توروکوهای کردستان قبیله ای از مردمان قفقازی و آریایی هوری و میتانی بوده اند
سنت شده است که ناسیونالیستهای ترک و پان ترکیست هرجا نامی را مشابه با تُرک (دارنده توتم گرگ) دیده اند با مصادره به مطلوب زبان التصاقی برابر زبان ترکی، برای آن کارنامه ترک تباری بتراشند. ایشان حتی در این راه پان ایرانیستهای مخاصم خود را با ادعای بسیار کاذب ترک تبار بودن مادها (ملت کیانیان اوستا و شاهنامه) به عقب رانده اند. مادهایی که مرکب بودند از بوسیان (مردم بین همدان و ساوه) و بودینان (لران)، ستروخاتیان (خانه سنگی ها، کردهای ساگارتی)، پارتاکانیان (مردم اصفهان) مغان (مردم آذربایجان) و آریزانتیان (مادهای حکومتی ری و کاشان). این خزعبلات ترک خواندن بومیان کهن ماد و میتانی با نویسندهً عامیی به نام پروفسور تقی زهتابی باکو و عراق نشین در ایران پدید آمد. برخی از شرقشناسان نیز با ابراز تردیدهایی در این باب ریشه این اسامی کهن بدان توهمات دامن زده اند. چنانکه اشاره شد التصاقی بودن زبان یک قوم برای این جماعتِ کارنامه ترکی تراش، نشانه ترک بودن دارندگان آن زبان است. از آن جمله ادعای ترک بودن برای توروکوهای هزاره دوم و اول پیش از میلاد کردستان است که از اسلاف کردان کردوخی (دارندگان توتم بزکوهی، تورانیان فریانی) بوده اند که نامشان در منابع بابلی و آشوری و اورارتویی به شکل توروکو و توریخی ذکر شده است و سوای التصاقی بودن زبان ایشان- به نشانه قفقازی بودن آنان- نامشان نیز به ظاهر شباهتی با نام متأخر تُرک دارد. با توجه به اینکه تور در قفقاز اکنون هم به نوعی بُزکوهی اهلی اطلاق میشود. لذا نام توروکو معادل با سکا و آسکول به معنی مردم منسوب به توتم بزکوهی و قوچ وحشی است. نام قوم بائده قرآنی جدیس را می توان به صورتهای ایرانی و عربی گئو-تی-ایس (پرستنده بزکوهی) و جدی تیس (منسوب به بزکوهی) بازسازی کرد. اگر این نام را معادل نامهای توروکو (منسوب به بزکوهی)، کردوخی (منسوب به بزکوهی)، سکا (منسوب به بزکوهی) و هوری (به زبانهای سامی یعنی کوهی) قرار دهیم؛ در این صورت معلوم میشود از نام هوری هم همان پرستنده بزکوهی مراد بوده است. این بدان معنی است که مردم قفقازی تبار هوری در پیدایی کردان سهم اساسی را داشته اند گرچه نام و ملیت و فرهنگ خود را در مقابل ایرانی تباران میتانی و کیمری (سکایی) و ساگارتی (مادی) از دست و با آنها در آمیخته و تشکیل ملیت واحد کُرد را داده است.می توان حدس زد لغات نسبتاً فراوانی از زبان هوری در زبان ایرانی کُردی به یادگار مانده باشد. پروفسور مجید زاده به درستی از روی نامهای ایشان آنان را از اقوام هوری-میتانی شمرده است. سؤال این است که آیا کُردان کردوخی اعقاب همین مردم بوده اند یا بعداً به همراه سکائیان آریایی و ترک تبار اوتی اران (آذری) در عهد مادیای اسکیتی (ملقب به افراسیاب یعنی پر آسیب) یعنی اواسط قرن هفتم پیش از میلاد از قفقاز گذشته و پس از به جا گذاشتن همراهان اوتی (آذری) خویش در اران، بدین نواحی شمال بین النهرین کوچ نموده اند؟ در جواب استرابون و هرودوت صرفاً از اسکان سکائیان در اران و سمت اراضی ارمنستان سخن به میان آورده اند. یعنی صحبتی از مهاجرت سکاها به شمال بین النهرین نکرده اند. اما آشوریان از حضور سکائیان آریایی کیمری در مرزهای شمال بین النهرین سخن به میان آورده اند. در تورات به عنوان پسران جومر (یعنی کیمریان کپادوکیه و کیمریان شمال مرزهای آشور) از سه شاخه سکائیان در جنوب قفقاز به نامهای اشکناز (دوستدار بزکوهی) و ریفات (رباینده) و توجرمه (دارندگان شمشیر) سخن رانده است که از این میان مطابق هرودوت و استرابون اشکنازها یعنی سکاها مرکب از سکائیان آریایی و ترک در اران (به کُردی یعنی سرزمین آتش) سکنی گرفتند. به طوری که اشاره گردید نام ترکی اوتی (آذری= ارانی) متعلق به شاخه ترکی اینان بوده است. توجرمه ها که با توجه به نامشان از گروههای سکایی سئوروماتی (دارندگان شمشیر) بودند در سمت قراباغ و ارمنستان کوچک اسکان یافتند. اما گروه سوم یعنی ربایندگان که صفت کُردان کردوخی به شمار می آمده است به طور غالب نه با این گروهها بلکه پیشتر در هزاره دوم پیش از میلاد در ترکیب قبایل هوری (ماهپرست) و میتانی (خورشیدپرست) یعنی همان توروکوها به سرزمین کردستان رسیده بودند. بعداً گروههایی از سکائیان کیمری در همین ناحیه کردستان بدیشان اضافه شده بودند. در اوستا همین تورانیان هوری/میتانی (توروکوها) و کیمری را تحت نام خاندان فریان تورانی (دوستان تورانی) ساکن جزیره رود رنگها (بین النهرین تورون و حوالی جنوبی آن در بین حوضه علیای رودهای دجله و فرات)، دوست ایرانیان معرفی اند.
در اینجا دو مقاله مرحوم عادل ارشادی فر را در باب توروکوها که تلاشی برای انطباق نام و نشان ایشان با ترکهای باستانی مفروض این نواحی است ، به عینه ضمیمه می نمایم:
۱- توروکی های باستان آذربایجان عادل ارشادی فر (چاپ شده در روزنامه ی نوید آذربایجان)
مهم ترین سند تاریخی ـ منهای داده های زبانشناسی تطبیقی ـ که تاکنون در اثبات بومی بودن ترک های آذربایجان ارائه شده است، وجود نام «تورکی» در اسناد آشوری و اورارتویی از آغاز سده چهاردهم تا اوایل هزاره اول قبل از میلاد است.
«ز. یامپولسکی» بر اساس همین اسناد کوشیده است حضور طوایف ترک زبان آذربایجان را از سده چهاردهم قبل از میلاد به بعد در اطراف دریاچه ارومیه اثبات نماید (رک: رحیم رئیس نیا, آذربایجان در سیر تاریخ ایران، ۸۷۶) تاریخی که یامپولسکی ارائه کرده متکی بر گزارش جنگی «آداد ـ نیراری اول» پادشاه آشور در اواخر سده چهاردهم قبل از میلاد می باشد.
بسیار مسرورم که این مقاله برای نخستین بار این اطلاع خیلی مهم و ارزنده را به خوانندگان خود و همچنین پژوهشگران عرصه ی تاریخ آذربایجان می بخشد که «تورکی های» باستان آذربایجان حداقل از آغازه هزاره دوم قبل از میلاد در اطراف دریاچه ارومیه سکونت داشتهاند.
بر اساس اطلاعاتی که دانشمندان غربی از روی الواح آشوری قدیم منتشر کردهاند و در سال ۱۳۷۶ شمسی از طرف آقای دکتر یوسف مجید زاده باستان شناس معروف ایرانی در ایران منتشر شده است، آگاهی ما تا اندازه ای از توروکی های باستان آذربایجان تکمیلتر میشود. سرزمینی که «تورکی» ها در آنجا سکونت داشتند در الواح آشوری قدیم «تورکوم» (Turukum) نامیده شده است. این سرزمین در حد فاصل اربیل در شمال شرقی عراق تا دریاچه ارومیه در آذربایجان قرار داشت. سرزمین «تورکوم» با سرزمین «گوتیوم» (میهن گوتی ها) و هم چنین با ایالت هوری نشین «اشنونا»(۱) در کرانه شرقی رود دیاله همسایگی داشت.
اشنونا (تل اسمر کنونی) به طور قطع در جنوب سرزمین «تورکوم» قرار داشت. نخستین اطلاعی که از توروکی های باستان آذربایجان داده شده مربوط به شمسی آداد اول (۱۸۱۳ – ۱۷۸۱ ق.م) پادشاه آشور در اواخر قرن نوزدهم قبل از میلاد می باشد ولی این موضوع که «توروکیها» قبل از این تاریخ با حمورابی پادشاه مشهور بابل (به توریخ دلاپورت ۲۰۰۳ – ۱۹۶۱ ق.م)(۲) درگیریهایی داشته اند، مورد تصدیق دانشمندان بوده است. بر اساس نخستین اطلاع تاریخی که از «توروکی»های آذربایجان در اواخر قرن نوزدهم قبل از میلاد به دست ما رسیده است و آخرین اطلاعی که منابع اورارتویی در قرن نهم قبل از میلاد داده اند، توروکی ها حداقل به مدت یک هزاره (ده قرن) در اطراف دریاچه ارومیه و شمال شرقی عراق اقامت داشته اند.
یوسف مجید زاده با استناد به یک منبع غربی (LaessØe, 1959e:31) و بر اساس مندرجات الواح آشوری مربوط به شمشی آداد اول می گوید: «شمشی آداد اول پادشاه آشور قدیم بر سر مالکیت «قابرا» در منطقه اربیل نه تنها با «دادوشا» پادشاه اشنونا درگیری داشت بلکه ساکنان گردنکش کوهپایه های زاگرس یعنی گوتی ها و توروکی ها نیز برای او همیشه مزاحمت هایی ایجاد می کردند و به ویژه توروکی ها که تصرف(شوشازا)(۳) را برای
وی غیر ممکن کرده بودند و دشمنان خطرناکی برای آشور به شمار می ر فتند (تاریخ و تمدن بین النهرین, جلد اول، ۱۴۸) منبع مورد استناد یوسف مجید زاده می گوید: «یکی از جنگ های عمده شمشی آداد اول لشکر کشی به منطقه زاب سفلی (زاب کوچک) بود. در این جنگ چندین شهر ازجمله «قابرا» آراپخا (کرکوک) و «توروکوم» به تصرف سپاهیان آشوری درآمد.
به نظر می رسد که تصرف سرزمین «توروکوم» (کشور توروکی ها) به دست شمشی آداد اول پایدار نبوده و نیروهای آشور مجبور به ترک این سرزمین شده اند، زیرا منابع آشور نشان می دهند که بعد از مرگ شمشی آداد اول «ایشمَ ـ داگان اول»(۴) فرزند و جانشین او که مابین سال های ۱۷۸۰ – ۱۷۴۱ قبل از میلاد (به توریخ مجید زاده) سلطنت کرده است معاهده صلحی را با «توروکو» بسته و دختر رئیس قبیله توروکی (به تعبیر مجیدزاده) نیز با «موت – آشکور» فرزند «ایشم ـ داگان اول» ازدواج کرده است.(۵)
یک منبع مورد استناد مجیدزاده احتمال داده است که در زمان شمشی آداد اول شهر «شوشازا» زیر فشار توروکی ها متروک شده است. در نامه های «ماری» (۶) نام دو فرمانروای توروکی ذکر شده ـ متاسفانه این نام ها در تالیف مجیدزاده نیامده ـ و نام یکی از رهبران توروکی نیز «زازیا» بوده است. منابع مورد استفاده دکتر مجیدزاده و همچنین خود ایشان بر این عقیده اند که نام هر سه فرمانروای توروکی «هوری» بوده است. یوسف مجیدزاده با توجه به این اسامی این استنتاج را کرده است که : «شاید بتوان گفت که تمام قوم جنگاور توروکی که در دامنه های زاگرس(به تحقیق زاگرس شمالی) زندگی می کردند و با خمورابی درگیری هایی داشتند از اقوام هوری بودهاند (ماخذ بالا ، ۱۶۹). از آنجایی که زبان قوم هوری شناخته شده است و هیچ دانشمندی در خصوص آسیانی (=التصاقی) بودن این زبان تردیدی نکرده است مخالفت با این استنتاج که توروکیها شاید از تبار هوری ها بودهاند موردی ندارد اما بر این استنتاج این مطلب را باید علاوه کرد که اتنونیم و توپونیم «توروکی» همانطوری که «ز.یامپولسکی» به درستی دریافته است در سنگ نبشته های اورخون ویئنیسئی سده های میلادی و «تورک» امروزی است. همان واژه «توروکو» بنابراین
می توان زبان هوری را به عنوان زبانی «پروتو تورک» که از هزاره چهارم قبل از میلاد توسط عناصر هوری در کرانه غربی دریای خزر تکلم می شده و در هزاره های بعد به شمال بین النهرین تا سوریه رسیده است معرفی کرد.(۷)
من با استناد به وجود دهها واژه پایه ترکی در زبان های سومری, ایلامی, گوتی, کاشی و … و همچنین مهاجرت سومری ها, ایلامی ها، هوری ها و شعبه هایی از کاسی ها از کرانه های غربی دریای خزر (آذربایجان و قفقاز) به سرزمین های جدید و ایضاً نفوذ نظامی گوتی ها و کاسی ها از شمال غرب و غرب ایران در بین النهرین, معتقدم که دانشوران امروزی تاریخ باید در این فرضیه که خاستگاه عناصر ترک، آسیای مرکزی بوده, تجدید نظر کنند و طبق شواهد موجود باید بپذیرند که حوزه دریای خزر خاستگاه اصلی عناصر قومی ترک بوده است.
