معرفی بهلول بن عمرو صیرفی
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
نام کامل بهلول، بهلول بن عمرو الصّیرفیّ، ابووهیب المجنون است. فرزانهای دیوانه نما در سده دوم است. مشهورترین سخنی که امروزه گفته میشود، آن است که دیوانهنمایی او به توصیه امام کاظم (علیهالسلام) بود تا جانش حفظ شده و از آزار خلیفه عباسی رهایی یابد.
معنای لغوی بهلول
نام او در لغت به معنای مرد خنده رو، مهتر نیکوروی و پیشوای قوم و جامع همه خیرات، و در حوزههای فرهنگی غیر عرب نظیر تاجیک به معنای گول و لوده و در شمال افریقا به معنای عام ساده دل است و شاید با واژه هُبالی/ بُهالی به همین معنا خلط شده باشد.
معرفی اجمالی
نخستین گزارشهایی که از بهلول به دست رسیده، متعلق به نیمۀ اول قرن ۳ق است که وی را در زمان مهدی عباس قرار میدهد.
اشخاص متعددی با اسم بُهْلُول، در جهان اسلام بودهاند؛ ولی بهلول معروف، همان شخصی است که در زمان هارونالرشید میزیسته و از اصحاب امام جعفر صادق (علیهالسلام) به شمار آمده و به روایتی، عموزاده هارونالرشید بوده است.
شخصیت علمی و معنوی
درباره شخصیت علمی و معنوی او چنین گفتهاند:
صلاحالدین صفدی (م ۷۶۴ق): «کان من عقلاء المجانین وسوس لَهُ کَلام ملیح و نوادر و اشعار»؛ «بهلول از عقلای مجنون و مردی شیرینزبان بود. او دارای سخنان نادر و اشعار بوده است».
قاضی نورالله شوشتری (م ۱۰۱۹ق): «بهلول، از افاضل عُقلای زمانهارون بود که به مصلحتی، خود را به دیوانگی زده است. مَولِد او شهر کوفه و اسم اصلی او، وَهب بن عَمرو است».
مجلسی نیز به صورت صفت، آن را در معنای زیرک و شجاع به کار برده است.
ابن عربی، با ذکر شکل جمع آن (بَهالیل)، بهلولِ تاریخی را نمونه نوعیِ مجانینی دانسته که بر اثر «وارد»ی، «عقول» خود را از کف میدهند و در زمره مجذوبان الهی درمی آیند.
داستانهای بهلول
آنچه درباره بهلول در منابع قدیم نقل شده، مجموعهای است از داستانهای جذاب و طنزآمیز که شخصیتی فرزانه اما دیوانهنما را تصویر میکند و بر خصلتهایی چون قناعت، بی اعتنایی به قدرت، ظلمستیزی، لطافت روح، حضور ذهن و نکتهدانی او دلالت دارد.
برخی از این داستانها که در آن بهلول هوشمندانه نظریات کلامی مخالف شیعه، از جمله «رؤیت اللّه» و «جبر در برابر اختیار»، را رد میکند یا آشکارا از سبِّ اهل بیت پیامبر (علیهمالسلام) دوری میجوید، نشانه تمایلات شیعی اوست.
بیشتر پندهای بهلول، دربارۀ روز بازپسین و آخرت است: به فرجام خویش بیندیش که جهان گذراست؛ حال آنکه جهان دیگر، سخت زیباست.
این اندیشه به پیدایش قطعهای زیبا و صوفیانه در وصف جهان آخرت انجامیده است.
یک مناظره نیز در باب بخشندگی، بوی تصوف دارد. برخی داستانها، زیرکی و هوشمندی او را در امر دنیا نشان میدهد. در باب میراث خود با قاضی حیله میورزد، یکی را از غم میرهاند و دیگری را از خیانت بازمیدارد، یا میراث مردی را که هیچ ندارد، تقسیم میکند.
سه نامه نیز خطاب به خلیفه، وزیر و صاحب شرطه نقل شده که حال و هوای اندرزنامههای کهن، یا حتی نهجالبلاغه بر آنها غالب است. در یک روایت نیز از ابوبکر و عمر ستایش شده است که باید در واکنش به تشیع او ساخته شده باشد. ابن جوزی و بعدها برهانالدین وطواط (د ۷۱۸ق/۱۳۱۸م) در غررالخصائص در وجود بهلول، جز شخصیتی گول و خندهآور نمیبینند.
منبع : ویکی فقه