چرا بهترین دین نزد خدا اسلام است؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
یکی از مباحثی که در موضوع خاتمیت می توان آن را مطرح نمود و مورد توجه و دقت قرار داد، دین و شریعتی است که خداوند بی همتا آنرا توسط رسول گرامی خود حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) به مردم رساند واز مردم خواست که نسبت به پذیرش آن با جان و دل اقدام نمایند. دینی که از همان آغاز به دین اسلام نامگذاری شد و نام و آوازه اش به عنوان آخرین دین الهی به گوش جهانیان رسید.
در همین راستا در قرآن آیه ای وجود دارد که تنها دین مورد پسند خداوند را دین اسلام معرفی می کند ودر این باره می فرماید 🙁 إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام)۱: دین در نزد خدا، اسلام است.
در نگاه ابتدایی ممکن است که ما گمان کنیم که این آیه شریفه سایر ادیان را زیر سۆال برده و منکر آاسمانی بودن آنها شده است، به گونه ای که آنها را صرفاً یک سلسله ازآیین های ساختگی و بی اساسی معرفی نموده که هرگز منشأ الهی نداشته و با سرچشمه وحی کاملاً بی ارتباط است.
با کمی دقّت و حوصله معمای نهفته برای ما حل شده و به این نکته می رسیم که خداوند هرگز در این آیه شریفه در صدد انکار سایر ادیان که خود سازنده آن است نیست، چراکه «واژه” دین” در لغت در اصل به معنى جزا و پاداش است، و به معنى اطاعت و پیروى از فرمان نیز آمده است، و در اصطلاح مذهبى عبارت از مجموعه قواعد و قوانین و آدابى است که انسان در سایه آنها مىتواند به خدا نزدیک شود و به سعادت دو جهان برسد و از نظر اخلاقى و تربیتى در مسیر صحیح گام بردارد.
واژه” اسلام” نیز به معنى تسلیم است، بنا بر این معنى جمله” إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ” این است که آیین حقیقى در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان او است، و در واقع روح دین در هر عصر و زمان، چیزى جز تسلیم در برابر حق نبوده و نخواهد بود، بر اساس همین مطلب می توان گفت پیروان ادیان گذشته در زمان خود مسلمان به شمار می آمدند هرچند به حسب ظاهر نام یهودی یا مسیحی ویا چیز دیگری داشته باشند».۲
ادیان آسمانی چه تفاوتی با هم داشتند؟!
نکته قابل توجه در مورد ادیان اسمانی آن است که بر اساس نظر متخصصین حوزه ادیان هر یک از این ادیان، قبل از اینکه مورد تحریف و دست کاری قرار بگیرند بایکدیگر تفاوت جوهری و بنیادین نداشتند، و همگی بر پایه ی توحید و یگانه پرستی بنا شده بودند و ستون اصلی و اساسی آنها را پرستش خدای یگانه و انجام فرامین و دستورات او تشکیل می داد.
به منظور توضیح بیشتر می توان گفت: هر یک از ادیان توحیدی از سه بخش اصلی تشکیل می شدند که عبارتند از:
۱- عقاید ۲- اخلاق ۳-احکام
در بخش اول و دوم که بخش عقاید و اخلاق باشد، تقریباً با هم هماهنگ بوده و تفاوت چندانی بین آنها وجود نداشت اما در بخش سوم که بخش احکام باشد با یکدیگر اختلاف دارند، که بر اساس نظر پژوهشگران عرصه ی ادیان این اختلاف و تفاوت صرفاً در کمیت و کیفیت و نحوه ی اجرای احکام است، که این امر قطعاً به هدف اصلی این ادیان که عبارت باشد از توحید و پرستش خدای یگانه لطمه و ضربه ای وارد نمی ساخت.
اعمال زیبایی چون نماز، روزه، حجاب، انفاق و… اختصاص به دین اسلام نداشته ودر سایر ادیان نیز وجود داشت وجز مهمترین احکام و دستورات الهی آنها به شمار می آمد.
به عنوان نمونه در شریعت عیسی (علیه السلام) برپایی نماز از واجبات مهمی به شمار می آمد که خداوند، در همان آغاز تولد به ایشان توصیه کرد. اولین کلماتی که حضرت عیسی پس از تولد در جمع مردم حیرت زده بیان کرد، در مورد نماز بود. قرآن می فرماید: حضرت عیسی علیه السلام چنین گفت: «انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً و جعلنی مبارکاً این ما کنت و اوصانی بالصلاه و الزکاه مادمت حیاً» ۳
ترجمه: من بنده خدا هستم. خداوند به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است مرا مایه برکت قرار داد هرکجا که باشم و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرد.