توروکی های مورد بحث ما که یگانه سند رسمی و غیر قابل تفسیر اثبات حضور طوایف ترک زبان از آغاز هزاره دوم ق.م تا آغاز هزاره اول ق.م در آذربایجان می باشند. پس از سپری شدن قرن های ۱۷-۱۶-۱۵ دوباره در قرن چهاردهم قبل از میلاد در اسناد بین النهرین ظاهر میشوند. سکوت منابع آشوری در قرنهای در مورد همه اقوام ساکن در ایران غربی یک سکونت همه جانبه است و علاوه بر توروکیها, گوتی ها و لولوبی ها را نیز شامل می شود و علت اصلی آن را باید در ضعف آشور در این سه قرن جستجو کرد. اما در قرن چهاردهم قبل از میلاد این سکوت شکسته می شود و بار دیگر مدارک تاریخی بیشتری ارائه می شود. با روی کار آمدن آداد ـ نیراری اول (۱۲۷۵ ـ ۱۳۰۷ ق.م به توریخ مجیدزاده و ۱۲۸۱ و ۱۳۱۰ به توریخ دلاپورت) وی شرح پیروزی های پدر پادشاه خود «اریک ـ دن ـ ایلو» علیه مناطق «توروکو»، «نیگیمتی» و رؤسای همه گوتی های کوه نشین را به دست می دهد. مجیدزاده از این لحن لوحه آشوری استنباط می کند که این توصیف آشکار می کند که مخالفان ساکن در کوه های زاگرس را در مجموع «گوتی» می نامیدند. قطع نظر از درستی و یا نادرستی این استنباط این نکته که نام «توروکو» در کنار گوتی ها برده شده حائز اهمیت است به این سبب که این دو قوم کوهستانی در عرض پانصد سال در کنار هم زندگی می کرده اند و تغییر عمده ای در مواضع و پایگاه های سکونتی آن ها حاصل نشده است. ولی ظهور منطقه جدیدی به نام «نیگیمتی» (به قرائت دیاکونوف: نیگیمخی) که به گفته جورج کامرون در رشته کوههای شرق اربیل قرار داشت، در جوار حوزه های سنتی گوتی ها و توروکی ها حائز اهمیت بیشتری است زیرا این توپونیم گواه تفوق عنصر قومی «هوری» در جنوب دریاچه ارومیه است «نیگیمتی» (= نیگیمخی) به گفته دیاکونوف نامی هوری است (تاریخ ماده، ۴۷۴) و وی به جای منطقه توروکی «کشور توروکی» نوشته است که صحیح تر می نماید. زیرا این توصیف وجود پادشاهی (امارت) را در کشور مذکور تایید می نماید. همانطوری که نیگیمتی نیز کشور نامیده شده است. (۸)
آدادنیرای اول خویشتن را نابود کننده قبایل نیرومند کاسی (کاسی های حاکم بر بابل) و گوتیان و لولومیان (=لولوبیان) و شوباریان (سوبارتوها = میتانیان و فی الواقع هوریان) می داند (تاریخ ماد، ۴۷۴) آنچه از این ادعاهای گزاف بر می آید این است که دولت دوباره قدرت یافته آشور با چهار عنصر قومی هوری, توروکو و گوتی و لولوبی در منطقه عمومی شمال شرق عراق و شمال غرب و غرب ایر ان درگیر بوده است. دشمن دیگر وی کاسی ها در این زمان در مرکز عراق (بابل) فرمانروایی و سلطنت داشتند «اریک ـ دن ـ ایلی» پدر پادشاه «آداد نیراری اول» نیز در متنی که بیشتر آن از میان رفته است شرح بیشتری از لشکر کشی خود به سرزمین «نیگیمتی» که پادشاه آن در این موقع (قرن چهاردهم ق.م) شخصی به نام «اسینو» بوده است به دست می دهد.
همانطوری که نیگیمتی نامی هوری است «اسینو» نیز نامی هوری و شهری از شهرهای نیگیمتی به نام «ارنونا» که اسینو در آنجا به محاصره نیروهای آشوری در آمده بود نیز به احتمال قوی هوری است. با توجه به این نام های
کثیر هوری در منطقه عمومی کردستان و آذربایجان و وجود یک ایالت هوری نشین مشهور به نام «اشنونا» در ناحیه دیاله، شکی در این نیست که هوریان نزدیک ترین متحدان توروکی ها, گوتی ها و لولوبی ها در مقابله با آشوری ها بوده اند. ستایش خدای «تیشپاک» در میان اشنونایی ها، که همان خدای «تشوپ» مشهور هوری ها و هیتی ها و تئشپا (=توشپا)ی اورارتوهاست این احتمال را تقویت می کند که خدای مورد احترام توروکی ها نیز «تیشپاک» بوده است زیرا اسامی فرماند هان توروکی نیز چنانچه گذشت منشا هوری داشته است. من توپونیم باستانی «اشنونا» را
در نام «اشنو» ضبطی که جغرافیدانان عرب از اشنویه آذربایجان داشته اند باز می جویم و معتقدم که این نام (= اشنو) بازمانده توپونیم باستانی اشنوناست. یوسف مجید زاده می نویسد: «یکی از پادشاهان «اشنونا» به نام «بیلالاما» بر پایه مدارکی که به دست آمده قانونی به زبان اکدی تدوین کرده است که در حدود دو قرن مقدم بر قانون حمورابی است. امروزه می دانیم که در حدود سه چهارم از قانون اشنونا عیناً در قانون حمورابی آمده است و موضوع بقیه آن شباهت فراوان به مواد مشابه در آن قانون دارد (ماخذ فوق ۱۵۷ ـ۱۵۶) .
منابع آشوری در قرن سیزدهم قبل از میلاد مجددا در مورد توروکی ها سکوت کرده اند و به نظر می رسد که توروکی ها در این قرن در اتحادیه پادشاهان نائیری داخل شده اند. این اتحادیه که چهل پادشاه در آن عضویت داشت سرزمین های واقع در بین دریاچه های ارومیه ـ وان و احتمالا سیوان گؤی گؤل را شامل می شد.
توکولتی نینورتای اول در اواسط قرن سیزدهم ق.م خود را شاه دریای بالا و پائین و شاه سوباریان و گوتیان و سراسر کشور نائیری میخواند و محتمل است ما در این بیانیه توروکیها را تحت نام « نائیری» باز جوئیم هر چند که اصطلاح گوتیان و سوباریان (=هوریان) نیز می توانند این معنی را کامل کنند. در هر صورت بعد از سپری شدن سه قرن دیگر و در اوایل هزاره اول قبل از میلاد (قرن نهم قبل از میلاد) در سنگ نوشته های میخی اورارتو (کشور نائیری ) سخن از ایالاتی در اراضی آذربایجان رفته است که قومی به نام توریخی در آنها زندگی می کرده ا ند. نام «توریخی» بدون شک صورت اورارتویی «توروکی» آشوری است. یامپولسکی بر اساس منابع یونانی سخن از مسکون بودن آذربایجان در سده ۵ قبل از میلاد توسط «ایرکی ها» رانده است.
وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است که منظور از توروک ها و توریخی ها و ایرکی ها همان ترکان هستند. یامپولسکی در موردی دیگر با استناد به پومپونیوس (جغرافی نگار و تاریخ نگار نیمه اول سده اول میلادی) می نویسد که ترکان در اوایل سده اول میلادی و حتی پیش از آن در چراگاه های شروان و دشت میل زندگی می کردند (رک. رئیس نیا, ۸۷۶-۸۷۷) با در نظر گرفتن مراتب فوق و با تاکید بر این موضوع بسیار اساسی که «جاحظ» در اواخر قرن دوم هجری در رساله معروف خود «مناقب الترک» درباره ترکانی سخن می گوید که در آسیای صغیر سکنی داشته اند و عرب ها با آن ها در ازمنه قدیم آشنا بودند(۹) موضوع بومی بودن ترکان آذربایجان بصورت تسلسل تاریخی مستمر احراز می شود.
زیرنوشتهها :
۱ـ پادشاهی اشنونا در قسمت سفلای دره, رود دیاله قرار داشت. این پادشاهای با ایلام و سومر – اکد و کشورهای شمالی خود در کردستان و آذربایجان تماسی تنگاتنگ و پیوندی ناگسستنی داشت.
۲ـ درباره تاریخ جلوس حمورابی بر سلطنت بابل در میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد.
۳- شوشازّا یا ششروم و شمشرّ قرائت های مختلف از نام یک شهر عمدتا هوری نشین می باشد. این محل در حال حاضر «تلّ شمشاره» خوانده می شود و در شمال شرقی عراق در نزدیکی های رواندوز در حوزه علیای زاب کوچک در جنوب غربی دریاچه ارومیه قرار دارد (رک: یوسف زاده, تاریخ و تمدن بین النهرین ۴۶-۱۶۸).
۴- جزء اول این نام یعنی «ایشمَ» به معنی شنیده است می باشد. داگان خدای حامی شهر ترقا «تل عشاره» در جنوب ملتقای رود خابور و فرات و خدای مورد احترام آموری ها است ایشمَ داگان یعنی داگان شنیده است و یشمک آداد نام پسر دیگر شمشی آداد اول که به سلطنت «ماری» رسید به معنی آداد می شنود می باشد واژه ایشمَ یا واژه ائشیتمک (شنیدن) و واژه عربی (سمع) و مشتقات آن قابل مقایسه است.
۵ـ مجید زاده معتقد است که این ازدواج سیاسی بوده و ایشمَ داگان پادشاه آشور به منظور دست یابی به صلح پایدار با توروکوها دست به این اقدام زده است. (ماخذ مذکور ۱۹۰).
۶ ـ «ماری» (تل حریری امروزی) است واقع در جنوب ملتقای رود خابور به فرات در سوریه این شهر در آغاز منطقه ای سومری نشین بود اما بعد ها عنصر سامی غربی در آن تفوق یافت.
۷ـ خاستگاه نخستین هوری ها قفقاز و آذربایجان بوده است.
۸ ـ در آن زمان آشوریها سرزمین های بسیار کوچک را کشور می نامیدند. مثلا در فلات ارمنستان ۸۰ کشور برمی شمردند (رکن تاریخ ماد، ۴۷۵).
۹- رک: بر تولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی, جلد اول، ۴۵۳٫
۲- تمدنهای باستانی غرب آذربایجان – عادل ارشادی فر
“…. پنجمین قومی که در حدود غربی آذربایجان ودر اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم قبل از میلاد قدم به صحنه تاریخ گذاشتند ((توروکی)) ها هستند. برخی از محققان معتقدند که ((توروکی ها)) یا توروکوها (TURUKKU ) عشیره ای از هوری ها هستند زیرا اسامی پادشاهان آن ها منشا هوریانی دارد، توروکی ها چه عشیره ای از هوریان باشند و یا نباشند این نخستین باری است که نام قوم تورک در منابع تاریخی مشرق زمین مطرح می شود و گواه بی بدیلی است بر بومی بودن ترک های آذربایجان. قوم توروکی بر اساس منابع تاریخی بابل، اورارتو و آشور به مدت یک هزار (ده قرن ) در غرب آذربایجان حضور فعال داشته اند و به مانند گوتیان دشمنان خطرناکی برا ی جلگه نشینان بابل بوده اند.
نخستین اطلاع تاریخی از توروکو (توروکی)ها مربوط به دوران حمورابی پادشاه مشهور بابل است. این این پادشاه در بیست و نهمین سال سلطنت خود به ثبت این واقعه پرداخته است که لشگر های توروکوم،کاگموم وسوبارتو را شکست داد (۱۹).
قطع نظر از اختلافی که در گاه نگاری تاریخ بین النهرین وجود دارد ،توروکی ها در سال های بعدی با شمسی آراد اول (۱۸۱۳ –۱۷۸۱ ق.م به توریخ دلاپورت) بر سر مالکیت شهر ((شوشارا)) (شاشروم) در نزدیکی رواندوز درگیر شده وتصرف این شهر را برای وی ناممکن ساختند. پادشاه آشور قدیم علیرغم لشگر هایی که به قصدانقیاد ساکنان گردنکش کوهپایه های زاگرس شمالی ومیانی یعنی گوتی ها وتوروکی ها به عمل آورد موفقیت قطی کسب نکرد.
او در یکی از گزارش ها ی تاریخی خود به جنگ عمده ای اشاره میکند که به منطقه زاب کوچک نموده و چندین شهر از جمله ((قابرا )) (در شرق اردبیل)، آراپخا(کرکوک) وتوروکم را به تصرف آورد اما با وجود این ادعا فرزند و جانشین وی ((ایشم –داگان اول )) که به توریخ یوسف مجید زاده بین سالهای ۱۷۸۰ –۱۷۴۱ ق.م سلطنت کرده مجبورشد که تن به یک مصالحه سیاسی داده وبا توروکو معاهده صلحی را امضا کند (۲۰).
در اسناد ((ماری)) شرح وقایع برخوردهای نظامی توروکیها با آشوری ها ثبت شده است. روح مضامین اسناد (لوحه های گلی ) نشان می دهد که آشوری ها به شدت از حملات پی درپی توروکی ها هراسان بوده و دائما به فرماندهان زیر دست هشدار می داده اند که مواظب شبیخون توروکی ها باشند. جورج دوسین در سال ۱۹۵۰بخشهایی از این اسناد را تحت عنوان ((آرشیو پادشاهی ماری)) منتشر کرد. در جلد اول اثر او لوحه های شماره ۱۶و۶۹ از توروکوها سخن می گوید. در اثر مذکور که که نشر آن درسال ۱۹۵۱ به چهارجلدرسید نام توروکو ها(توروکی ها) هجده(۱۸)بار ذکر شده است. لوحه هایی شماره ۲۱-۲۲-۲۳-۲۴-۲۵-۴۱-۴۵-۵۲-۷۰-۷۸-و۷۹ اسنادی ماری لوحه هایی هستند که در آن ها عموما از تعرضات توروکوهاسخن رفته است. در لوحه ۲۱آمده است:
(برادرت ایشمه داگان)) سخن می گوید: )
به ایشمه آدو (آداد) بگو:
توروکو ی دشمن آمد وبه … … آ وارد شد (رسید)
او ((کاکو لا تیم )) را اشغال کرد. ….
