معنی نام کُرد
این مطلب را برای فیس بوک تهیه کردم که منجر به نتایج جالبی شد. مطلب برای فیس بوک از این قرار بود: ۱۵سال پیش مدتی سرگرم تألیف دو کتاب به نام نیاکان باستانی کُرد بودم که دو سال طول کشید و به صورت کتاب دو جلدی در سوئد به چاپ رسید. در آنجا بدین نتیجه رسیده ام که نام کُرد دو ریشه متفاوت داشته است: نخست کَردیو (خانه سنگی) که این معنی نامهای قبیله مادی ساگارتی (سنگ کن) یا همان ستروخاتیان (دارندگان خانه های مستحکم) که معنی نامشان در اسم کرمانشان (کر-مان-شان محل دارندگان خانه های سنگی) و ظاهراً در نام زبان کُرمانج (کُر-مان-ج) زنده مانده است. دومی همان کَردوخیها بوده اند که در غرب ایشان بوده اند و نامشان به معنی گُرد و پهلوان مترادف تور و کیمری بوده و ایشان از سکاها بوده اند که در اوستا خاندان فریان تورانی و دوست ایرانیان و ساکنین جزیره رود رنگها (دجله) معرفی شده اند. نظر شما راجع به ریشه نام کُرد چیست؟
مثل اینکه حال گشایشی در نظریات قدیمی و فوق الذکر من حاصل شد. آن اینکه نام کُرمانج (خانواده های منسوب به کورو) با کرمانشان (=محل ساگارتی ها) همریشه نیست. بلکه آن به معنی پرستندگان بُزکوهی و مترادف گومر (پرستنده “گاو کوهی= قوچ وحشی”، کیمری) است. لابد از اینجاست که خیمریا (کیمری، گاو کشنده یا پرستنده بزکوهی) در نزد یونانیها جانوری بین بُز و شیردرنده تجسم شده است. پس در مجموع معلوم میشود در سمت نواحی کُردنشین ایران زبان گورانی (منسوب آتش پرستان، آلواللهی ها) مربوط به ساگارتیها (کردیوها) و زبانهای سورانی (تورانی، پهلوانی) و کُرمانجی مربوط به سکائیان (پرستندگان بزکوهی، شکاها) و کیمریان یا همان کردوخی ها (پهلوانان) است. مسلم به نظر می رسد کلمه سکا (شکا= بزکوهی) در نام کُردان شکاک (فرد مانند بزکوهی) به خوبی حفظ شده است. در منابع ارمنی و بیزانسی سرزمین شکاکها را تحت نام کُرچیخ (محل ایل قوچ وحشی) خوانده اند. این معنی در نام آشوری کهن نام کُردان سمت کردستان و آذربایجان غربی یعنی کشور ساخو (شکا= قوچ وحشی/ بزکوهی) هم دیده میشود. در همین رابطه آذربایجان مردان جنگی دلیر و نیرومند را قوچاق (قوچاک) “فردِ مانند قوچ وحشی” گفته اند. در مجموع چنین معلوم میگردد که نام کُرد در اصل یک ریشه واحد در نام کردوخیهای سکایی و کیمری تبار داشته است و حضور ساگارتیان در نواحی کُردنشین تنها تأثیر فرهنگی داشته است. چنانکه ایشان به شکل کُردان شیعه مذهب و علی اللهی در سمت کرمانشاهان و خانقین اصلیت مادی خود را حفظ نموده اند.
منابع آشوری متعلق به عهد آشوربانیپال در زمان مادها از کشوری به نام ساخو در سمت ماننا سخن رانده اند که منطقه آن مطابق با ناحیه جنوبی شکاکها در آذربایجان غربی است. برخی از محققان به درستی این نام را با اسم سکا مطابقت می دهند. در اوستا و کتب پهلوی در سمت نواحی کُردنشین شمال غرب ایران از کشوری به نام خشتروسئوک (کشور سمت بر آمدن نور= آناتولی، سوهی اوستا یا سرزمین سکاها) نام برده شده است که نامش سوای نام آناتولی (سوهی) یادآور نام سکا است. مطابق این منابع پادشاه اساطیری و جاودانی سئوکوستان یا سرزمین گوپت (کپادوکیه) با گوپت شاه (سانداخشترو) پسر اغریرث (توگدامه کیمری) است. افزون بر این، ناحیه سئوکوَستان (خشترو سوک اوستا) در بالای گنگ (کنگ دژ افراسیاب، تخت سلیمان)، در سرحد ایرانویج (حوالی منطقه کوه سهند) محل در گیری پسران دلیر ویسه (پیران ویسه، فریان ویسه) با سپهسالار توس (کوروش دوم) سردار کیخسرو (کی آخسارو) ذکر شده است که به پیروزی سپاهیان ایرانی منجر شده است. لابد پسران پیران ویسه تورانی (سکایی) از جانب ساراک آخرین فرمانروای آشور دفاع از مرزهای شمال شرقی امپراطوری آشور را عهده دار بوده اند. مطابق مندرجات اوستا خاندان پیران ویسه یا همان فریان تورانی در جزیره رود رنگها (دجله) سکنی داشته اند. اینان مطابق با کردوخیان خبر گزنفون می باشند. در شاهنامه نیز پیران ویسه (فریان ویسه تورانی) به عنوان وزیر و سپهسالار افراسیاب تورانی (مادیای اسکیتی) یاد گردیده است.
مطابق کتیبه های آشوری و نوشته های هرودوت و استرابون کوچ سکائیان و کیمریان به نواحی اران و نواحی کردنشین در عهد مادها اتفاق افتاده است. در کتب پهلوی بندهش و مینوخرد نیز از اسکان مردمان در سمت دریای کیانسی (مازندران) و رود ناوتاگ (رود قابل کشتیرانی) سخن گفته اند که در این خبر اخبار مهاجرت سکاها در عهد اشکانیان به سمت سیستان با خبر مهاجرت پیشین سکائیان آلتایی و آریایی به سرزمینهای اران و نواحی کردنشین که در عهد مادها اتفاق افتاده، در هم آمیخته است.