قرآن در توصیف مریم (علیها السلام) مادر حضرت عیسی (علیه السلام) نیز، پس از این که او را به خاطر ایمان، تقوا و پاکدامنی، برگزیده زنان جهان نام می نهد، خطاب به او می فرماید:
«یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین». ۴
ای مریم برای پروردگارت خضوع کن و سجده به جای بیاور و با رکوع کنندگان رکوع کن».
آیین زرتشتیان
از آثار بر جای مانده از زرتشتیان نیز استفاده می شود که نمـاز مهمترین راه ارتباط فرد با خداوند و سپاسگزاری از بخششهای بی کران آن خالق مهربان بوده است.« نماز زرتشتیان بسیار شبیه نماز مسلمانان بوده است که در پنج نوبت باید همراه با دعاهای مخصوص ادا می شد. هم چنین مقدماتی برای انجام این مراسم عبادی دارند که به مقدمات نماز در اسلام بی شباهت نیست. در کتاب دیانت زرتشتی آمده است: «زرتشتی ها هر ۲۴ساعت را به ۵ دوره یا گاه تقسیم می کنند و آداب مذهبی تابع این «پنج گاه» است. بر هر زرتشتی مومن فرض است که در هر یک از پنج دوره ادعیه و مناجات های خاص بخواند. بنابراین در آیین زرتشت نیز نماز یکی از ارکان مهم دین به شمار می آمد، اما اینکه اصل آن چگونه بوده به خاطر تحریف و تغییرات فراوان معلوم و مشخص نیست؛ و آنچه امروزه بین زرتشتیان مرسوم است را نمی توان آن را به عنوان یک عبادتی که در درگاه الهی مورد قبول است پذیرفت. در واقع نماز در این آیین نوعی آوازه خوانی فردی یا جمعی است و با نمازی که در اسلام مطرح می باشد، فرق های اساسی دارد. چرا که نماز اسلام دارای رکوع و سجود و قنوت و … بوده و دارای احکام ویژه ای است.بر خلاف نماز زرتشتیان کنونی».۵
در آیین یهود نیز نماز جایگاه و اهمیت بسیار والایی برخوردار بوده است که در این زمینه محکمترین سند را می توان آیات نورانی قرآن کریم دانست. به عنوان نمونه خداوند خطاب به حضرت موسی می فرماید: «إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْرِی».۶
ترجمه: من اللَّه هستم، معبودى جز من نیست، مرا پرستش کن و نماز را براى یاد من بهپادار. آنچه در توضیح این آیه می توان گفت آن است که: «مطابق شواهد تاریخی هنگامى که مدت قرارداد حضرت موسى (علیه السلام) با” شعیب” در” مدین” پایان یافت، همسر و فرزند و همچنین گوسفندان خود را برداشت و از مدین به سوى مصر رهسپار شد، راه را گم کرد، شبى تاریک و ظلمانى بود، گوسفندان او در بیابان متفرق شدند، مىخواست آتشى بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شوند، اما بوسیله آتشزنه آتش روشن نشد در این اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد.
طوفانى از حوادث سخت، او را محاصره کرد در این هنگام بود که شعلهاى از دور به چشمش خورد، ولى این آتش نبود بلکه نور الهى بود، موسى به گمان اینکه آتش است براى پیدا کردن راه و یا برگرفتن شعلهاى، به سوى آتش حرکت کرد هنگامى که موسی( علیه السلام) نزد آتش آمد، صدایى شنید که او را مخاطب ساخته مىگوید: اى موسى” من پروردگار توام، کفشهایت بیرون آر، که تو در سرزمین مقدس” طوى” هستى .
موسى با شنیدن این نداى روح پرور:” من پروردگار توام” هیجان زده شد و لذّت غیر قابل توصیفى سرتاپایش را احاطه کرد، این کیست که با من سخن مىگوید؟! این پروردگار من است، که با کلمه” ربک” مرا مفتخر ساخته، تا به من نشان دهد که در آغوش رحمتش از آغاز طفولیت تا کنون پرورش یافتهام و آماده رسالت عظیمى شدهام.
سپس از همان گوینده این سخن را نیز شنید:” و من تو را براى مقام رسالت برگزیدهام، اکنون به آنچه به تو وحى مىشود گوش فرا ده”!
