تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

رابطه بین شر اخلاقی و طبیعی چیست؟

اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس‌ و شماره تماس‌ها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.

شردرواقع به نقص و عدم برمی گردد؛ و در مقابل، خیر یعنی کمال و وجود؛ لذا به هر چیزی که مستلزم نقص یا عین نقص باشد، کلمه شر قابل اطلاق است. شرور اخلاقی مثل حسد، دروغ و … در واقع حکایت گر نوعی نقص نفسانی هستند. شر اخلاقی یعنی میل به طبیعت – که وجود ناقص است – و روی گردانی از ملکوت – که وجود کامل است- به عبارت دیگر شر یعنی توجه به کثرت ها و روی گردانی از وحدت، یعنی خارج شدن از مسیر سیر الی الله، و برعکس نظام تکوین حرکت کردن. به صاحبان این شرور نیز کلمه شر اطلاق می شود چون جایگاه این نقصها ، نفس آنهاست. «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابّ‏ِ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُون؛ قطعا بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانى‏اند که نمى‏اندیشند ». (انفال، ۲۲) «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابّ‏ِ عِنْدَ اللّهِ الَّذینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛ بى‏تردید بدترین جنبندگان پیش خدا کسانى‏اند که کفر ورزیدند و ایمان نمى‏آورند ». (انفال، ۵۵) «بکم و صم و لایعقلون و کفر و لایؤمنون» همگی اموری عدمی هستند و حکایت از نقص روحی می کنند ؛ و از همین امور، رذائل اخلاقی دیگر ظهور می یابد.
شرور طبیعی، مثل زلزله، سیل و … به خودی خود اموری وجودی بوده و خیرند ؛ و وجود همه آنها در طبیعت و نظام تکوین لازم است، تا تعادل طبیعت محفوظ بماند.
« جهان چون خط و خال و چشم و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست»
(گلشن راز ،شیخ محمود شبستری)
« اگر یک ذره را بر گیری از جای خلل یابد همه عالم سراپای »
(گلشن راز، شیخ محمود شبستری)
اما از آن جهت که این امور گاه به انسان آسیب می رسانند و باعث نقصی در مال یا بدن یا سایر امور متعلق به انسان می شوند، شر نامیده می شوند؛‌ لذا شر بودن این امور، نسبی است نه واقعی ؛ اما شرور اخلاقی حقیقتا شرند، چون هیچ گونه امر وجودی در آنها موجود نیست . حسد و غیبت و دروغ و … ظهورات نقایص نفسانی هستند؛همان طور که نبود برق باعث خاموش شدن لامپ می شود ؛ یا نبود چشم باعث می شود که انسان دست به عصا راه رود ؛ یا نقص پا باعث می شود که انسان سوار ویلچر شود؛اینها فعلند ولی عامل این افعال یک نوع نقص است. علی علیه السلام می فرماید: «حسد رأس عیبها و نقصهاست» و «حسود همیشه بیمار (ناقص) است»، «حسد مرضی است که شفا ندارد» ، «حسود دائم المرض است اگر چه جسمش سالم باشد». (مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۱-۲۳) و فرمودند: «غیبت نهایت درجه ی تلاش عاجز است». (نهج البلاغه، قصار ۴۶۱) یعنی منشأ غیبت نداشتن قدرت روحی است. و فرمودند : «انسان غیور زنا نمی کند». (نهج البلاغه، قصار ۳۰۵) یعنی زنا نتیجه عدم غیرت است وغیرت امری وجودیست.
بنابراین نقطه ی اشتراک شر اخلاقی و شر طبیعی این است که هر دو مستلزم امر عدمی هستند. همچنین شرور اخلاقی می توانند منجر به شرور طبیعی شوند. آیات و روایات بسیاری حاکی ازاین هستند که بسیاری از بلایای طبیعی نتیجه ی فساد اخلاقی و عقیدتی مردم است. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشکى و دریا نمودار شده است تا بعضى از آنچه را که کرده‏اند به آنان بچشاند باشد که بازگردند».
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.