گاو های نر وغنایم را برداشت.
بعد از این هجوم عده، ((توروکو))ها زیاد نشده، اما می تواند افزون تر شو.
آن ها به هجوم خود ادامه خواهند داد)).
حملات پی در پی توروکوها باعث شد که ایشمه داگان برای دستیابی به صلحی پایدار و دفع خطر توروکوها اقدام به مصالحه کند و در پی این مصالحه دختر پادشاه توروکوها به عقد ازدواج((موت- اشکور)) فرزند (( ایشم – داگان اول)) و پادشاه بعدی آشور قدیم در آمد (۲۱). پس از سپری شدن سه قرن سکوت منابع آشوری در مورد اقوام ساکن در ایران غربی، در قرن چهاردهم قبل از میلاد این سکوت شکسته شد و با روی کار آمدن ((آداد- نیراری اول)) (۱۲۷۵-۱۳۰۷ق.م به توریخ مجید زاده)وی شرح پیروزی های پدر پادشاه خود ((اریک-دن- ایلو)) علیه مناطق ((توروکو)) و ((نیگیمخی)) (=نیگیمتی) و روئسای همه گوتی های کوه نشین را به دست می دهد(۲۲). وی با اشاره به جنگهایی که خود کرده، خویشتن را نابودکننده قبایل نیرومند کاسی و گوتیان و لولومیان (لولوبیان) و شوباریان (سوبارتوها= میتانیان و فی الواقع هوریان) می داند(۲۳). احتمال قوی وجود دارد که ((آدادنیراری اول)) در گزارش جنگی خود از توروکوها تحت عنوان سوبارتو یاد کرده باشد هر چند نام های دیگر نیز منتفی نیست.
((توکولتی- نینورتای اول)) (۱۲۱۸-۱۲۵۵ق.م) در قرن سیزدهم قبل از میلاد خود را شاه دریای بالا و پایین و شاه سوباریان و گوتیان و سراسر کشور نائیری (اورارتو) می خواند و محتمل است که وی نیز از توروکی ها تحت عنوان سوباریان (هوریان) نام برده باشد ولی چنانچه در موضوع آداد- نیراری اول گفته شد، این نیز محتمل است که توروکی هادر این گزارش تحت نام ((نائیری)) یا ((گوتی)) ذکر شده باشند. ولی آنچه مسلم است ((نائیری ها))( اورارتوها) از توروکی های حاشیه دریاچه ارومیه با نام ((توریخی)) یاد کرده اند(۲۴). این احتمال که توروکی ها با قدرت گرفتن امپراتوری اورارتو (نائیری) در حلقه اتحادیه کشورهای نائیری (مرکب از چهل کشور کوچک) در آمده باشندجدی است. قطع نظر از این احتمالات، این نکته که اورارتو ها در قرن نهم قبل از میلاد از توروکی ها یا توروکوهای منابع آشوری و بابلی به نام ((توریخی)) یاد کرده اند بسیار حائز اهمیت است زیرا موجودیت این قوم را از آغازین سده هزاره دوم ق.م تا آغازین سده هزاره اول قبل ازمیلاد قطعیت می بخشد. در خصوص موقعیت جغرافیایی کشور ((توروکوم)) اختلاف نظر وجود دارد. ((ماسپرو))در نقشه ای که ارائه کرده است توروکوم را در حدود استان حکاری ترکیه و مرزهای آذربایجان غربی جای داده است ولی در منابع دیگر سرزمین توروکو در جنوب دریاچه ارومیه و دقیقا در اراضی آذربایجان قرار گرفته است (به نقشه مربوطه رجوع کنید). به نظر می رسد توروکی ها تا زمان برچیده شدن امپراتوری اورارتودر ترکیب این امپراتوری بوده اند ولی دلیل قاطعی برای اثبات این امر در دست نیست. شاید قوم توروکی در ترکیب اتحادیه پادشاهی ماننا داخل شده باشند برای ثبوت این امر نیز اسناد کافی نداریم .ولی آنچه مسلم می نماید توروکی ها با حفظ نام خود در ترکیب جمعیت های ساکن ئدر حدود مابین دریاچه ارومیه تا دریاچه وان باقی بوده اند بدون اینکه در اقوام دیگر مستحیل شده باشند و برای اثبات این امر دلیل کافی موجود است ((جاحظ)) در اواخر قرن دوم هجری در رساله معروف خود ((مناقب الترک)) درباره ترکانی سخن گفته که در آسیای صغیر سکنی داشته و عرب ها با آنها در ازمنه قدیم آشنا بودند (۲۵)….”
با سلام
تمام مطالب فوق تأئیدی مبنی بر حضور ترکان در آذربایجان از هشت هزار سال قبل میباشد چه ربطی به کردها دارد با این خزعبلات برای کردها تاریخ سازی نفرمائید این خزعبلات با نام علی منفرد به سایت آفتاب نیز فرستاده شده چرا نام فرستنده را عوض میکنی در ضمن از پوشش و لباس کردان مشخص است مال کدام سرزمین هستند.
با تشکر
[پاسخ]
جواد کهلان مفرد پاسخ در تاريخ آذر ۲۷ام, ۱۳۹۰ ۴:۲۶ ب.ظ:
توروکها قومی هوری بوده اند ربطی به نام ترک ندارند شباهت صرفاً ظاهری است. نژاد کردان بیش از هر قوم دیگر از همین تبار هوری و میتانی کله تحت است. ترکان آذری در اران بوده اند که کتاب ده ده قورقود از ایشان باقی مانده است. ترکان به بیت شئان در فلسطین نیز رسیده بودند و ایشان چون بی ریش و کم ریش بوده اند یونانیان می گفتند به غضب آفرودیت دچار شده اند.
[پاسخ]
با سلام دوباره
مرحوم عادل ارشادی فر در متن فوق گفته است: ” از آنجایی که زبان قوم هوری شناخته شده است و هیچ دانشمندی در خصوص آسیانی (=التصاقی) بودن این زبان تردیدی نکرده است مخالفت با این استنتاج که توروکیها شاید از تبار هوری ها بودهاند موردی ندارد اما بر این استنتاج این مطلب را باید علاوه کرد که اتنونیم و توپونیم «توروکی» همانطوری که «ز.یامپولسکی» به درستی دریافته است در سنگ نبشته های اورخون ویئنیسئی سده های میلادی و «تورک» امروزی است”.
بنا به گفته شما “در اینجا دو مقاله مرحوم عادل ارشادی فر را در باب توروکوها که تلاشی برای انطباق نام و نشان ایشان با ترکهای باستانی مفروض این نواحی است “در جوابیه ای هم گفته اید”نژاد کردان بیش از هر قوم دیگر از همین تبار هوری و میتانی کله تحت است”حالا از این پریشان گویی ها و استدلالات ضعیف شما کاملاً مشخص است که در حال تاریخ سازی برای کردان در آذربایجان هستید.
در خصوص پوشش و لباس کردان در متن بالا نوشتم ، گویا شما شباهت ظاهری آن لباس با لباس بلوچی (فقط جنس پارچه ضخیم شده است شکل و ظاهر تقریباً همان است ) را منکر هستید در حالیکه پوشش مناطق سردسیر شلوار تنگ و پالتو دراز و چکمه میباشد که هنوز هم در لباس سنتی آذربایجان قابل مشاهده است .
اما شباهت زبان گویشی کردی با بلوچی کاملاً نشان دهنده مهاجرت این قوم از آن منطقه یا حوالی آن منطقه در صده های اخیر است (در قسمت هایی از کردستان فعلی با وجود فاصله کم (حدوداً ۵ کیلومتر )دو روستا با گویشهای مختلف کردی با هم به زبان فارسی صحبت میکنند و زبان هم را متوجه نمیشوند در حالیکه اگر قدمت اسکانی در آن منطقه میداشتند بایستی از همدیگر تأثیر میگرفتند و زبانشان یکی میشد چنانچه در خیلی از جاها این اتفاق افتاده است.اما در خصوص زبان ترکی بنده که از ترکهای آذربایجان باشم به راحتی ترکی خراسان و سایر نقاط ایران را متوجه و حتی صحبت می کنم.
لطفاً نژاد پرست نباشید .
با تشکر
[پاسخ]
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۰ ۷:۵۱ ق.ظ:
ببخشید به این نوشته ها خوب خوب دقت کن
نام شلوار در دیگر زبانهای جهان است. پس از اینکه خوندیش مهر سکوت بر دهان خودت و همفکران تاریخ دزدت بزن بازم یادآوری می کنم شلوار از اختراعات قوم ماد است که زبان آنها بنابر همه شواهد به دست آمده در پیوند با زبان پارسی باستان و هر دوی آنها بازبان اوستایی کهن است
۱) در لکی و سمنانی (showal)
۲) در لاسگردی (شوال)
۳) در سنگسرس و کرمانی (شوال)
۴) در سرخه ای (shaval)
۵) در مونجانی (shoal)
۶) در شهمیرزادی (shalval)
۷) در استی (shalbaro)
۸) در زبن عبری (ساربال)
۹) در زبان سریانی (شروله)
۱۰) در زبان مصری در زبان عربی (سروال و سرویل)
۱۱) در زبان پهلوی و خوزی ( sharvar)
۱۲) در زبان روسی (sharovari)
۱۳) در زبان بولونی (scharmvari)
۱۴) در زبان یونانی کهن (ssarblla)
۱۵) در زبن یونای نو (sarbrites)
۱۶) در زبان لاتین (sarabara)
۱۷) در زبان اسپانیایی (ceroulas)
۱۸) در زبان مجاری (schalwaty)
۱۹) در زبان کردی (sharval)
۲۰) در زبان آرامی (shrbil)
{ کتاب پیوند واژه های لری با دیگر زبانهای آریایی نوشته ایرج محرر ص ۸۱ انتشارات بلخ}
[پاسخ]
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۰ ۸:۰۶ ق.ظ:
این هم یک سند انکار ناپذیر که ثابت میکند آریایی ها از هزران سال پیش در فلات ایران زندگی می کردند و از ایران به دیگر کشورهای جهان مهاجرت کرده اند و نه بلعکس که همه نوشته های کهن ایران (اوستا) ( بن دهش) و…. و ریگ ودای هندوستان نیز آن را تائید کرده اند.
به این واژه در زبانهای گوناگون خوب خوب دقت کن تا ببینی زبان پهلوی چیه تا بدانی چرا امروزه ثابت شده است فلز آهن را ایرانیان برای نخستین بار کشف کرده اند و آریایی ها همان مردم کهن فلات ایران بوده اند
۱) آهن در پارسی دری
۲) آهن با کسره (ه) در زبان دامغانی
۳) اهن با فتحه (ا وه) در زبان خراسانی
۴) آسن در زبان پهلوی
۵) آسن در زبان کردی
۶) آسن در زبان بلوچی
۷) اسن با فتحه (ا و س) در پارسی باستان
۸) سئین در زبان اوستایی که برای ۴۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد است {پروفسور هانگ زبان شناس پرآوازه}
۹) ایسن در زبان آلمانی با کسره (ا و س) و سکون (ی)
۱۰) آیرن در زبان انگلیسی با سکون (ی) و کسره (ر)
{ بر گرفته از کتاب نامه پهلوانی نوشته استاد گرانقدر فریدون جنیدی ص ۱۴)
آقای محمد زاده اکنون فهمیدی پهلوی چیه!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زبان پهلوی مرز میان اوستایی و پارسی باستان با پارسی دری و زبان محلی ایران است
زبان پهلوی سند ما برای اینکه ترکی خواندن زبان باستان آذربایجان دروغ محض و آشکار
زبان پهلوی همان زبانی است که پاترکها رو زمین گیر کرده تا نتوانند آن داستان دروغین آزربایجان را بجای آذربایجان راستین در دانشگاهای معتبر زبانشناسی جهان جعل کنند
[پاسخ]
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۰ ۸:۳۲ ق.ظ:
۱) نکنه با این همه سند انکار نا پذیر باز هم میخواهی بگویی زبان اداری آذربایجان پهلوی بوده است!!!!!!!!!؟؟؟؟
۲) نکنه شلوار رو ترکها اختراع کردند و مادها ترک بودند و اونوقت نام اداریش رو در همه جهان پخش کردند!!!!؟؟؟ پناه بر خدا
۳) نکنه زبان اداری مجاری های ترک هم پهلوی بوده !!!!!؟؟؟؟
۴) اونها که خودشون جز بزرگترین پانترکها هستند پس چرا بجای نام ترکی شلوار نام ایرانی آن را انتخاب کردند
۵) ما هرگز اجازه تاریخ دزدی را به پانترکها نخواهیم داد
[پاسخ]
۱) لطفا برو نخست کتاب پانترکیست ایران و آذربایجان نوشته محمد رضا محسنی رو بخون بعد بیا این توروکوم ها رو با ترکها یکی کن!!!!!! جلل خالق با لب و لچه کج کردن و واژه رو هر جوری که دلت بخواهد بخونی بهش میگن زبان بازی نه زبان شناسی
۲) دوست گرامی زمان این داستان سرایی پانترکها خیلی وقت به پایان رسیده و به درد همان محافل داستان سرایی پانترکها میخورد
۳) نام دانشمندان روسی رو میاوری!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ خوب آیا پروفسور مینورسکی رو میشناسی!!؟؟ برو گفته بسیار معروف ایشان رو درباره تاریخ دزدی پانترکها رو بخون
۴) بهتر است بدونید پروفسور مینورسکی در کتاب کردستان خود سومری ها رو اجداد کردها نامیده است
۵) بهتر بدونید نام تیرگان یکی از پادشاهان گوتی آشکارا ایرانی و آریایی است و تمام آشورشناسان دنیا آن را تایید کرده اند
۶) پروفسور ج. ک . کاتراک در کتاب زمان زرتشت سومری ها رو از اجداد کردها می نامد
۷) پروفسور رایتز نشتاین آلمانی قوم کلدانی را آشکارا از کردها می نامد
۸) مورخان اسلامی یکصدا حضرت ابراهیم کلدانی را ایرانی و از کردها می نامند
۹) برهان الدین خلف تبریزی نام مبارک ابراهیم را معرب نام باستانی پرهام می نامد این نام در کردها بسیار رایج است.
