تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

در مورد نماز توضیح دهید.

پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب الهى، درمى‏یابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژه‏اى در ادیان الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز شده‏اند. اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مى‏باشد. محور تربیت و تعالى انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مى‏شود. نماز و نه هیچ عبادت دیگرى، براى خداوند سودى به همراه ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمى‏نشیند. ولى غفلت انسان از خداوند، زمینه سقوط وى به پست‏ترین درجات را فراهم مى‏کند. حال آن که یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مى‏دارد و در طوفان حوادث زندگى و فراز و نشیب آن دست او را مى‏گیرد.
اگر بخواهیم نقش نماز را در طول زندگى به چیزى تشبیه کنیم، باید بگوییم: نماز همانند چراغ‏هایى نورانى در مسیرى تاریک و ظلمانى و پیچ در پیچ است که انسان را به پیمودن راه اصلى و عدم انحراف و اسیر غول بیابان نشدن دعوت مى‏کند. این چراغ‏ها باید همواره روشن باشد وگرنه آدمى ممکن است در مرحله‏اى به بیغوله‏اى بیفتد و چه بسا بازگشت از آن ممکن نباشد. فلسفه اصلى نماز و دیگر عبادات همین است. بدون نماز و عبادت انسان تربیت نمى‏شود و توان لازم را براى پیمودن راه کمال نمى‏یابد.
J}اعمال نیک و بد انسان همه در قیامت مورد محاسبه و موازنه قرار مى‏گیرد (والوزن یومئذ الحق»، (اعراف آیه ۸).البته آیات و روایات متعددى دلالت بر نقش کلیدى نماز دارند از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمودند: «اول ماسئلت یوم القیامه الصلاه ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ماسواها . در قیامت اول چیزى که مورد پرسش قرار مى‏گیرد نمازمى‏باشد. اگر قبول شد دیگر اعمال نیز مقبول است و اگر رد شد بقیه نیز مردود مى‏باشد» (نهج‏الفصاحه). اما کسى که نمازش مانع ارتکاب منکرات نشود و آن که بدون نماز به انجام حسنات مى‏پردازد هر دو به نماز محتاجند. ریشه این تفکر – که آن دو به نماز نیازى ندارند. این پندار باطل است که براى نماز صرفا ارزش مقدماتى و طریقى قائل باشیم درحالى که نماز خود داراى ارزش ذاتى و مستقل است و در شریعت مقدس اسلامى موضوعیت دارد. پس کسى که باانجام صحیح فریضه نماز دست به زشتى‏ها مى‏برد ارزش ذاتى نماز را کسب نموده اما فرآورده‏هاى جانبى آن را ازدست داده است و نمى‏توان به خاطر آن آثار جانبى از اصل قضیه دست شست و چه بسا با ادامه همین نماز براى شخص تنبه حاصل شود.{J
. نماز که نوعى عبادت و پرستش و ارتباط ویژه با آفریدگار جهان و انسان است در ادیان پیشین نیز وجود داشته تا آن جا که قرآن مجید یکى از وصایاى لقمان به فرزندش را نماز ذکر نموده است «یا بنى اقم الصلوه…» اما کیفیت آن در ادیان مختلف متفاوت بوده است و صورت کاملى از چگونگى دقیق آن در هر دینى در دست نیست و به نظر مى‏رسد متناسب با تکامل دین نماز نیز روند تکاملى داشته است و دین مبین اسلام همچنانکه در معارف و قوانین و مقررات اجتماعى کاملترین دین است در عبادات نیز جامع‏ترین و کامل‏ترین آنها را که متناسب با انسان رشد یافته عصر خاتمیت است تشریح فرمود.
فلسفه نماز فقط شکرگذارى نیست و آثار مهم دیگرى نیز دارد. افزون بر آن شکر خداوند نیز وقتى عملى خواهد شد که آنچه او خواسته است ما انجام دهیم؛ نه آنچه که دلمان مى‏خواهد. چه این که روح عبادت، همانا عبودیت و بندگى است یعنى تسلیم فرمان بودن که طبیعتا باید انضباط و مقرراتى باشد تا بنده را به آن امتحان نموده، روح بندگى را در او پرورش دهند.
اما در رابطه با این که «چرا نمى‏توان به جاى نماز و روزه هرگونه دلمان خواست خدا را شکر گزارى کنیم» باید گفت:
اولا: عبادات تنها جنبه شکرگزارى ندارد و فلسفه‏هاى دیگرى نیز در بر دارد.