و به دنبال آن نخستین جمله وحى را موسى به این صورت دریافت کرد” من” اللَّه” هستم، معبودى جز من نیست” (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا).
” اکنون که چنین است تنها مرا عبادت کن، عبادتى خالص از هر گونه شرک” (فَاعْبُدْنِی).
” و نماز را برپاى دار، تا همیشه به یاد من باشى” (وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْرِی)»۷
چنانچه ملاحظه فرمودید: این آیه خطاب به حضرت موسی که پیامبر یهودیان است پس از بیان مهمترین اصل دعوت انبیاء که مساله توحید است دستور به نمازمی دهد نمازی که بزرگترین عبادت و مهمترین پیوند خلق با خالق و مۆثرترین راه براى فراموش نکردن پروردگار یگانه به شمار می آید.
بنابراین نماز عبادتی است همگانی که در همه ادیان وجود داشت و اختصاص به شریعت اسلام ندارد. لازم به ذکر است که سایر اعمال و دستورات الهی ازقبیل روزه ،حج،حجاب و… نیز همین حکم را دارند که ما به جهت رعایت اختصار از پرداختن به آنها صرف نظر می کنیم.
تحقیقات نشان می دهدکه تفاوت مو جود میان آموزه های دین اسلام وسایر ادیان همگی ناشی از این امر می شود که خداوند متعال در هر عصر و زمانی در مورد تشریع و ابلاغ احکام و دستورات خویش، ابتدا میزان درک و ظرفیت مردم آن زمان را در نظر می گرفت و سپس متناسب با همان ظرفیت عقلانی، دستورات خود را تشریع و توسط رسولان به مردم ابلاغ می فرمود که این امر باعث می شد که هریک از ادیان در آموزهای خود از نظر کمی و کیفی با دین سابق خود متفاوت باشد و از آن کاملتر و جامعتر به شمار آید، که این روند تکاملی ادامه یافت تا اینکه نوبت رسید به دین همیشه جاوید و ماندگار اسلام، دینی زنده و پویا که آموزهای آن از هرگونه نقص و کاستی مبرا است، و می تواند سعادت دنیا و آخرت انسان را به خوبی تأمین نماید. نکته بسیار مهمی که در اینجا وجود دارد آن است که آمدن دین جدید با خود نسخ دین گذشته را به همراه داست به این معنا که با آمدن دین جدید، دین سابق از سوی پروردگار منسوخ اعلام می شد، و آنها موظف بودند که دین جدید را به عنوان یک رسمی و قابل قبول بپذیرند و به احکام و دستوراتش پایبند باشند.
با توجه به آنچه بیان شد این مطلب نیز مشخص می شود که، اگرچه ادیان آسمانی با یکدیگر در ارتباط بوده و همگی بر پایه ی توحید و یگانگی پرستی بنا شده اند اما این امر به این معنا نیست که ما مجازیم از میان ادیان هر دین و آیینی را که خواستیم اختیار نماییم، زیرا اولاً: ادیان موجود به غیر از اسلام ، همگی تحریف شده ا ند و به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. دوماً: حتی در صورتی هم که تحریف نمی شدند باز نمی توانستیم به آنها پایبند باشیم به دلیل اینکه ادیان سابق در مقایسه با دین شریف اسلام ناقص به شمار می آیند و به حکم عقل سلیم هنگامی که نسخه ی کامل یافته ای از دین وجود دارد ما حق نداریم سراغ دین ناقص برویم.
خداوند متعال به دلیل کامل بودن دین اسلام و عدم نقص آموزه ها ی سعادت آفرین آن، آیه اکمال را بر قلب مقدس رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نازل فرمود، آیه ای که تنها دین مورد پسند را دین اسلام معرفی می کند و می فرماید: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً).۸ : امروز دین و آیین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم.
بنابراین هنگامی که خورشید عالم تاب اسلام از افق مکه طلوع نمود همه انسان ها – از آغاز طلوع اسلام تا برپایی روز قیامت – از سوی پروردگار هستی مکلفند که دین اسلام را به عنوان برترین دین الهی بپذیرند و به دستوراتش پایبند باشند، چرا که دین اسلام آخرین دینی است که با آموزهای خود، نسخه شفابخش الهی را به منظور تأمین سعادت دنیا و آخرت در اختیار انسان قرار می دهد و این دین که عصاره تمام ادیان به شمار می آید به خوبی می تواند پایانی خوش و درخشان را برای او به ارمغان آورد.