهد بود. پس مفهوم خدا(واجب الوجود) مفهمومی است که از اثبات آن رد آن لازم می آید بنابراین وجود ندارد، چون خود متناقض است. اشکال این استدلال در مقدمه اول آن است. چون این قضیه که «هر چیزی علتی دارد» به هیچ وجه قابل اثبات نیست. قضیه درست این است که «هر ممکن الوجودی علتی دارد» و از این قضیه نمی توان نتیجه گرفت که خدا وجود ندارد بلکه برعکس از همین قضیه استدلال می شود بر وجود خدا. برخی دیگر گفته اند ماده ازلی و ابدی است(قانون بقای ماده) بنابراین نیازی به خالق ندارد. حکما در جواب گفته اند ملاک احتیاج به علت، ممکن الوجود بودن است(هر ممکن الوجودی علت دارد) و ازلی و ابدی بودن منافاتی با ممکن الوجود بودن ندارد. به نظر حکما‌ ملائکه نیز همیشه بوده اند و همیشه خواهند بودن ولی در عین حال آنها ممکن الوجودند. علامت ممکن الوجودبودن این است که از فرض عدم آن تناقضی لازم نمی آید، در حالی که از فرض عدم واجب الوجود تناقض لازم می آید ؛چون واجب الوجود یعنی موجودی که عین وجود صرف وجود است و عدم نقیض وجود است ونقیض یک شئ را نمی توان بر آن حمل کرد لذا قضیه ی « واجب الوجود ممتنع الوجود (عدم) است » متناقض است امّا ماده، ممکن الوجود است چون از فرض عدم آن تناقضی لازم نمی آید چون ماده ماهیت است نه وجود وماهیت می تواند باشد ومی تواند نباشد به عبارت دیگر ماهیت چگونگی وجود است نه خود وجود وعدم نقیض وجود است نه ماهیت .برخی وجود شورور را دلیل بر عدم خدا انگاشته اند که فیلسوفان با تحلیل فلسفی شر آن را پاسخ گفته اند.
اکثر دلایلی که برای رد وجود خدا اقامه شده است ناشی از تصور نادرست مفهوم خدا(واجب الوجود) است. آنچه اینها انکار می کنند خدای واقعی نیست بلکه آن خدایی است که خود در ذهن خود تصور کرده اند. همچنین بسیاری از منکرین خدا به خاطر تبعیت از هوای نفس،‌ زیر بار خداباوری نمی روند . چون می دانند که پذیرش وجود خدا آنها را از برخی امور نفسانی باز خواهد داشت. « وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ»(بقره/۹۹)؛ و به تحقیق ما آیات روشنگری به سوی تو نازل کردیم و جز فاسقان منکر آن نمی شوند. و فرمود :« پس هنگامی که آیات ما روشنگرانه به سویشان آمد، گفتند این سحری آشکار است و با آن که باطنشان به آن یقین داشت، از روی ظلم و تکبر و برتری طلبی آن را انکار کردند. پس ببین عاقبت مفسدان چگونه شد.»(نمل/۱۳و۱۴) یکی دیگر از علل کفر و انکار خدا به خصوص در غرب، تصویر غلطی است که برخی ادیان از خدا ارائه می دهند خدایی که یهود و مسیحیان و حتی برخی از فرقه های اسلامی معرفی می کنند، خدایی است مخلوق نما و روشن است که بر وجود چنین خدای بشر ساخته ای نمی توان استدلال عقلی قانع کننده ای ارائه نمود، لذا بسیاری از منکرین خدا منکر چنین خدایی هستند و اگر خدای حقیقی قرآن بر آنها عرضه شود بسیاری از آنها ممکن است به آن ایمان آورند. کما اینکه برخی نیز ایمان آورده اند. برای مثال جناب رژه گارودی از رهبران حزب کمونیست فرانسه بعد از آشنایی با اسلام از کمونیسم دست کشید و مسلمان شد یا جناب دکتر لگن هاوزن- که الان در مؤسسه امام خمینی(ره) در قم مشغول تدریس هستند- ابتدا از مسیحیت دست می کشد و مدتی بی دین می شود ولی بعد از آشنا شدن با مذهب تشیع به آن ایمان می آورد .ایشان اکنون از مبلغین جدی اسلام هستند.
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.