۱۰) بلریچ هرتزونی بزرگترین زبان شناس جهان نام ابراهیم را آشکارا آریایی مینامد و طبق گفته وی و کتاب تورات قوم حضرت ابراهیم علیه اسلام از فلات ایران به اور رفته اند که خود نشان از حضور دیرین کردها از شمال آذربایجان تا جنوب میان رودان دارد
۱۱) اسکلت شناسی اجساد یافت شده در کردستان بزرگ کاملا تایید کننده حضور بومی کردها در این مناطق را دارد که از لحاظ دانش انسان شناسی به هیچ وجه شباهتی با ترکان ندارد
۱۲) از لحاظ دانش زبان شناسی وجود عنصر ترک تا پیش از اسلام غیر علمی و ساختگی است. و کتیبه های ارمنستان که به زبان اوراتوری نزدیکی بساری دارد این موضوع را اثبات میکند که پروفسور اقرار علی اف دانشمند آرانی نیز آن را تایید کرده است
۱۳) ده ها دانشمند زبان شناس ادعای ترک بودن زبان آذربایجان رو رد کرده اند و شما با آگاهی تمام و سیاست تنها نام چند محقق را که هرگز در دانشگاه های معتبر زبانشناسی جایگاهی ندارند را برای ما میاوری!!!!!!!!!؟؟؟؟
۱۴) البته همه ما کاملا با این سبک مقاله نویسی پانترکها آشناییم
۱۵) برو کتاب تاریخ آتروپاتکان نوشته پروفسور اقرار علی اف رو بخون
۱۶) امروزه هیچ دانشمند زبان شناسی نیست این داستان و توجیه بسیار خنده دار آقای کابالی که انگار خودش از شاخه های زبان ترکی هیچ اطلاعی نداره، نخنده، آقای کابالی برو کتاب واژه های فارسی در زبان چین اویغوری نوشته خانم نادره بدیعی انتشارات بلخ را بخون. نزدیک به ۸۵۰۰ واژه پارسی در زبان اویغوری که مادر زبانهای ترکی است یافت شده است. تو توهم زندگی نکن دوست گرامی
۱۷) آقای کابالی فالش میگویی و از گفته خویش دلشادی!!!!!!!! نشان چلیپا که نشان مسلم و بیگمان آریایی ها است از ۷۰۰۰ سال پیش از آسیای میانه تا آسیای صغیر و آذربایجان و میان رودان کشف شده است اگر باور نداری برو کتاب مرز مزدایی نوشته امید عطایی فرد را بخون تا بدونی کجای کاری!!!!!!!!
۱۸) آقای کابالی و نگارنده مقاله بالا بروید کتاب تاریخ بابل نوشته سر ویلیام کینگ دانشمند سرشناس را بخوانید تا بونید کاسی ها آریایی و اجداد لرها هستند و نه ترک!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پناه میبریم به خداوند بزرگ از اینهمه تاریخ دزدی
۱۹) در مورد ایزد رعد و باران کاسیها (اوبریاش) برو کتاب واژهای آریایی در زبان لری نوشته ایرج محرر را بخون
۲۰) در مورد اقوام کاسی و گوتی و ماد و سکایی و سرمت و سوباری و هیتی و میتانی امروزه شکی در آریایی بودن آنان نیست اگر دوست داشتین بگین تا منابع بسیار معتبر و جهانی را بهتون معرفی کنم به ویژه شما آقای کابالی
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ بهمن ۹ام, ۱۳۹۰ ۷:۰۳ ق.ظ:
آشفته بازاری است و گربه رقصانی در عرصه تاریخ و فرهنگ ایران زمین و تاخت و تاز در این ساحه برای افراد مغرض و مجهول، چیز تازه ایی نیست که اربابان معرفت را به تعجب وا دارد.
سیاه اندیشان تاریک دل خفاش چهر که زندگی انگلی جزو ذات و جوهره شخصیت تاریخی آنهاست برای عرضه، بغیر از این ژاژخایی ها چیزی در تنبان ندارند.
چون کفتارانی مترصد آنند تا شیرمردان عرصه تاریخ، ظهور کنند و اینان امروز به میراث خواری بپردازند و در این راه به هر دریوزگی فرهنگی و سیاسی دست یازند.
تا جائیکه بدون ابا داشتن از جامعه علمی و مجامع دانشگاهی، چوب هل من مزید در شخصیت خویش می کوبند تا بلکه اوهام مالیخولیایی خویش را نفخ بخشند و آرمانهای سیاسی خود را در کسوت فرهنگ به منصه ظهور برسانند، غافل از اینکه با این اعمال کودکانه آب در هاون می کوبند و باد در نفس میسازند و در نهایت عرض خود میبرند و اندک مایه دانش خود را به مفت می بازند و شخصیت خویش را ملعبه عام و خاص میگردانند.
فرمودید : “در مورد ایزد رعد و باران کاسیها (اوبریاش) برو کتاب واژهای آریایی در زبان لری نوشته ایرج محرر را بخون” نخوانده به تو می گویم خزعبلات است.
میدانی ترکها الان هم به باران (یاغیش) به خیس (یاش)میگویند اگر قبول نداری از یک ترک سئوال کن .
مبارکتان باشد کاسی ها را من از طرف خودم به شما تقدیم کردم ولی فکر می کنم از زبان ترکی هیچ چیزی نمی فهمی و الا این طور الکی برای خودت تاریخ درست نمی کردی “کاسی ها آریایی و اجداد لرها هستند ” [تعجب] .
کاسی ها آریایی و اجداد لرها هستند و نه ترک!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پناه میبریم به خداوند بزرگ از اینهمه تاریخ دزدی
فالش میگویی و از گفته خویش دلشادی!!!!!!!!
برو مطالب را از یک جای درست و بی مغرضانه پیدا کن و مطالعه کن دیگر دست شما برای همه رو شده.
تو توهم زندگی کن دوست گرامی خوش باش
[پاسخ]
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۰ ۸:۵۴ ق.ظ:
لئونارد ویلیام کینگ در تاریخ بابل، آنها را از نژاد آریایی و از خویشاوندان فرمانروایان میتانی می داند.همچنین نام خدایان کاسی ها، نشان دهنده ی پیوند میان ایشان و مردم آریایی است.
مردم ناحیه لرستان کنونی را بازماندگان کاسی ها می دانند. آنچنان که از روی ظاهر واژه ها بر می آید نام شهرهای قزوین و کاشان و همچنین نام دریای کاسپین از نام این قوم باستانی گرفته شده است. آثار کاسی ها تا نواحی دوردست ماد نیز تا هزاره ی نخست پیش از میلاد به یادگار مانده و عنصر کاسی را در جنوب غرب ماد به طرز آشکاری میتوان مشاهده کرد.
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ بهمن ۲۳ام, ۱۳۹۰ ۵:۴۵ ق.ظ:
ترکیب کلمات، معنی لغوی و پسوند های ترکی در اسامی خدایان کاسسی همان “ایزد رعد و باران کاسیها (اوبریاش)اشاره شده در فوق” و نیز اسامی شاهان کاسسی:
(-قان داش Gan dash ( دوران شاهی ۱۷۲۶-۱۷۶۰ ق . م )
-بوءیوک آقوم Böyuk Agum (دوران شاهی: ۱۷۰۴-۱۷۲۵ ق . م )
-کاش تی لیاش Kashti-liash (دوران شاهی: ۱۶۸۳-۱۷۰۴ ق . م )
-آبی را تاش Abirattash (دوران شاهی: اواسط قرن ۱۶ ق . م )
-آقوم دوم، با لقب kakreme ( قلینج)، ( حوالی ۱۵۹۰ ق . م )
-اورشی قورماش urshigurmash)
به خویشاوندی زبانی ترکان امروزی با کاسسی ها هیچ شبهه ای را باقی نمی گذارد.
کاسسی های حاکم در بابل بعد از اینکه حاکمیت را از دست دادند، به مرور زمان در بین سامی ها حل شدند و آنهایکه در لرستان بودند بعد از به قدرت رسیدن هخامنشیان از طرف تات هایی ( به اصطلاح آ+ریایی ها ) که به تدریج در سرزمین انها ساکن میشدند تحت آزار و اذیت قرار گرفته و اکثرشان به مرور زمان با تاتها قاطی شده و زبانشان آریایی شد، ولی عده ای از کاسسی ها هنوز هم زبان خود را حفظ کرده و در شمال و شمال شرق لرستان ، یعنی در غرب همدان، اسدآباد و منطقه سونقور ( سنقر ) زندگی میکنند و زبانشان لهجه ای از ترکی محسوب میشود.
خوشبختانه بدلیل آثار نوشتاری و هنری زیاد باقی مانده از کاسسی ها، پان فارسها نمیتوانند کاسسی ها را به خودشان منتسب کرده و استفاده تبلیغاتی از آنها بکنند.
عده ای از تاریخ دانان حتی بخـتـیاریها را غـیر آریایی؟؟؟ دانـسته اند. شیـندلر تاریخ دان و محقق معروف، آنان را غیر ایرانی ( منظور غیر آریایی ) که تـبارشان به ترک ها می رسد و بـین سالهای ۱۹۰۰-۲۹۰۰ قـبل از هـجرت به ایران آمده، دانسته است.
saeed پاسخ در تاريخ بهمن ۲۴ام, ۱۳۹۰ ۷:۵۱ ب.ظ:
بوریاس Burias که با بورهآس Boreas یونانی و شوریاش Shuriyash که با شوریاه Shuriayh هندی نزدیکی دارد. چند نام دیگر مانند کششو Kashshu، شیپاک Shpak، هاربه Harbe، شومالیا Shumalia، شوقامونا Shuqamuna نیز دیده میشود. [۲۳]
از کاسیها حدود دویست کتیبهی سلطنتی کوتاه باقی مانده است که با توجه به مدت زمان فرمانروایی آنها در بابل، کوتاه به نظر میرسد. [۲۴]
زبان کاسیها غیر سامی بوده، نام خدایان آنها با نام خدایان هند و اروپایی و یا آریایی تشابه داشته است، زبان آنان با زبان اقوام آریایی (هند و اروپایی) همانندی دارد. [۲۵]
زبان کاسی زبانی مستقل بوده، البته در نفوذ زبانهای هوری نیز قرار داشته و همچنین واژگان هند و اروپایی و نامهای هند و ایرانی زیادی میان کاسیها و میتانیها مشترک است. [۲۶] این زبان ترکیبی از واژههای اصلی ساده و شاید از دور منسوب به زبان ایلامی بوده باشد [۲۷] از این زبان حدود ۵۰ واژه و نام خاص که با ترجمهی اکّدی در متون لغوی آشوری و بابلی محفوظ است و همچنین مقداری اسامی خاص که در اسناد تجاری و اقتصادی بابل و کتیبههای شاهان مربوط به هزارهی دوم پیش از میلاد باقی مانده، در دست داریم. [۲۸]
واژه «میری جاس» در زبان کاسیها به معنی زمین بوده و با واژه «میزیر» MiZir و «مورو» Moro ایلامی که به معنای زمین است، سنجیده شده. از سویی میان زبان کاسیها با گوتیها نیز خویشاوندیهایی دیده میشود، برای نمونه گفته میشود که پسوند «ش» Sh و «اَش» Ash ویژهی زبان کاسی با پسوند «اوش» Ush و «اِش» ویژهی زبان گوتیها قابل سنجش است. [۲۹]
Miriyas میریجاش = Muruzi کاسی، همریشه Muru ایلامی به معنی زمین. مقایسه شود با مرز-مرج (زمین)
Gida کاسی= Kute ایلامی: فرانروا، فارسی کهن: خدا، آلمانی Gott، انگلیسی God، فارسی: خدا-خوتای (شاید همریشهی کلمهی Kidu در کلمهای Enkid سومری: نام یکی از قهرمانان اساطیری)
Burna کاسی= خوزی: برنا، براهویی: ورنا، اوستایی: اپرنایو.
کاسی: Digigi= ایلامی: Kik، لری و کردی: کوKo، کبود –رنگ آسمان- کنایه از آسمان.
کاسی: Surijas خورشید= سانسکریت: Suryah، اوستایی: خور، فارسی: هور-خور.
کاسی: بوریاش: باد شمالی= یونانی: بورآ، فارسی: بوران، آذری: بوران.
شومالیا-شیمالیت: الههی کوهها و جبال= هندی: هیمالیا نام کوهستان مرتفع و معروف، مقایسه شود با ریشهی زیما روسی، هیما (فارسی)، سردسیر از همان ریشه، بوگاش نام یکی از خدایان مقایسه شود با بغ فارسی باستان و بغ اوستایی و بغ پهلوی.