ثانیا: انسان باید دقیقا جایگاه خود را در هستى و به ویژه در برابر خداوند بازشناسد و متناسب با آن تصمیم بگیرد و عمل کند. به عبارت دیگر ابتدا باید جهان‏بینى خود را درست کرده و موضع خویش را در برابر خداى هستى روشن ساخت. در این جا دو رویکرد وجود دارد:
الف) موضع اومانیستى( Humanism ):
این نگرش در سده‏هاى اخیر در اروپا رونق گرفت و به دیگر نقاط جهان نیز سرایت کرد به گونه‏اى که بسیارى نادانسته و حتى بدون آشنایى با نام و مفهومش شدیدا تحت تأثیر آن قرار گرفته‏اند. بر اساس این بینش انسان به جاى خدا مى‏نشیند. هرگونه برنامه و دستورالعمل آسمانى و خدایى را واپس مى‏زند و هرگونه بخواهد تصمیم مى‏گیرد و عمل مى‏کند. طبق این بینش اگر انسان بخواهد خداپرستى هم بکند به دلخواه خود و آن سان که مى‏پسندد عمل مى‏کند نه آن طور که از ناحیه خداوند تعیین شده است. به عبارت دیگر در نگرش اومانیستى انسان اصل مى‏باشد. این روش چیزى جز حاکمیت مطلق نفس اماره نیست و مسأله‏اى به نام تکلیف و وظیفه از ناحیه موجودى قدسى و فرابشرى به کلى کنار نهاده شده است.
ب ) موضع توحیدى( Theistic ):
این نگرش مبتنى بر چند واقعیت است:
اول. مالک تمام هستى از جمله انسان خداست (انا لله) و ما حتى مالک خویش نیز نیستیم.
دوم. آن که تمام هستى به سوى خدا باز مى‏گردد (وانا الیه راجعون).
سوم. این که کمال نهایى انسان در عبادت و پیروى پروردگار است.( البته عبادت به معنای وسیع کلمه)
چهار. آن که اولین لازمه عبادت شناخت معبود و بازشناسى این نکته است که چگونه عبادتى شایسته مقام وى مى‏باشد و چون خداوند بهتر از هرکس حقیقت خویش و چگونگى عبادت شایسته را مى‏شناسد پس همو بهتر مى‏تواند ما را بر این امر هدایت فرماید. از همین رو ما را به بهترین نوع عبادات رهنمون گردیده است.
افزون بر آن در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:
الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموش‏کارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یا د کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مى‏شود.
ب ) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مى‏کند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر».
ج ) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانه‏هاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مى‏کند. امام على(ع) مى‏فرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود»(نهج‏البلاغه). حضرت فاطمه(س) نیز مى‏فرماید: «جعل اللّه‏ الصلاه تنزیها لکم من الکبر؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند».
د ) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعت‏هاست. ویل دورانت مى‏نویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمان‏ها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مى‏توان دریافت که در سایه همین جماعت‏ها و جمعه‏هاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مى‏شود و در سایه آن برکات و ارزش‏هایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزش‏ها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مى‏کند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مى‏نماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کم‏کم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مى‏شود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.
بنابر این انسان باید روزانه یا لااقل هفته‏اى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپرازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد.
ه ) براى اینکه در نماز و به ویژه در رکوع و سجود، حالت خشوع و خضوع فراموش نشود، شایسته است قبل از نماز با خود تعهد نموده و نوعى شرط و قرارداد ببندیم که به غیر خدا توجه نکنیم و نیز در حین نماز با مراقبت شدید، نگذاریم ذهن ما به انحراف‏کشیده شود. تمرین‏بر این‏نکته به تدریج اثر مثبت و مفیدى به جاى مى‏گذارد. همچنین رعایت نکاتى چند ضرورى است:
الف) نماز خواندن در محیط آرام و بى ‏سر و صدا.
ب ) موانع را برطرف ساختن؛ چنان که در برابر عکس، درب باز، آتش و آئینه نماز کراهت دارد.
ج ) در حال نشاط و اعتدال نماز خواندن. خواب آلودگى، گرسنگى زیاد، محیط خیلى گرم یا خیلى سرد و… مانع از حضور دل خواهد شد.
و اساسا همه انسان ها در اعماق روح و قلب و فطرت خود با خداوند رابطه ای ناگسستنی دارند و وجود و حضور او را هر کس به اندازه معرفت و شناخت خود درک می کند ولی بدون شک بین این ادراک ها تفاوت بسیاری است. برای ادراک بهتر خداوند و آشنایی بیشتر با او لازم نیست چیزی به ما افزوده شود و یا مطلب جدیدی را درک کنیم، بلکه عمده این است که حجاب ها و موانع و غبارهایی را که بر چهره جان و آینه فطرت خدا نمای ما نشسته با توبه و عبادات خالصانه و بندگی صادقانه کنار بزنیم و گرد و غبار را از سیمای تابناک روح و فطرتمان بزداییم تا آنگاه درک کنیم، همه وجود ما و عالم را خداوند پر کرده و در همه جا حاضر و ناظر است. هر چند نماز و عبادات ما کم ارزش است و از روی شناخت عمیق نمی باشد ولی نماز معجونی است که همین اندازه اش نیز دارای اثر است و انسان را از گناهان و انحرافات بیشتر نگه می دارد و شیطان ملعون حتی از این مقدار نماز ما نیز ناخشنود است.
