عوارضی که ممکن است زنا و همجنس بازی پدید آورد چیست؟
درباره فلسفه تحریم هم جنس گرائی می توان به این نکات اشاره کرد:
۱- بیماری روانی انسان به صورت طبیعی و سالم، چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می بینند، هر گونه کاری که تمایل را از مسیر طبیعی اش منحرف سازد یکنوع بیماری و انحراف روانی در انسان ایجاد می کند. مردی که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردی که تن به چنین کاری می دهد هیچ کدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهای امور جنسی « هموسکوآلیسم » (همجنس گرائی) به عنوان یکی از مهمترین انحراف ذکر شده است. ادامه این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً می کشد و در مورد کسی که تن به این کار می دهد، احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا می شود و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی می شوند، به طوری که بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینکه احساسات جنسی زن و مرد هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در سلسله اعصاب، روحیات و اخلاق آنان، روشن می شود که از دست دادن احساسات طبیعی تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می سازد، بطوری که چنین زنان و مردان هم جنس باز گرفتار ضعف جنسی شدید می شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبی برای فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلی از دست می دهند. این گونه اشخاص از نظر روانی غالباً سالم نیستند و در خود یکنوع بیگانگی از خویشتن و بیگانگی از جامعه ای که به آن تعلق دارند احساس می کنند، قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزی است تدریجاً از دست می دهند و یکنوع سرگردانی و بی تفاوتی در روح آنها لانه می کند.
۱- بیماری روانی انسان به صورت طبیعی و سالم، چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می بینند، هر گونه کاری که تمایل را از مسیر طبیعی اش منحرف سازد یکنوع بیماری و انحراف روانی در انسان ایجاد می کند. مردی که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردی که تن به چنین کاری می دهد هیچ کدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهای امور جنسی « هموسکوآلیسم » (همجنس گرائی) به عنوان یکی از مهمترین انحراف ذکر شده است. ادامه این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً می کشد و در مورد کسی که تن به این کار می دهد، احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا می شود و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی می شوند، به طوری که بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینکه احساسات جنسی زن و مرد هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در سلسله اعصاب، روحیات و اخلاق آنان، روشن می شود که از دست دادن احساسات طبیعی تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می سازد، بطوری که چنین زنان و مردان هم جنس باز گرفتار ضعف جنسی شدید می شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبی برای فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلی از دست می دهند. این گونه اشخاص از نظر روانی غالباً سالم نیستند و در خود یکنوع بیگانگی از خویشتن و بیگانگی از جامعه ای که به آن تعلق دارند احساس می کنند، قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزی است تدریجاً از دست می دهند و یکنوع سرگردانی و بی تفاوتی در روح آنها لانه می کند.
درباره فلسفه تحریم هم جنس گرائی می توان به این نکات اشاره کرد:
۱- بیماری روانی انسان به صورت طبیعی و سالم، چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می بینند، هر گونه کاری که تمایل را از مسیر طبیعی اش منحرف سازد یکنوع بیماری و انحراف روانی در انسان ایجاد می کند. مردی که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردی که تن به چنین کاری می دهد هیچ کدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهای امور جنسی « هموسکوآلیسم » (همجنس گرائی) به عنوان یکی از مهمترین انحراف ذکر شده است. ادامه این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً می کشد و در مورد کسی که تن به این کار می دهد، احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا می شود و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی می شوند، به طوری که بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینکه احساسات جنسی زن و مرد هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در سلسله اعصاب، روحیات و اخلاق آنان، روشن می شود که از دست دادن احساسات طبیعی تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می سازد، بطوری که چنین زنان و مردان هم جنس باز گرفتار ضعف جنسی شدید می شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبی برای فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلی از دست می دهند. این گونه اشخاص از نظر روانی غالباً سالم نیستند و در خود یکنوع بیگانگی از خویشتن و بیگانگی از جامعه ای که به آن تعلق دارند احساس می کنند، قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزی است تدریجاً از دست می دهند و یکنوع سرگردانی و بی تفاوتی در روح آنها لانه می کند. V}ناصر مکارم شیرازی و … . تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه ۱۳۶۳، ج ۹، ص ۱۹۵ و ۱۹۷.{V
۲- قطع نسل بشری : همان گونه که گذشت یکی از پیامدهای منفی (لواط)، ضعف مفرط جنسی است، به طوری که هم جنس بازان بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود چرا که تدریجاً علاقه به جنس موافق جانشین علاقه طبیعی به جنس مخالف را می گیرد. اگر این سیر ادامه پیدا کند آرام آرام نسل جامعه ی بشری قطع خواهد شد، قرآن کریم نیز بدین نکته اشاره داشته و می فرماید : « انکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل » V}عنکبوت، ۲۹{V « آیا شما به سراغ مردان می روید و راه تکثیر نسل انسانی را قطع می کنید؟»
