تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

اطلاعات عمومی درباره روح

اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس‌ و شماره تماس‌ها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.

همیشه وجود روح برای ما سوال برانگیز بوده و اینکه تعلق روح در بدن چگونه است؟ هم اینک پاسخ این سوال را می خوانیم.

پرسش

روح چیست؟ چگونه خداوند در دوران بارداری مادر، در چهار ماهگی از روح خود در جنین می دمد؟ آیا قبل از چهار ماهگی که تمام سلول های جنین به مانند یک موجود آگاه رشد می کند روح خدا در او نیست؟

 

پاسخ اجمالی

روح موجودی غیر مادی و مجرد است که در سیر تکاملی جنین ،به آن ملحق یا از آن حادث می شود و مراحل تکامل خود را طی می کند. روح هم مانند بدن انسان مخلوق خداوند است و اینکه می فرماید از روح خودم در او دمیدم از باب شرافت و بزرگی روح انسان است که آن را در مرتبه روح خود بیان کرده و از آن تعبیر به اضافه لامی یا تشریفی می کنند ،مثل نسبت دادن کعبه به خود در جایی که می فرماید “بیتی”یعنی خانه من .

 

نداشتن روح انسانی هیچ منافاتی با زنده بودن و حیات داشتن جنین قبل از تعلق روح ندارد،زیرا انسان دارای سه مرتبه نفس ،یعنی نفس نباتی و حیوانی و انسانی است .نفس نباتی که مرتبه پایین نفس انسان است آن چیزی است که رشد و تغذیه دارد ولی بدون داشتن حس و حرکت ارادی و ادراک، مانند گیاهان که رشد می کنند ولی حس و حرکت ارادی و ادراک ندارند و وجود همین نفس نباتی در جنین قبل از تعلق روح دلیل بر رشد و نموّ و حیات داشتن آن می باشد.

 

پاسخ تفصیلی

شکی نیست که روح جوهرى غیر مادى (مجرد) است.

 

در آیه مبارکه “وَ یسْئلُونَکَ عَن‌ِ الرُّوح‌ِ قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی ؛ و درباره روح از تو می‌پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است). روح را به امر خدا نسبت داده است .

 

شهید مطهری می گوید چون روح امر بسیطی است و جزء ندارد تعریف به جنس و فصل برای آن ممکن نبود و گویا این تعریف که می گوید “من امر ربی” تعریف به فاعل است، حال امر خدا به چه معنایی است در آیات دیگر به آن اشاره شده است .

 

از آن جمله در آیه “إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول‌َ لَه‌ُ کُن فَیکُون ” ؛ چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش‌؛ پس بی‌درنگ موجود می‌شود ، امر الاهی فعل متصف به ذات خداوند می باشد و چون ذات خداوند ماورای ماده و عاری از زمان و مکان می باشد ،و روح هم امر الهی است پس موجودی غیر مادی است .

 

اما این روح آنگاه که به بدن تعلق می گیرد از آن به نفس تعبیر آورده می شود و در واقع نفس جنبه تعلقی روح به بدن است. البته در نحوه تعلق روح به بدن اختلاف است که مختصر اشاره ای می کنیم :

 

برخی از محققان در باره چگونگی تعلق روح به بدن قائلند که روح آدمى از آغاز خلقت تا ابد مجرد است و وقتى که بدن آمادگى تعلق پیدا کرد روح به آن تعلق مى گیرد. که این نظریه معروف به نظریه روحانیه الحدوث و البقا است که نفس هم در مرحله حدوث و ایجاد و هم در مرحله بقا روحانى و مجرد است . در مقابل فیلسوف بزرگ ملاصدرا قائل است روح در آغاز موجودى جسمانى است و به تدریج تکامل یافته مجرد مى شود به اصطلاح روح جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است یعنی روح در تکامل جسم مادی به وجود می آید ولی در بقا تابع جسم نیست و بعد از جسم باقی خواهد ماند .

 

در پاسخ به قسمت دوم سؤال باید گفت که نداشتن روح انسانی هیچ منافاتى با دارا بودن حیات جنین قبل از تعلق روح ندارد .

 

فلاسفه مى گویند سه قسم نفس داریم نفس نباتى، حیوانى، انسانى که انسانها هر سه را دارا هستند و حیوانات دو قسم اول و گیاهان فقط قسم اول را که هر نفسى داراى قواى خاصى است که موجب بروز افعال خاصى مى شود ، نفس نباتى آن است که دائما تغذیه و رشد دارد و نفس حیوانى آن است که همیشه تغذیه، رشد، حس و تحرک ارادى دارد و نفس انسانى آن است که همواره تغذیه، رشد، تحرک ارادى، حس و ادراک دارد و هرموجودى که داراى نفس باشد ولو نفس نباتی، حى محسوب مى شود .پس حیات معنایى است عام تر از داشتن نفس انسانى و ممکن است در جایی حیات باشد ولی روح انسانى حتى حیوانى نباشد. مثل جنین قبل از تعلق روح ؛ زیرا سلول هاى آن گرچه داراى نفس و روح انسانى نیستند ولى به دلیل داشتن نفس نباتى زنده هستند زیرا همانند دیگر نفس هاى نباتى داراى تغذیه و رشدند، چرا که از طریق مویرگ ها تغذیه مى شوند و داراى رشد سلولى هستند. البته چنین سلول های زنده اى اندک اندک رشد مى کند و با حرکت خودش قابلیت هاى خویش را به فعلیت مى رساند تا این که جنین مى شود و این جنین به قول ملاصدرا [۴] نبات بالفعل است که قابلیت نفس حیوانى را پیدا مى کند و اندک اندک نفس حیوانى قابلیت هاى خود را که احساس و تحرک ارادى است به فعلیت مى رساند و با کامل شدن و بالفعل شدن تمامى بالقوه ها به قول ملاصدرا حیوان بالفعل مى شود و قابلیت انسان شدن را پیدا مى کند و اگر بتواند قابلیت هاى انسانی را بالفعل کند (جسما و روحا) انسان و الا مقام و برتر خواهد شد.

منبع : جدولیاب

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.