مهم ترین ویژگی های مکتب فلسفی افلاطون چیست؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
مهم ترین موضوعات فلسفه او عبارتند از:
1. مدینه فاضله که نخستین حلقه سلسله طولانی مداین فاضله است؛
2. نظریه مثل که نخستین کوشش است برای حل مسأله حل نشدنی جهان؛
3. براهین در اثبات بقای روح؛
4. جهان شناسی؛
5. تصور وی از معرفت به عنوان خاطره به جای ادراک (۲)
وی آرایی نیز، در طبیعت شناسی دارد، که قابل بحث نیست. (۳) محور عقاید او،اعقتاد به مثل است. (۴)
نظریه مثل ا ز کلیه تعالیم دیگر وی، به مراتب از نفوذ بیشتر برخوردار بوده است؛ به گونه ای که عمدتا اصطلاح «فلسفه افلاطون» مساوی آن گرفته می شود.
فصل ۱. فلسفه افلاطون
1.۱. فلسفه افلاطون در نگاهی کلی
بدن شک،افلاطون یکی از بزرگ ترین فیلسوفان همه قرون و اعصار و به عقیده بعضی، بزرگ ترین فلاسفه بوده است. (۵) او دارای مقام بلندی بوده و می توان او را سرچشمه حکمت دانست. ریشه همه تحقیقات فلسفی که بعدها به وجود آمد در گفته های او دیده می شود. (۶) امرسن گفته است: افلاطون فلسفه است و فلسفه افلاطون. (۷) در کوشش ستایش انگیز فلسفه وی، اندیشه بر مادیات و محسوسات غلبه یافته است و جوهر اشیاء در عالمی برتر از علام طبیعت جستجو می شود.
وی به دنبال سقراط در اعماق روح آدمی غور کرد و دریافت که پیوند روح با واقعیات ابدی، از راه عشق و معرفت، ناگسستنی است. از این جهت به مسأله ابدیت روح، پرتوی تاباد و آن را به طریقی نو مطرح ساخت.
این دانشمند برجسته معتقد بود که اصلی ابدی در جهان موجود است و عالم وجود را منطبق با کمال و تعالی خویش پدید آورده است وروح انسانی با آن قرابت ماهوی دارد. به نظر او، آرمان آدمیان که خیر و عدالت است،علت حقیقی واقعیات موجود است.
این متفکر بزرگ، مرکب اندیشه را تا قله های عالم مثال بالا برد؛ ما بعد الطبیعه را به بلندترین پایگاه خود رسانید و منبع هستی و آفریدگار عالم را هم چون کمال مطلق تصور کرد، و بدین سان در قلمرو اندیشه شاهراهی را باز کرد که متفکران قرون بعد در آن گام نهادند. جهت فکری و سیری که وی به هوشمندان عالم نشان داد، چون حقیقتی تابناک می درخشد (۸) در نظر او فلسفه «بینش جمال حق» است و کاملا عقلانی نیست؛ صرف دانش نیست؛ بلکه عشق به دانش است.(۹)
اگر چه شاگرد نامدار او راسطو، به تنظیم و تدوین نظام فلسفی مهی پرداخت؛اما می توان گفت هر آنچه که وی دارد، از استاد اندیشمندش، مایه گرفته است. این استاد کم نظیر، در اکثر مطالب،سر رشته تحقیق را به دست شاگردش داده است.