در روایت داریم که جوانی از انصار، نمازش را به جماعت با پیامبر می خواند ولی مرتکب گناه نیز می شد. وقتی این جریان را به پیامبر گفتند حضرت فرمود: بالاخره روزی همین نمازش جلو خطا و گناه او را می گیرد. چندی نگذشت که به پیامبر خبر دادند آن جوان توبه کرده و اصلاح شد و دست از اعمال بد خود برداشته است.
وظیفه فعلی و جدی ما این است که این نماز و عبادات ناقص را روز به روز کامل تر و عالی تر نماییم و انشاءالله به درجه اهل عبادت و اخلاص و یقین برسیم نه این که همین عبادات و نمازهای ناقص را هم ترک کنیم البته آنچه گفته شد صرفا ترسیم کلى از مسائل بود. براى پى‏بردن به عمق هر یک از موارد فوق، باید به سیرى فکرى در آن پرداخت.
بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه نماز و هم‏چنین دیگر برنامه‏هاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریده‏هاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مى‏خورد و تمامى جاذبه‏هاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.
در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مى‏کند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بى‏رنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبه‏هاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند تابلوها و چراغ‏هایى است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، انسان را به تبعیت از خود فرا مى‏خواند تا او را از پرتگاه‏هاى سقوط و گزند حوادث سنگین، باز دارد. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب‏هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده‏اند. آن‏چه گفته شد، تنها اشاره‏اى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… داراى حکمت‏هاى عمیقى است.
ارزنده ترین و شریف ترین انسان های تاریخ , به پا دارنده نماز و فرمان دهنده به آن بوده اند
برای افراد معمولی و عادی , همین مقدار توجه به خداوند, موجب نظارت بیشتر آنان بر اعمال خود می گردد و موجب می شود که آنها به گناهان نزدیک نشوند. در مرتبه بالاتر, کسی که به معانی و مفاهیم و حقایق نماز توجه می کند, نسبت به خود و جهان هستی , بینش ژرف تری پیدا می کند که به واسطه آن , نیروی مقابله او با گناه فزونی می یابد. و بالاخره کسی که نماز را معراج مومن می بیند و خویشتن را در محضر خالق هستی می یابد و در این وادی , حقیقت خویش را مشاهده می کند, پیش از دیگران بر دوری و تنفر از گناه قدرت پیدا می کند.
عبادت و نیایش و هرگونه کارى که براى رضاى خداوند انجام گیرد، داراى یک سلسله آثار گرانبهاى فردى و اجتماعى است و در حقیقت از عالى‏ترین عوامل تربیتى و اخلاقى مى‏باشد زیرا:
اولا: پرستش خداو عبادت ، حس تقدیر و شکرگزارى را در انسان زنده مى‏کند.و قدر دانى از مقامى که نعمتهاى بزرگ و پرارزشى را در اختیار انسان نهاده، نشانه لیاقت و شایستگى او نسبت به الطافى است که در حق او انجام گرفته است.
تشکر و سپاسگزارى از مقام خداوند این نتیجه را دارد که فرد سپاسگزار با عرض تشکر و انجام وظیفه، حق‏شناسى خود را در برابر نعمتهایى که خدا در اختیار او گذاشته است آشکار و هویدا مى‏سازد.
ثانیا: عبادت و پرستش خدا مایه تکامل روحى انسان است؛ چه تکاملى بالاتر از این که روح ما با جهان بیکران کمال مطلق «خدا» مرتبط گردد و در انجام وظایف بندگى و کارهاى زندگى، از قدرت نامتناهى و نیروى نامحدود او استمداد بطلبد و به اندازه‏اى شایسته و لایق گردد که بتواند با او سخن بگوید .
این مزایا که بطور اختصار بیان گردید در تمام عباداتى که بطور صحیح انجام گیرد وجود دارد؛ در عین حال هر یک از عبادات مانند نماز، روزه، حج و اثر و مزیت مخصوص خود را دارند که به عنوان نمونه به برخى از اسرار این عبادت که از بزرگترین عبادات اسلامى مى‏باشند بطور اختصار اشاره مى‏نماییم تا روشن شود که فایده نیایش و عبادات براى ماست و خدا نیازى به آنها ندارد
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.