پسوندهای «آش» و «شین» که در ایلامی و کاسی دیده میشوند در متون کهن فارسی و اوستایی مانندگی دارد. اونتاش-کورش مقایسه شود با کورش-داریاوئوش، ماروتاش ایزد جنگ کاسی یادآور نام ماروتاها، خدایان جنگ هندی هستند. دورخدای کاسی: تیر و خدای ایلامی قابل مقایسه با بغ تیر –تیرداد- تیر (نام ماه) ایرانی میباشند. [۳۰]
۱) آقای کابالی به نکته بسیار خوبی در مورد شباهت زبان کردی و بلوچی کردی و آب به آسیاب ما ریختی برای دست گرمی برو پژوهش کن نام پیشین سیستان چه بوده است!!!؟؟؟
۲) ما امروزه در لرستان اقوامی با نام ایلیاتی گوتی وند داریم که بازماندگان نامی همان گوتی ها هستند.
۳) یخورده راهنماییت میکنم آقای کابالی گرامی نام های سگزی (رستم سگزی در شاهنامه) سجزی ( نوشته های مورخان اسلامی) ، سگ وند (در لرستان)، سقز (آذربایجان غربی)، سگز آباد (نزدیکی قزوین= کاسپین)، سکا ، هخا (هخامنشیان)، ساکی (در لرستان) اسکاندینابی (در اروپا برای نمونه کتاب واژه های پارسی در زبان سوئدی نوشته دکتر محمد حسین آذران انتشارات بلخ بخون) سکسون ها ( اجداد انگلیسی ها برای نمونه برو کتاب واژه های پارسی در زبان انگلیسی نوشته دکتر سید محمد علی سجادیه رو بخون) تا تازه بتونم سر سخن با شما باز کنم تا ببینی چرا بهت گفتم با اشاره به شباهت زبان کردی با بلوچی آب به آسیاب ما ریختی
۴) تمامی آشور شناسان نام گوتی و کوتی و کورتی (مردم کرد حتی امروزه با گویش خود، نژاد خودشون کورت مینامند که نشان از حافظه تاریخی مستمر آنها دارد) و کوتیوم و کلد و کلدانی( حرف ر در هنگام انتقال یک واژه آریایی به درون زبانهای سامی نژاد به ل تبدیل میشود که تمامی دانشمندان زبان شناس آن را تایید کرده اند و کلد = کرد است و حتی مورخان اسلامی هم آشکارا آن را تایید کرده اند مانند دینوری و زمخشری و مسعودی )
۵) خوشبختانه امروزه با تلاش و کوشش دانشمندان کرد در کردستان بزرگ به نتایج بسیار استوار و انکار ناپذیری دست یافته اند که دیگر پانترکها به گرد پایشان هم نخواهند رسید
۶) آقای کابالی در اوستا که دست کم برای ۱۸۰۰ پیش از میلاد است از پادشاهی کیخسرو و طایفه اش در کنار دریاچه چیچست (ارومیه) یاد شده است و همانگونه که گفتم نشان چلیپا که نشان بیگمان و مسلم آریایی ها می باشد در تپه حسنلو یافت شده است که درستی نوشته های تاریخی اوستا را ثابت می کند
۷) شما از تاریخ نویسان که بهتر بگویم تاریخ دزدان پانترک ببپرسید چرا هیچگاه حتی نامی از این نشان مسلم آریایی یافت شده در تپه حسنلو نمیاورند!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
۸) آقای کابالی در اسناد هیتی ها و میتانی ها آشکارا از نام کوردی وزه (کرد) نام برده شده است
۹) آقای کابالی با توجه به پژوهشهای دانشمندان مانند پروفسور اسپایزر و پروفسور مینورسکی نام کردهای (کرمانج) در جنوب ترکیه ترکیبی از دو نام (گوتی و میتانی است) که امروزه کردها تبعیدی خراسان شمالی نیز از همین کردهای کرمانج هستند
۱۰) برو پژوهش های شاد روان دکتر محمد جواد مشکور درباره نشان مسلم آریایی ها رو بخون تا ببینی کجای کاری
۱۱) آقای کابالی خود سومری ها وابسته به مردم سرزمین( آرته )بوده اند برو نوشته هردوت و استفان بیزانسی را در مورد مردم سرزمین( ارته) در کتاب ایران بزرگ نوشته امید عطایی فرد رو بخون
۱۲) یک تحقیق کوچولو در مورد گیاه باستانی هوم بکن تا رابطه اش رو با این تاریخ دزدی های پانترکها بهت بگم
[پاسخ]
سنت شده است که هر جا علیه پان ترکان و ناسیونالیسم افراطی مطلبی نوشته میشود مورد قبول یک عده پان کرد میشود و سوار بر امواج پان ایرانیسم بر ترکان می تازند واقعاً برایتان متأسفم تاریخ نداشته تان را در خرابه های تاریخی آذربایجان جستجو می کنید .
نامیده شدن زبان پهلوی رایج در آذربایجان به نام «زبان آذری»، یکی از گزارههای بیاساس است که در آغاز سدهی بیستم میلادی توسط ایران گرایان و با دلایلی غیر زبان شناسی و غیر تاریخی بنا شده است.
هدف از این نام گذاری آن است که با این کار، پسوند آذری به زبان کنونی مردم آذربایجان اضافه گردیده و مسأله به نوعی بیان شود که گویا زبان مردم آذربایجان پیش از سدهی ۵ هجری قمری، آذری بوده و پس از سدهی پنجم یعنی زمان چیرگی و سکونت ترکان در آذربایجان نیز آذری باقی مانده است؛
منتهی با تعدادی کلمات دخیل ترکی. پس نتیجه گرفته میشود که زبان ترکی آذری، گویشی از ادامهی زبان آذری است و اگر کلمات ترکی از آن کنار گذاشته شود، همان زبان آذری زنده خواهد شد.
با این وصف هدف این اشخاص این بود که ابتدا زبان ترکی را آذری بنامند تا زبان کنونی مردم آذربایجان را از پیکرهی زبان ترکی جدا کنند و سپس با تبلیغ زبان آذری که زبانی مرده محسوب میشود، زمینهی حذف زبان ترکی را از مردم آذربایجان مهیا کنند و چنین بود که نام زبانی کذایی به نام «آذری» بر سر زبانها افتاد و این رسم نادرست نهاده شد در حالی که هیچ منبع تاریخی تأیید نمیکند زبانی که اکنون به نام «آذری» نامیده میشود، همان زبان آذری باستان آذربایجان پیش از اسلام است.
نگارنده محترم نوشته فوق الذکر «ای اران ویچ» بهتر است بجای قلم فرسایی و تحریف تاریخ بگوید که اینهمه اسامی ترکی که در مناطق کردنشین فعلی مثلا در اطراف سینان دژ(سنندج)، بئی کندی(بوکان)، سویوق بولاق(مهاباد)، ساری داش(سردشت) که از اسامی خود این شهرها گرفته تا دشتها و کوههایش که اکثرا ترکی هستند تکلیف چیست؟
حال بماند که شهرهای تورک نشین بیجار و قروه بخاطر تورک زبان بودن بیش از نصف اهالی شان مورد غضب شهرهای غربی استان کردستانند. آیا ترکی نیز کردی است؟!
اصلا برای راحتی خیال جنابان خیالباف و رفع طمع طمعکاران بهتر است وزارت خارجه ایران پیشنهادی مبنی بر تغییر نام جهان به کردستان را به سازمان ملل متحد ببرد بلکه عطش این خیالبافان و زیاده خواهان که از تاریخ عبرت نگرفته اند رفع شود.
اما گو اینکه اهالی چالدران و غرب آذربایجان از این پیشنهاد من استقبال نکردند آنها میگویند که ما همچنانکه دست درازیها و تجاوزگریها و غارتگری های افراد شروری همچون شیخ عبیدالله شمزینانی، سیمیتقو، عبدالرحمان قاسملو و… را بریدیم و با گوشهای بریده آنها را راهی کوهستانهای خود کردیم اکنون نیز آماده جانفشانی در راه مبارزه با زیاده خواهان و طمع کاران اراضی آذربایجان هستیم تا بلکه فتنه را اینبار از ریشه بخشکانیم تا دیگر فرصت یاوه گویی و دست درازی پیدا نکنند.
[پاسخ]
جواد کهلان مفرد پاسخ در تاريخ بهمن ۸ام, ۱۳۹۰ ۹:۲۱ ب.ظ:
جغرافی نویسان عرب و ایرانی بعد از اسلام از جمله مسعودی از زبان آذری (با این توصیف که کسی جز خودشان آن را در نیابد، یعنی زبانی بیگانه است)در کنار زبان پهلوی و دری در آذربایجان سخن گفته اند. منظور از آذری همان زبان ترکی ارانی است نه اینکه این نام را از نام آذربایجان اخذ کرده باشند. به زبان اصلی آذربایجان در عهد ساسانی و اوایل اسلام پهلوی گفته میشده است نه آذری، آذری زبانی بوده است که در عهد روادیان در آذربایجان گسترش یافته بود. نامهای اران، آگوان، الوانی و اوتی مترادف هم به معنی آذری می باشد. سکائیان ترک تبار اران آتش اجاق خانوادگی را می پرستیده اند و این با آتش پرستی زرتشتی متفاوت بوده است. به سبب تقدیس آتش اجاق خانوادگی است چنانکه اکنون نیز زیارتگاه را در زبان آذری اجاق گویند. زبان پهلوی آذربایجان زبانی محلی نبود که به نام آذربایجان نامگذاری شود و آن با زبان ولایات ماد مرکزی یکی بود و نیازی به نامگذاری آن به نام آذربایجان نبود. زبان ترکی آذربایجان را به درستی در عهد صفوی آذری می نامیده اند. نام آذری ایرانی است و این به همراه وجود این جزء در نام آذربایجان محققان ایرانی از جمله احمد کسروی را به خطا انداخته اند. ایشان معنی چهار نام اران و آگوان و البانی (الوانی) و اوتی که جملگی به معنی آذری هستند در نیافته بوده اند. آذری ترجمه فارسی این نامهاست.
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ بهمن ۱۲ام, ۱۳۹۰ ۸:۳۵ ق.ظ:
در خصوص مطلب بالا “نامیده شدن زبان پهلوی رایج در آذربایجان به نام «زبان آذری»، یکی از گزارههای بیاساس است که در آغاز سدهی بیستم میلادی توسط ایران گرایان و با دلایلی غیر زبان شناسی و غیر تاریخی بنا شده است.”
باید خدمتتان عرض کنم منظور از رایج بودن این نیست که مردم به آن صحبت می کردند بلکه زبان پهلوی در زمان ساسانیان به مثابه امروز زبان فارسی زبان دیوانی آذربایجان بوده نه اینکه زبان مادری و محاوره روزمره اهالی آذربایجان پهلوی بوده باشد.
بعین اینکه در هندوستان تحت تصرف انگلستان قرون اخیر زبان انگلیسی به زبان دیوان و ادارات و نیز زبان ارتباط بین اهالی ایلات هند با زبانهای مادری مختلف که زبانهای یکدیگر را نمی فهمیدند بدل شده بود.
خلاصه نظر مارکوارت (ایرانشناس آلمانی)نیز در اینمورد اینست:« زبان فهلوی منظور مورخین در آذربایجان قدیم زبان مکتوب آن ناحیه بوده است»
مارکوارت تاکید میکند که آنچه که مورخینی مانند مسعودی و حمدلله مستوفی در رابطه با بقای نمونه هائی از زبان فهلوی در آذربایجان قدیم ذکر کرده اند تنها در مورد زبان مکتوب آن ناحیه میتواندصادق باشد .
این نظری است کاملا منطقی که با شرایط تاریخی و جغرافیائی آذربایجان قدیم مطابقت دارد.
به هر حال آشفته بازاری است و گربه رقصانی در عرصه تاریخ و فرهنگ ایران زمین و تاخت و تاز در این ساحه برای افراد مغرض و مجهول، چیز تازه ایی نیست که اربابان معرفت را به تعجب وا دارد.
[پاسخ]
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۰ام, ۱۳۹۰ ۹:۱۶ ب.ظ:
۱) آخر کدام نادانی باور میکنه تنها زبان نوشتاری آذربایجان پهلوی بوده است
۲) همان کتیبه اورخونتون در ترکستان چین که هزاران کیلومتر با آذربایجان فاصله دارد پر از واژه های پارسی سغدی است
۳) برو کتاب ترکستان نامه استاد بارتولد را بخون
۴) یعنی این ترکهای فرضی یک نامه هم به زبان خودشون نمی نوشتند!!!!؟؟؟
۵) رساله روحی انارجانی که به زبان عامیانه مردم آذربایجان است و دارای ۵۰ برگ است زبان اداری بوده است!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۶) پناه بر خدا از این همه تاریخ دزدی و تاریخ سازی!!!!!