۱- بیماری روانی انسان به صورت طبیعی و سالم، چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می بینند، هر گونه کاری که تمایل را از مسیر طبیعی اش منحرف سازد یکنوع بیماری و انحراف روانی در انسان ایجاد می کند. مردی که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردی که تن به چنین کاری می دهد هیچ کدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهای امور جنسی « هموسکوآلیسم » (همجنس گرائی) به عنوان یکی از مهمترین انحراف ذکر شده است. ادامه این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً می کشد و در مورد کسی که تن به این کار می دهد، احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا می شود و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی می شوند، به طوری که بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینکه احساسات جنسی زن و مرد هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در سلسله اعصاب، روحیات و اخلاق آنان، روشن می شود که از دست دادن احساسات طبیعی تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می سازد، بطوری که چنین زنان و مردان هم جنس باز گرفتار ضعف جنسی شدید می شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبی برای فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلی از دست می دهند. این گونه اشخاص از نظر روانی غالباً سالم نیستند و در خود یکنوع بیگانگی از خویشتن و بیگانگی از جامعه ای که به آن تعلق دارند احساس می کنند، قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزی است تدریجاً از دست می دهند و یکنوع سرگردانی و بی تفاوتی در روح آنها لانه می کند. V}ناصر مکارم شیرازی و … . تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه ۱۳۶۳، ج ۹، ص ۱۹۵ و ۱۹۷.{V
۲- قطع نسل بشری : همان گونه که گذشت یکی از پیامدهای منفی (لواط)، ضعف مفرط جنسی است، به طوری که هم جنس بازان بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود چرا که تدریجاً علاقه به جنس موافق جانشین علاقه طبیعی به جنس مخالف را می گیرد. اگر این سیر ادامه پیدا کند آرام آرام نسل جامعه ی بشری قطع خواهد شد، قرآن کریم نیز بدین نکته اشاره داشته و می فرماید : « انکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل » V}عنکبوت، ۲۹{V « آیا شما به سراغ مردان می روید و راه تکثیر نسل انسانی را قطع می کنید؟»
۳- گسترش فساد و بی بند و باری افراد هم جنس گرا به دلیل انحراف از فطرت و تمایل طبیعی، تدریجاً به انزوا و بیگانگی از اجتماع و سپس بیگانگی از خویشتن رو می آورند و گرفتار تضاد و پیچیده روانی می شوند، و اگر به اصلاح و سامان دهی خویش نپردازند، ممکن است آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلی و انحرافات اخلاقی دیگر و برهنگی از شخصیت انسانی که از لوازم حتمی این کار است، بکشاند که در این صورت جامعه انسانی آلوده شده و شیرازه اجتماع از هم می پاشد. جالب اینکه در روایات اسلامی در عباراتی کوتاه و پر معنی اشاره به این مفاسد شده است. از جمله در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم که کسی از او سوال کرد : « لم حرم الله اللواط » : « چرا خداوند لواط را حرام کرده است » فرمود : « من اجل انه لو کان اشیان الفلاح حلالاً لاستغنی الرجال عن النساء و کان فیه قطع النسل و تعطیل الفروج و کان فی اجازتها ذلک فساد کثیر » : « اگر آمیزش با پسران حلال بود مردان از زن ها بی نیاز (و نسبت به آن ها بی میل) می شدند، و این باعث قطع نسل انسان می شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی جنس موافق و مخالف می گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی ببار می آورد » V}وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۵۲.{V در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا (ع)، راجع به فلسفه تحریم هم جنس گرائی چنین آمده است : « فلسفه تحریم مردان بر مردان و زنان بر زنان، این است که این امر بر خلاف طبیعتی است که خداوند برای زن و مرد قرار داده ( و مخالفت با این ساختمان فطری و طبیعی، سبب انحراف روح و جسم انسان خواهد شد )، و به خاطر این است که اگر مردان و زنان همجنس گرا شوند، نسل بشر قطع می گردد و تدبیر زندگی اجتماعی به فساد می گراید و دنیا خراب می شود. » V}بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۷۲{V در قرآن مجید نیز در سوره های (اعراف) (هود) (حجر) (انبیاء) (نمل) و عنکبوت اشاراتی به وضع قوم لوط و گناه شنیع آنها شده است، البته با تعبیرات متفاوت که هر کدام از این تعبیرات به یکی از ابعاد شوم این عمل ننگین اشاره می کند: در سوره اعراف آیه ۸۱ می خوانیم : « بل انتم قوم مسرفون » شما جمعیت اسراف کارید. اسراف از این نظر که آن ها نظام آفرینش را در این امر فراموش کرده و از حد تجاوز نمودند. و در سوره انبیاء آیه ۷۴ آمده است : « و نجیناه من القریته التی کانت تعمل الخبائث انهم کانوا قوم سوء فاسقین » ( ما لواط را از قریه که (خبائث) انجام می داد رهایی بخشیدیم، آنها قوم بد و فاسقی بودند.) خبیث به معنای کار یا چیز آلوده است که طبع سالم آدمی از آن تنفر دارد، و چه عملی از این عمل تنفر آمیزتر است که فسق به معنای خروج از اطاعت پروردگار و برهنگی از شخصیت آدمی است، که از لوازم این عمل شرم آور است. به همین دلیل و به دلایل اخلاقی، اجتماعی و … در اسلام شدیداً همجنس گرائی را در هر شکل و صورت تحریم کرده، و برای آن مجازاتی شدید قرار داده است.
۴. بروز برخی بیماریها مانند بیماری بسیار خطرناک و عفونی ایدز که یکی از علل اصلی آن همجنس بازی است و به عنوان کشنده ترین بیماری عفونی در غرب و در عصر مدرن و تکنولوژی مطرح است
۴. بروز برخی بیماریها مانند بیماری بسیار خطرناک و عفونی ایدز که یکی از علل اصلی آن همجنس بازی است و به عنوان کشنده ترین بیماری عفونی در غرب و در عصر مدرن و تکنولوژی مطرح است