۷) نام مراغه و آذربایجان و کندوان و سراب و اردبیل و…… ریشه در زبان اوستایی تا پهلوی و پارسی دارد
۸) ببخشید میشه اونوقت به ما بگویید نشان (چلیپا= صلیب شکسته) نشان بیگمان و مسلم آریایی ها در غار مراقه و آثار مکشوفه در تپه حسنلو چیه!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۹) ببخشید اونوقت میشه به ما بگویید نام کیخسرو و حکومت او در آذربایجان که برای نزدیک به ۱۹۰۰ پیش از میلاد است که در اوستا آشکارا به آن اشاره شده است چیه!!!!؟؟؟
۱۰) برو معنای واژه پهلوی را پژوهش کن
۱۱) نه آقای کایالی تاریخ مصرف تاریخ سازی و تاریخ دزدی پانترکها خیلی وقت تمام شده است
۱۲) آثار به دست آمده میتانی ها در هزاره دوم پیش از میلاد در دل پانترکهای ترکیه (بغاز کوی) سند استواری از حضور دیرین کردهای آریایی در منطقه وسیع منطقه است
۱۳) تاریخ کردان در آذربایجان بسیار کهن و انکار ناپذیر است
۱۴) همانگونه که گفتم گستردگی آنها حتی تا مصر نیز اثبات شده است
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۰ ۸:۱۹ ق.ظ:
۱) ارمنستانی ها که همسایه دیوار به دیوار آذربایجان بوده اند نام بابک خرم دین را پارسی نامیده اند
۲) نکنه نام بابک هم ترکی
۳) نکنه نام اداری بابک پارسی بوده و نام خانگیش مثلا طغرل بیگ بوده
۴) پانترکها در یک حرکت شگفت جهانی خواسته اند نام اصیل بابک را به بای بیگ!!!!؟؟؟ تحریف کنند که خوشبختانه تا کنون همه دانشمندان زبان شناس به این تاریخ دزدی پانترکها در حد جک هم بهش اهمیت نمیدن
۵) پانترکهای عاجز نمی دانند خود نام (بیگ) بر گرفته از واژه (بغ) پارسی سغدی است که خوشبختانه اسناد بلا منازع ما که مورد تایید زبانشناسان است دست پانترکها رو در این تحریف آشکار بسته است
۶) نکنه نام (ماه رو) نام مادر بابک نام اداری او بوده است و نام خانگی او بوده است!!!!؟؟؟
۷) یعنی در این زمان همه ترکهای آذربایجان یک نام اداری داشتند و نام خانگی شون ترکی بوده است!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
۸) یعنی یک نام بدون تحریف از اونها نمانده است!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۹) چرا نام همه مناطق جغرافیایی در زمان بابک به نوشته ابن خرداد به جغرافی دان پر آوازه همه پارسی و پهلوی هستند!!!؟؟؟
۱۰) نکنه ابن خرداد به جغرافی دان نام های اداری را برای آنها نوشته است نه نام حقیقی آنها رو!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۱۱) بازم تکرار میکنم وجود زبان پهلوی در آذربایجان در میان مردم حقیقتی است انکار ناپذیر
۱۲) وجود دیرین کردان در آذربایجان هرگز انکار پذیر نیست
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۰ ۸:۴۰ ق.ظ:
۱) پروفسور حمد الله مستوفی نام آذربایجان را کاملا ایرانی میداند
۲) یاقوت حموی چی!!!؟؟؟ اون هم فرق میان زبان اداری با زبان مردمی را نمیدانست!!!؟؟؟
ايران ويچ پاسخ در تاريخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۰ ۷:۴۰ ق.ظ:
۱) سینان دژ!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۲) تاریخ دزدی به این آشکاری!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پناه بر خدا
۳) نکنه نام دژ هم ترکی !!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۴) عجز و ناتوانی پانترکها در تاریخ سازی کاملا آشکار است
۵) سائین دژ به معنای دژ خورشید است که از زمان پیش از زرتشت در کردستان ستایش میشده است
۶) کلمه شاهین نیز از این واژه گرفته شده است که به معنای پرنده ای است که تا خورشید اوج می گیرد و واژه (سان) به معنای خورشید در زبان انگلیسی از همین ریشه است. و نیز نام صحرای سینا (صحرای خورشید = نشان از سوزانندگی خورشید) از همین ریشه است
۷) نکنه نمیدانستید ما در ایران نام شاهین دژ هم داریم
۸) نکنه شاهین دژ هم ترکی است!!!!؟؟؟
۹) ساری داش!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
۱۰) رفتین گشتین یک نام ترکی شبیه سردشت پید کردین !!!!؟؟؟؟
۱۱) پروفسور زبان شناس نکنه نام سرآب نیز ساری آب یا ساری سو بوده است!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۱۲) اونجا که به قول شما ترک هستند (ولی ما نمیدونیم چرا اصلا شبیه ترکان اصیل نیستند) نام پارسی دارد ولی سردشت که کرد هستند نام ترکی داره !!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۱۳) مثل اینکه شما مانند دعا نویس ها هستین که می خوان برای پولدار شدن دیگران دعا کنند و قتی بهشون میگی چرا خودتون پولدار نیستید میگن ما نمیتونیم برای خودمون دعا کنیم!!!!؟؟؟؟
۱۴) شما برای کردها نام انتخاب می کنید ولی وقتی برای خودتون میشه نام پارسی انتخاب می کنید!!!!!؟؟؟؟
۱۵) بیئی کندی!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
۱۶) پرو فسور خود کند واژه پارسی باستان
۱۷) خود نام کندوان رو فراموش کردی
۱۸) برو پیوندش رو با نامهای سمرکند(سمر قند) (چاچ کند) که پانترکهای نادان نام آن را (تاشکند) کرده اند تا یخورده شبیه ترکی بشه!!!!!!!! را پژوهش کن
۱۹) شما نه تنها در ایران بلکه در همه جهان برای جا کردن خودتون نیاز به تاریخ سازی دارین
[پاسخ]
۱) این پانترکها هستند که تاریخ دزدی می کنند نه ما ایرانیان
۲) نژاد ترک برای ترکستان چین است و جز نژاد زرد
۳) این شما پانترکها هستید که تاریخ بزرگ ماد را به سود مغولان ( بنابر نام پزشکان همان منگولان) می خواهید بزدید
۴) مردم ماد و گوتی و میتانی همگی آریایی و نیاکان کردان گرامی هستند
۵) خود آذربایجان جزئی از تاریخ ماد است
۶) اگر هزاری آسمان ریسمان بههم ببافین باز نخواهید توانست تاریخ کردها رو در آذربایجان پاک کنید
۸) این شمایید که نیاز به تاریخ دزدی دارین نه ما!!!!!!!!!
۹) می دونی چرا!!!؟؟؟
۱۰) چون نیاکان حقیقی شما همان صاحبان گوسفندان سیاه و صاحبان گوسفندان سفید هستند نه گوتی و اشکانی و ماد و سومر …..
۱۱) تا پانصد سال پیش به رنگ گوسفندانشان می نازیدند و با هم جنگ می کردند
۱۲) من خودم پارسم ولی کردها و لرها و آذربایجانی ها و مازنی ها و … را ایرانی می دونم
۱۳) بزرگتون ترکیه تنها ۹ در صدشون ترک هستن باور نداری برو منابع جهانیش رو تو کتاب پانترکیسم ایران و آذربایجان نوشته محمد رضا محسنی را بخون
۱۴) نادان خود آهنگ زبان امروزی آذربایجان آهنگ زبان پهلوی است
۱۵) زبان آذربایجانی واقعیتی است انکار ناپذیر
۱۶) اینکه شما چی دوست داری باشه مهم نیست مهم تاریخ وجود مادها و پارسیان آریایی در آذربایجان پیش از هر صاحب گوسفند سیاه و سفیدی باشه
[پاسخ]
۱) خوشبختانه امروزه دانشمندان و پژوهشگران کرد به اسناد بسیار ارزشمندی دست یافته اند که حضور ایشان را دست کم تا هزاره چهارم پیش از میلاد از کوه های آرارات تا سومر را بلا منازع تائید می کند
۲) نام گوتی همان کورتی = کورت = کورد است
۳) قوم ماد یک قوم نبوده است بلکه اقوام آریایی بودند که بعلت هماهنگی زبانی و فرهنگی با یکدیگر متفق شده بودند
۴) نام ماد به معنای میانه است
۵) چون وجود اقوام آریایی در کوه های زاگرس آشوری ها لفظ ماد را به آنها داده بودند
۶) نام (مدیوم) به معنای میانه هنوز در زبان انگلیسی به همان معنی مانده است
۹) کاسی ها و لولوبی ها هم بنابر پژوهش های دانشمندان بزرگ مانند پروفسور اسپایزر و پروفسور مینورسکی و بسیاری دیگر از پژوهشگران نیاکان لرها هستند
۱۰) اکنون شما پانترکها هر چقدر دلتون میخواد تاریخ دزدی کنید
۱۱) وجود عنصر زبانی و نژادی ترک در ایران از لحاظ دانشیک هرگز پذیرفتنی نیست
۱۲) نام این اقوام (گوتی و کاسی و سکا و ماد ) در اسناد مصر نیز یافت شده است
۱۳) تاریخ دزدی پانترکها راه به جایی نخواهد برد
۱۴) برو پژوهش های سورنا پیروزی کارشناس ارشد دانش ژنتیک رو بخون
[پاسخ]
این هم یک سند انکار ناپذیر که ثابت میکند آریایی ها از هزران سال پیش در فلات ایران زندگی می کردند و از ایران به دیگر کشورهای جهان مهاجرت کرده اند و نه بلعکس که همه نوشته های کهن ایران (اوستا) ( بن دهش) و…. و ریگ ودای هندوستان نیز آن را تائید کرده اند.
به این واژه در زبانهای گوناگون خوب خوب دقت کن تا ببینی زبان پهلوی چیه تا بدانی چرا امروزه ثابت شده است فلز آهن را ایرانیان برای نخستین بار کشف کرده اند و آریایی ها همان مردم کهن فلات ایران بوده اند
۱) آهن در پارسی دری
۲) آهن با کسره (ه) در زبان دامغانی
۳) اهن با فتحه (ا وه) در زبان خراسانی
۴) آسن در زبان پهلوی
۵) آسن در زبان کردی
۶) آسن در زبان بلوچی
۷) اسن با فتحه (ا و س) در پارسی باستان
۸) سئین در زبان اوستایی که برای ۴۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد است {پروفسور هانگ زبان شناس پرآوازه}
۹) ایسن در زبان آلمانی با کسره (ا و س) و سکون (ی)
۱۰) آیرن در زبان انگلیسی با سکون (ی) و کسره (ر)
{ بر گرفته از کتاب نامه پهلوانی نوشته استاد گرانقدر فریدون جنیدی ص ۱۴)
اکنون فهمیدی پهلوی چیه!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زبان پهلوی مرز میان اوستایی و پارسی باستان با پارسی دری و زبان محلی ایران است
زبان پهلوی سند ما برای اینکه ترکی خواندن زبان باستان آذربایجان دروغ محض و آشکار
زبان پهلوی همان زبانی است که پاترکها رو زمین گیر کرده تا نتوانند آن داستان دروغین آزربایجان را بجای آذربایجان راستین در دانشگاهای معتبر زبانشناسی جهان جعل کنند
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ بهمن ۲۳ام, ۱۳۹۰ ۷:۵۵ ق.ظ:
اولاً افکار پلید را از تو ذهنت پاک کن تاریخ امروز نشان میدهد ترکها تاریخه ۸۰۰۰ هزار ساله دارن و ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ ساله پیش و قبل از اقوام پارت و پارس به فلات ایران و آناتولی آمده اند و اقوامی مثل “اوراتورها”، “ماناها” ، “کاسسی ها” و … را به وجود آورده اند. (منبع ترکان در گذر تاریخ)
دوماً اگر بتوانی کتاب دده قورقوت(پدر گرگها) را بخوانی که اثر ادبیش از شاهنامه هم بیشتر است و یک اثر جهانی به حساب می آید شاید مشکل تاریخی ات حل شود .
نام دده قورقود اکنون در دنیا شناخته شده است . شاید گمنام ترین جایی که شناخت کمتری نسبت بدان دارند ایران باشد. غالب دانشگاههای بزرگ دنیا آنرا از شاخه های تخصصی زبان ترکی تدریس می کنند و ترجمه های آن در ادبیات زبانهای دیگر نیز وارد شده است. داستانهای دده قورقود به هزاران سال پیش برمی گردد اما قدیمی ترین نسخه خطی استنساخ شده از آن مربوط به سال ۴۴۴ قمری است و شانزده سال بعد باید جشن هزاره نسخه خطی آن برپا گردد و یونسکو سال ۱۹۹۹ را به نام دده قورقورد نام گذاری کرده بود.
در اینجا،قسمتی از نوشته “رسول کامران کشتیبان” را برایتان نقل می کنم که به ادّعاهای منفی رایج در باب آذربایجان و زبان فرهنگ آن پاسخ میدهد: «ترکها یا باید در اکثریت باشند یا در اقلیت. اگر در اقلیت باشند که نمیتوانند زبان آذری مورد ادعای شما را تغییر بدهند چون قدر مسلم این اقلیت است که همیشه جذب اکثریت میگردد پس حتماً خواهید گفت که دراکثریت به سر میبرند و اگر در اکثریت بودهاند باید به مراتب چندین برابر آذریهای مورد ادعای شما بودهاند چرا که حتی با قبول نصف نصف بودن یعنی ۵۰ به ۵۰ بودن باز هم باید ترکان آذری شوند نه آذریها ترک، چه اولاً ترکها مهاجر و تازه از راه رسیده بودند و آذریهای مورد ادعا بومی منطقه محسوب میگردیدند در ثانی شما با تصویری که از ترکان نمایش میگذارید به جز عدهای وحشی، خونخوار، بیفرهنگ چیزی نبودهاند پس چطور میشود قبول کرد که ترکان بیفرهنگ پنجاه درصد آذری زبانان بومی آذربایجان را که با فرهنگ هم بودهاند تغییر دهند؟ مگر این که از ادعاهای پوچ خود درمورد فرهنگ آذربایجان برگردید و یا آمار و ارقام تعداد ترکان را بالا ببرید. مثلاً بگویید هفتاد و پنج درصد هشتاد درصدی جمعیت ترکان بودند و آمدند زبان آذریهای بیست درصدی را تغییر دادند و دراین صورت شما امروز چطور مدعیمیگردید که زبان مردم آذربایجان آذری است.(مشکل آذربایجان زبانش است… – کامران کشتیبان، رسول/ هفته نامه نوید آذربایجان سهشنبه ۸ آذر ۱۳۷۹، شماره ۱۱اصح)
شماها بهتر است بچسبید به همان تاریخ ۲۵۰۰ ساله دروغی(آ+ریایی) که آنهم از دست میرود.
در خصوص زرتشت و نوشته های اوستا نیز بهتر است به کتاب”شادروان دکتر منوچهر اقبال (درگذشت۱۳۵۶خورشیدی ریــاست سابق دانشگاه تهران، و نودمین وزیر فرهنگ ایران) ” با عنوان “سه هزار سال دروغ در تاریخ ایران “مراجعه کنید تا متوجه شوید ” زرتشت وجود خارجی نداشته”و ساخته و پرداخته پادشاهان ایران باستان (ساسانیان) می باشد که تنها ذهن مردم ایران را به شخصیت خرافی خود – پادشاهی نیمه خدایی!! – مشغول کرده، و خرافات وموهومات را به اسم دانش(!!) به نگارش درآورده و بین مردم بی سواد ایران شایع میکردند! .
اکنون فهمیدی پهلوی چیه!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهتر است مطالب بالا را با دقت بخوانید تا در مورد زبان پهلوی دچار توّهم نشوید منظورم این نوشته است:”خلاصه نظر مارکوارت (ایرانشناس آلمانی)نیز در اینمورد اینست:« زبان فهلوی منظور مورخین در آذربایجان قدیم زبان مکتوب آن ناحیه بوده است»”
[پاسخ]
saeed پاسخ در تاريخ بهمن ۲۴ام, ۱۳۹۰ ۷:۴۷ ب.ظ:
۱) نادانی شما تا جایی پیش رفته که خود به خود خودتون رو رسوا می کنید
۲) به اون کامران کشتیبانت بگو اول بره یه نام ترکی برای خودش انتخاب کنه بعد از این پرت و پلاها بگه
۳) به اون پروفسور نادانتون بگویید نکنه مردم مصر از ابتدا عرب بودند و سپس قبطی ها اومدند و ۱۰ در صد اونها رو قبطی کردند!!!!؟؟؟؟
۴) پروفسور به زودی تاریخ دست کم ۱۰۰۰۰ ساله آریایی ها رو به صورت اثبات شده در جهان خواهید دید اصلا خودت رو خسته و نگران نکن
۵) باور نداری!!!؟؟؟
۶) برو کتاب ایران در عصر آهن نوشته پروفسور مدود سکایا رو بخون
۷) باور نداری برو کتاب شادروان دکتر جهانشاه درخشانی رو بخون
۸) کتاب ایشان در بزرگترین دانشگاههای زبان شناسی و باستان شناسی دنیا تائئد شده است
۹) بهتر بدونی که کتاب ایشان نخست به زبان آلمانی در کشور آلمان چاپ شده است
۱۰) هر چقدر پانترکها بدوند به گرد پای ما هم نخواهید رسید
۱۱) به زودی خودت متوجه میشی چگونه همه دنیا علیه تاریخ دزدی پانترکها خواهند ایستاد
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ فروردین ۱۶ام, ۱۳۹۱ ۶:۰۷ ق.ظ:
حالا حالاها باید بسوزی …..
کتاب رمان تخیلی تاریخ نمیشه
لب و لوچه کج کردن و چسباندن واژه “کرد” به توروک توروکها کرد نمیشوند نادان
“”””به زودی خودت متوجه میشی چگونه همه دنیا (((((بدبخت فلک زده همه دنیای شما نژادپرستان ایران ، افغانستان و تاجیکستان است)))) علیه تاریخ دزدی پانترکها خواهند ایستاد””””
ترکها نیازی به تاریخ دزدی ندارند شماها هستید که زورکی گه خشک شده را خیس کرده به کونتان میچسبانید “”توروکوهای کردستان”” تورک کورد!!!!!!!.
زر زدی :”””به اون کامران کشتیبانت بگو اول بره یه نام ترکی برای خودش انتخاب کنه بعد از این پرت و پلاها بگه””””
حتماً این بار که اسم سعید را انتخاب کرده ای شدی عرب عربستانی و اسم سعید را به انگلیسی می نویسی میشوی اروپایی درسته خاک بر سرت با این منطق احمقانه ات
زر زدی :”””هر چقدر پانترکها بدوند به گرد پای ما هم نخواهید رسید”””
مگر مسابقه اسب دوانی است مرتیکه خر زبان نفهم الاغ ،
تو الاغ تندرویی هستی کسی نمیتواند به گرد پای توی الاغ برسد
saeed پاسخ در تاريخ بهمن ۲۴ام, ۱۳۹۰ ۸:۱۲ ب.ظ:
خوب به این نام های کهن در مناطق گوناگون جهان توجه کن چون ریشه در زبان اوستایی و پارسی باستان و پهلوی دارند
۱) چین
۲) هندوستان
۳) کامبوج
۴) پسوند (ستان) در همه کشورهای منطقه مانند پاکستان و ازبکستان و..
۵) آران
۶) ارمنستان
۷) آذربایجان
۸) عراق
۹) سوریه
۱۰) فلسطین
۱۱) مصر
۱۲) بغداد
۱۳) بصره
۱۴) کوفه
۱۵) دجله
۱۶) فرات
۱۷) هیرمند
۱۸) نیل
۱۹) آشور
۲۰) اریحا
۲۱) دانوب
۲۲) کرواسی
۲۳) بلگراد
۲۴) پسوند (گراد) در همه شهر های جان
۲۵) پسوند (بورگ) در همه شهر های جهان
۲۶) آنکارا
و بسیاری دیگر
تاریخ دست کم ۱۰۰۰۰ ساله آریایی ها در ایران کاملا تائید شده است.
حالا شما ترکهای ترکستان چین هر چقدر که دلتون می خواهد تاریخ دزدی کنید
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ فروردین ۱۶ام, ۱۳۹۱ ۶:۰۸ ق.ظ:
جداً خدا شفایت دهد
هر چقدر که دلتون می خواهد تاریخ دزدی کنید
اوش کایالی پاسخ در تاريخ بهمن ۲۵ام, ۱۳۹۰ ۸:۵۷ ق.ظ:
دوست عزیز توجه داشته باشید که «هر گردی گردو نیست»
خواهشمند است مطالب را با دقت بخوانید و فقط از روی تعصب خشک فحاشی نفرمائید:
۱-کلمات فارسی ساکن الاوّل نمیباشند (کلماتی که اوّلین حرفشان علامت سکون داشته باشد).
۲- کلمات فارسی ساکن الآخر میباشند( هر کلمه ای که آخر آن به فتحه، ضمّه، کسره ختم شود فارسی نیست. )
۳-هر کلمه-ای که دارای یکی از هشت حرف (ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق) باشد فارسی نیست.
۴-حرف «ل» اگر درکلمه ای باشد کلمه مذکور فارسی نمیتواند باشد.
[۱- مخرج حرف «ل» در زبان فارسی قدیم و زبان معاصر ژاپن موجود نیست «ص ۱۸۸ سبک شناسی. جلد اوّل. تهران ۱۳۲۱» ملک الشعرء بهار. ۲- حرف «ل» فقط در نامهای بیگانه موجود است…. محمد مقدّم زبانشناس ایرانی «ایران کوده. جزوه شماره-ی ۴ . تهران ۱۳۱۶ ص.۱۴» همچنین؛ مقاله-ی «چند نمونه از متن نوشته-های فارسی باستان، «ایران کوده جزوه شماره ۱ ص ۱۳٫ چاپ برلین» کتاب «گزارش یشتها. صفحه ۱۹۰، ابراهیم پورداود» در متون کهن ایرانی و متن کتاب اوستای ایرانیان که حاوی ۴۴۶۰۰۰ کلمه است حتّی یکبار حرف «ل» بکار نرفته است.]
۵-کلمات فارسی که با حروف «ی، ژ،ذ» شروع میشوند هرگز فارسی نیستند.
۶-کلماتی در ساختارشان یکی از حروف «گچ-پژ» باشد فارسی نیستند
۷-تمام کلماتی در ساختارشان یکی از حروف «هاء هوّز، حاء حطّی» بیاید فارسی نیستند.
[بیشتر لغاتی که با حرف «ها» نوشته شده و فارسی محسوب میشوند بدل از حرف«س، ت» میباشند و بیشتر این لغات منشأ هندی و سنسکریت، دارند و در بعضی از موارد منسوب به زبانهای بومی رایج ایران قبل از اسلام که از روی اشتباه «زبان پهلوی» گفته میشود. برای مثال: گوناس//گناه، نگاس//نگاه، راس//راه، کاسش//کاهش، خواسش//خواهش و… را میتوان قید کرد.]
[پاسخ]
ايرانويچ پاسخ در تاريخ اسفند ۲۶ام, ۱۳۹۰ ۸:۴۲ ق.ظ:
۱) تو جوجه پانترکیست میخوای به من زبان شناسی یاد بدی!!!؟؟؟؟
۲) برو فرهنگ چهار جلدی واژه های اوستایی انتشارات بلخ رو بخون ببین توش چقدر حرف ابتدا ساکن داره!!!!
۳) نادان اون زبان عربی که حرف اولش هرگز ساکن نمیشه!!!!!
۴) نادان اون زبان عربی که گچ پژ نداره نه زبان پارسی!!!! پانترک نادان جنون گرفتی حالیت نیست داری چرت و پرت میگی
۵) زبان پارسی ابتدای واژه های آن (ی) نداره!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ پناه بر خدا
۶) یزد، یزدان، یار، یاور،یکتا، یکسان،یگانه،یال، یاد، یکم،…..این کلمات نکنه عربی!!!!؟؟؟؟ جنون گرفتی حالیت نیست
۷) تو زبان پارسی ابتدای کلمات(ژ) نداره!!!!!؟؟؟؟
۸) پس نادان تا کنون واژه ژاله و ژولیده یا ژاژ خواییدن کاری که شما پانترکهای نادان می کنید به گوش نخورده!!!!؟؟؟
۹) نادان زبان های آریایی دو دسته هستند (ستم) و (کنتوم) زبان گروه ستم مانند اوستایی و پارسی باستان (ر) ندارند
۱۰) زبانهایی مانند زبان تخاری که جزو گروه کنتوم هستند داری حرف (ل) هستند که امروزه در پارسی دری از هر دو ویژگی ستم و کنتوم استفاده میشود. برای همین نادان زبان پارسی دری از لحاظ آوایی بسیار شیرین و زیبا و خوش آهنگ توانمند است.
۱۱) همه این چرت و پرت ها رو گفتی که چی بشه!!!!؟؟؟
۱۲) نادان بسیاری از این نامها که در گزارش پیشین گفتم ریشه ایرانی دارد که در زبان عربی معرب شده است
۱۳) اصلا معرب میدونی یعنی چی!!!؟؟؟؟
۱۴) چیز به این سادگی رو بلد نیستی اونوقت با ما میخوای در بیوفتی!!!؟؟؟
۱۵) نادان پارسی حرف (ع) ندارد ولی عرب بعنوان مثال واژه (شاهراه) را به شارع معرب کرده است.پس کلمه شارع ریشه ایرانی دارد و هرگز در بطن زبان عرب جایی ندارد.
۱۶) نادان تو زبان امروز عربی و پارسی را که دست کم ۱۲ سال باید خونده باشی رو بلد نیستی اونوقت از زبان پهلوی میگی!!!؟؟؟
۱۷) یارو رو تو ده راه نمی دادند دنبال خونه کدخدا میگشت!!!!!
۱۸) نادان گناه از گوناس بوده!!!!؟؟؟؟ نکنه گوناس هم ترکی بوده!!!؟؟؟
۱۹) نادان واژه هایی که در زبان پهلوی با (وی) آغاز میشده است به (گ با ضمه) تبدیل شده است
۲۰) مانند واژه ویچاردن که در پارسی دری به گذاردن تبدیل شده است.
نادان تاریخ دزد گناه در زبان پهلوی (ویناس) بوده است که طبق قانون تبدیل (وی) به (گ) و (س) به (ه) به گناه تبدیل شده است. برو کتاب واژه های پهلوی دکتر بهرام فره وشی رو بخون بعد بیا چرت و پرت بگو.
واژه راه هم ابتدا در زبان اوستایی بگونه (رثه) بوده است که در زبان پهلوی کهن به (راس) و در زبان پارسی دری به راه تبدیل شده است که حتی در زبان شاعرها به گونه (ره) هم آمده است که بسیار نزدیک به واژه (رثه) اوستایی است. نکنه نادان میخوایی بگی زبان اوستایی حرف (ث) نداشته است!!!!؟؟؟؟ برو بچه پانترکیست با بزرگترت بیا
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ فروردین ۱۵ام, ۱۳۹۱ ۷:۰۹ ق.ظ:
عیب نداره درکت میکنم باید هم بسوزی
۱) با این لبه و لوچه کج کردن ها نمی تونید کاسی ها رو به ترکها نسبت دهید.
۲) این نشان از عجز ناتوانی پانترکها دارد
۳) لرها هم ترک شدند!!!؟؟؟
۵) این مثل این میمونه که ما بگیم ازبکها پارس هستند!!!!
۶) با این جعلیات تون خودتون بیشتر مضحکه خاص و عام می کنید
۷) در مورد زبان اوستا هر وقت دوست داشتی بگو تا بهت نشون بدم جهل و عقده شما تا کجا ها رفته است!!!
۸) ترکها ۸۰۰۰ سال تو ایران هستند!!!!؟؟؟
۹) پس چرا کمتر از ۵ در صد مردم ایران شبیه ترکها هستند!!!!؟؟؟
۱۰) نکنه همه ترکها رو تو بیمارستان عوض کردن !!!!؟؟؟؟؟
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ فروردین ۱۵ام, ۱۳۹۱ ۶:۵۳ ق.ظ:
ایران خانم عیب نداره زیاد سخت نگیر اذیت میشی
[پاسخ]
۱) اینقدر ترک ترک نکن. این ترکها هیچی نبودند
۲) اگر میخواهی بدونی ترکها کی بودند برو تاریخ جوینی را بخون
۳) اگر می خواهی بدونی ترکها کی بودند برو پژوهش کن نام ریشه (منگولیسم) در جهان پزشکی چیه
۴) اگر میخواهی بدونی ترکها کی بودند برو سفر نامه ابن فضلان را بخون
۵) اگر میخواهی بدونی ترک ها کی بودند برو تاریخ خراسان را بخون
۶) اگر میخواهی بونی ترکها کی بودند برو کتاب موسیقی کبیر فارابی را در باره طرز زندگی ترکان وحشی را بخون
۷) اگر میخواهی بدونی ترکها کی بودند برو کتاب شفا ابن سینا رو در مورد طرز زندگی ترکها در زمان سامانیان را بخون
۸) اگر می خواهی بدونی ترکها کی بودند برو کتاب مرصاد العباد رو بخون
۹) اگر می خواهی بدونی ترکها کی بودند برو کتاب پانترکیسم ایران و آذربایجان نوشته محمد رضا محسنی رو بخون
۱۰) اگر میخواهی بدونی ترکها کی بودند برو اشعار قطران تبریزی را بخون
[پاسخ]
اوش کایالی پاسخ در تاريخ فروردین ۱۵ام, ۱۳۹۱ ۶:۵۴ ق.ظ:
عیب نداره زیاد سخت نگیر ترکها هیچی نبودند
[پاسخ]
۲۳-قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، رویه ۱۴۹.
۲۴-قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، رویه ۱۵۰.
۲۵-تاریخ تمدن و فرهنگ ایران، رویه ۲۰۹؛ لرستان و تاریخ قوم کاسیت، رویه ۹۷.
۲۶-جامعه بزرگ شرق، رویه ۲۰۵.
۲۷-تاریخ بین النهرین، رویه ۲۲۲.
۲۸-تاریخ ماد، رویه ۱۲۰.
۲۹-لرستان و تاریخ قوم کاسیت، رویه ۱۷۳.
۳۰-نیاکان سومری ما، رویه ۱۰۱-۱۰۲.
[پاسخ]
وریاس Burias که با بورهآس Boreas یونانی و شوریاش Shuriyash که با شوریاه Shuriayh هندی نزدیکی دارد. چند نام دیگر مانند کششو Kashshu، شیپاک Shpak، هاربه Harbe، شومالیا Shumalia، شوقامونا Shuqamuna نیز دیده میشود. [۲۳]
از کاسیها حدود دویست کتیبهی سلطنتی کوتاه باقی مانده است که با توجه به مدت زمان فرمانروایی آنها در بابل، کوتاه به نظر میرسد. [۲۴]
زبان کاسیها غیر سامی بوده، نام خدایان آنها با نام خدایان هند و اروپایی و یا آریایی تشابه داشته است، زبان آنان با زبان اقوام آریایی (هند و اروپایی) همانندی دارد. [۲۵]
زبان کاسی زبانی مستقل بوده، البته در نفوذ زبانهای هوری نیز قرار داشته و همچنین واژگان هند و اروپایی و نامهای هند و ایرانی زیادی میان کاسیها و میتانیها مشترک است. [۲۶] این زبان ترکیبی از واژههای اصلی ساده و شاید از دور منسوب به زبان ایلامی بوده باشد [۲۷] از این زبان حدود ۵۰ واژه و نام خاص که با ترجمهی اکّدی در متون لغوی آشوری و بابلی محفوظ است و همچنین مقداری اسامی خاص که در اسناد تجاری و اقتصادی بابل و کتیبههای شاهان مربوط به هزارهی دوم پیش از میلاد باقی مانده، در دست داریم. [۲۸]
واژه «میری جاس» در زبان کاسیها به معنی زمین بوده و با واژه «میزیر» MiZir و «مورو» Moro ایلامی که به معنای زمین است، سنجیده شده. از سویی میان زبان کاسیها با گوتیها نیز خویشاوندیهایی دیده میشود، برای نمونه گفته میشود که پسوند «ش» Sh و «اَش» Ash ویژهی زبان کاسی با پسوند «اوش» Ush و «اِش» ویژهی زبان گوتیها قابل سنجش است. [۲۹]
Miriyas میریجاش = Muruzi کاسی، همریشه Muru ایلامی به معنی زمین. مقایسه شود با مرز-مرج (زمین)
Gida کاسی= Kute ایلامی: فرانروا، فارسی کهن: خدا، آلمانی Gott، انگلیسی God، فارسی: خدا-خوتای (شاید همریشهی کلمهی Kidu در کلمهای Enkid سومری: نام یکی از قهرمانان اساطیری)
Burna کاسی= خوزی: برنا، براهویی: ورنا، اوستایی: اپرنایو.
کاسی: Digigi= ایلامی: Kik، لری و کردی: کوKo، کبود –رنگ آسمان- کنایه از آسمان.
کاسی: Surijas خورشید= سانسکریت: Suryah، اوستایی: خور، فارسی: هور-خور.
کاسی: بوریاش: باد شمالی= یونانی: بورآ، فارسی: بوران، آذری: بوران.
شومالیا-شیمالیت: الههی کوهها و جبال= هندی: هیمالیا نام کوهستان مرتفع و معروف، مقایسه شود با ریشهی زیما روسی، هیما (فارسی)، سردسیر از همان ریشه، بوگاش نام یکی از خدایان مقایسه شود با بغ فارسی باستان و بغ اوستایی و بغ پهلوی.
پسوندهای «آش» و «شین» که در ایلامی و کاسی دیده میشوند در متون کهن فارسی و اوستایی مانندگی دارد. اونتاش-کورش مقایسه شود با کورش-داریاوئوش، ماروتاش ایزد جنگ کاسی یادآور نام ماروتاها، خدایان جنگ هندی هستند. دورخدای کاسی: تیر و خدای ایلامی قابل مقایسه با بغ تیر –تیرداد- تیر (نام ماه) ایرانی میباشند. [۳۰]
[پاسخ]
با سلام ،
من مطالب شما ها را خواندم ، واقعاً برای خودمان متاسفم ! چه اهمیتی دارد که نیاکان کردها و آذری ها چه کسانی بودند ؟ ترک بودند یا آریایی یا سامی یا آسیانی و … . مهم انسانیت ، اخلاق ، پیشرفت علمی و اقتصادی می باشد . ما هر چه قدر هم در مورد تاریخ قدیم خودمان صحبت کنیم باز دروغ گفته ایم چون ما دقیقاً از واقعیات تاریخی اطلاعی نداریم و آنزمان نبودیم و ندیده ایم و آنچه که میدانیم نظرات تاریخ نگاران و مورخان و محققان مختلف با آرا و نظرات مختلف و متضاد می باشد . از کجا معلوم کسی که ادعای آریایی بودن دارد نیاکانش عرب یا یهودی یا یونانی و … نبوده اند و این در مورد همه اقوام صادق می باشد . کشور ما با این تاریخ چند هزار ساله که مملو از جنگ ها و کشمکش ها ، فراز و نشیب ها ، جابجایی های انسانی و مهاجرت ها ، قتل عام ها ، پیروزی ها و شکست ها و … مبیباشد مگر میشود در مورد اصل ونصب یک قوم بطور قطع صحبت کرد ! ممکن است یک کرد اصل آریایی داشته باشد ولی همسایه کرد او اصل عرب یا یهودی یا رومی ! و این برای همه اقوام و مردم این کشور صادق می باشد . یادم میاد یه زمانی یه آلمانی می گفت که وقتی ایرانیان صاحب تمدن بودند نیاکان ما آلمانیها همدیگر را می خوردند ! ولی ما الان جزء پیشرفته ترین ملت ها هستیم و گذشته برای ما چندان مهم نیست ، مهم حال و آینده می باشد .
[پاسخ]
در زیر قسمتی از مقاله ای تحت عنوان (پیشینه مسئله کرد و آذربایجان از صفویه تا حال– اورمولو تایماز) که بوضوح منشاء کردها را بیان میکند:
“به نظر میرسد بعد از مهاجرت ارمنی ها از بالکان ها به محدوده سوریه کنونی و امتزاج آن ها با آشوریان به مدت ۱۵۰۰سال امپراطوری آشور بلای جان ملل منطقه شده بود .
این قوم وحشی بر خلاف تبلیغاتی که مورخان عمدتا یهودی غربی به راه انداخته اند نه بنا کنندگان تمدن بلکه نابود کنندگان حرفه ای تمدن بشری بوده اند. بارها به آذربایجان فعلی که محل سکونت اجداد ما بوده هجوم آورده و وارد و خارج شده اند وهمینطور بارها به بابل هجوم بردند.
تمدن عظیم بشری سومر را نابود کردند. باعث زحمت کاسسی ها ، عیلامیها و تمدن شوش بوده اند . نهایتا با اتحاد ماد (از اجداد ترک های کنونی)و امپراطوری بابل حکومت آشور به کلی منهزم گردیده و دیگر قابلیت ایجاد دولت را بدست نیاورد.
جماعتی از آنان به عنوان اسیر به آذربایجان و قسمتی دیگر در آناطولی ساکن شدند و برخی نیز در عراق کنونی باقی مانده اند . (نوادگان همین ها بودند که اواخر قرن نوزده آن فجایع عظیم بشری رادر آذربایجان و آنادولی به همراه ارامنه بوجود آوردند) .
در اثر این شکست ارامنه نیز به سرنوشت آنها دچار شدند و در ایران فعلی ، هند و عثمانی پراکنده شدند.
مابقی در اثر امتزاج با قبایل هند و اروپایی که به فلات ایران آمده بودند تغییر ماهیت داده و پایه کرد های فعلی را گذاشتند .
بنابراین کردها در منطقه بعد از ترک ها ، ارامنه ، آشوری ها و قبایل فارس بوجود آمده و اساساً ملت جدیدی هستند.
در طول تاریخ نتوانسته اند هیچ دولت بزرگ و ماندگاری برپا کنند به جز چند خان نشین که به فوریت از طرف همسایگان سرکوب شده اند. ماهیت معیشت آنان نیز بر پایه دامداری و جنگ و راه زنی بوده به همین سبب است که در تاریخ به نام دانشمند یا شاعر و یا معمار و سر سلسله و برپاکننده دولتی از میان کردها برنمیخوریم. موسیقی آنها چیزی شبیه موسیقی فارس ها و زبانشان لهجه ای از فارسی است.
رقص آن ها نیز تماما شبیه رقص آشوری ها است. لباس ملی کردی کاملاً شبیه لباس آشوری ها است با مختصری فرق در شلوار و دستاری که به سر می بندند.
شاهد زنده قرابت نژادی کرد و آشوری نوشته ای از یک سایت کردی است که به تشریح پیداش حزب دمکرات کردستان در مهاباد به سال ۱۳۲۱می پردازد:
در بیست وپنجم شهریور ۱۳۲۱ شمسی گروهی کوچک از مردان برخاسته از گروه های میانی شهر مهاباد، جمعیت «کوم له ی ژیانی کرد» را پایه گذاری کردند. «کوم له» به معنای توده، حزب یا کمیته و «ژیان» به معنای زندگی، زیستن یا حیات. و «کوم له ی ژیانی کرد» یعنی کمیته یا جمعیت تجدید حیات کرد.
اساس پذیرفته شدن در جمعیت «ک ژ.ک» بر «کرد بودن بنا نهاده شده بود، به همین دلیل اکراد شیعه، علی اللهی، آشوری ها و مسیحی ها که از نظر ریشه ملی به اکراد می پیوستند در این جمعیت یافت می شدند.
پژوهشگر تاریخ جمهوری مهاباد، آرچی روزولت مینویسد: «سرشت کوم له بسیار ملی بود و عضویت در آن محدود به کسانی بود که از پدر و مادر کرد باشند. تنها استثناء این قاعده کسانی بودند که مادرشان آشوری بود.
یک مثال دیگر: هنگامی که مارشیمون رهبر مذهبی آشوریها در سال ۱۹۱۷در سلماس ساکن بود جهت اتحاد با اکراد به سیمیتقو نامه می نویسد چنین می گوید:
ما و شما از یک تبار هستیم آنجه باعث جدایی ما و شما شده کیشی است که پذیرفته ایم.
به این ترتیب کاملا معلوم است که اکراد دنباله آشوری ها هستند. آن چیزی که مورخان یهودی غربی به عمد از کنار آن گذشته اند . اکنون آنچه در میان مسیحیان آشوری و ارمنی و اکراد در افواه عموم جاری است و من (نویسنده مطلب) به کرات از زبان اینان در ارومیه شنیده ام چنین است که آشوری ها و کردها برادران ناتنی و کردها پسر عمو های ناتنی ارامنه هستند.”
[پاسخ]
زاد ولد بی رویه ی اتراک در ایران مشکلات فراوانی برای ایران و سرزمین های که در ان ساکن هستن ایجاد کرده وجودترک ها در شرق کوردستان که به صورت پراکنده در گوشه کنار ایران و کردستان ایران هستن نشان از مهاجر بودن این قوم بی سامان دارد نداشتن هویت ملی باعث نابودی تنها داشته یشان یعنی زبان ناشناخته که ازی شناخته میشود شده که اکثر خانواده های انها از ازی صحبت کردن شرم دارن و در هر کجا که باشند خود را به فرهنگ ان دیار معرفی میکنند در قروه کردستان چند ابادی به طور پراکنده وجود دارد که ترک خطاب میشوند که همه ی فرهنگ کردی را دارا هستن اداب ورسوم و لتاس کردی فقط تنها تفاوت زبانی انهاست که مخلوتی از کردی وفارسی و اذری است که جای تعجب است پانترک ها قروه دروازه کردستان را ترک می نامند کاش انها به قروه کردستان می امدن و با چشم قروه ومردم دیارش را میشناختن *
[پاسخ]