تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

تاریخچه استان سمنان چیست؟

اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس‌ و شماره تماس‌ها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.

استان سمنان در دوران باستان بخشی از چهاردهمین ایالت تاریخی ورن (ورنه) از تقسیمات شانزده‌گانه اوستایی بود. حتی تهمورث دیوبند را بنیانگذار شهر سمنان می‌دانند برخی از دانشمندان، این ایالت را گیلان فعلی می‌دانند ولی قدر مسلم این که ورن یا ورنه متشکل از صفحات جنوبی البرز و خوار شمال سمنان، دامغان، خوار، دماوند، فیروزکوه، شهمیرزاد، سرخه، ده‌نمک و آهوان، قوشه، ویمه و نقاط کوهستانی مازندران بوده‌است.
این منطقه در تمام دوره حکومت مادها و هخامنشیان، کومیسنه یا کومس (قومس بعد از اسلام) جزو ایالت بزرگ پارت یا پرتو به‌شمار می‌رفت. در این دوره سمنان و سرخه شهرهای سرحدی ایالت‌های پارت و ماد به‌شمار می‌رفت. به همین علت برخی از مورخان، زمانی این شهرها را جزو مادها و گاهی جزو پارت‌ها به حساب می‌آورند. این ایالت که در زمان ساسانیان به پشتخوارگر تغییر نام داده، شامل همان شهرهایی بود که در ایالت ورن وجود داشتند.[نیازمند منبع] حد غربی این ایالت، خوار (گرمسار فعلی)، حد شرقی آن شاهرود و حد شمالی آن، کوهستان‌های جنوبی طبرستان بود.
سلوکیان بزرگ‌ترین عامل یونانی کردن مشرق بودند و به همین جهت، برای ادامه فرمان‌روایی خود نظر مساعد مردم را لازم داشتند و برای این کار تقریباً شصت شهر در مشرق و ایالت پارت بنا کردند. یکی از این شهرها آپاما یا روستای لاسجرد فعلی است که در غرب شهرسرخه واقع شده و دیگری شهر هکاتم‌پلیس (صد دروازه) است که عده‌ای آن را دامغان می‌دانند. شهر صد دروازه در دوران اشکانیان از رونق بسیار زیادی برخوردار بود و برای سال‌های زیادی پایتخت ایران بوده‌است. هنوز آثاری تاریخی این شهر در اطراف دامغان و در منطقه‌ای به نام تپه حصار وجود دارد. اشکانیان ایالات ایران را به هجده بخش وسیع تقسیم کردند که یکی از ایالت‌های مهم آن کمیسن کومس یا قومس در نواحی سمنان و دامغان و سرخه و خوار (گرمسار) کنونی بود.
به نظر پژوهشگران اوستا سرزمین کومش (دامنه‌های جنوبی البرز بین ری تا شاهرود) مرکز حکومت سلسله محلی کیانیان بوده‌است و چون ویشتاسب پادشاه محلی این ناحیه دین زرتشت را پذیرفت در اساطیر و روایات ملی و مذهبی ایران جایگاه ویژه ای یافته‌اند به ویژه آنکه جنگ نهائی بین ویشتاسب پادشاه کیانی و ارجاسب تورانی در کومش اتفاق افتاده‌است. همچنین در مورد جنگ کومش و اهمیت آن دراساطیر و تاریخ ایران آمده‌است دنباوند کوه آنکه بیوراسب بدو بسته شده‌است از همان پتشخوار (جبال البرز) است نیز کوه کومش و گرگان بدان پیوسته‌است – که کوه کومش را که کوه «آمد به فریاد» خوانند آنست که ویشتاسب، ارجاسب را بدان شکست داد کوه میاندشت از آن کوه‌ها گسسته‌است گوید: به کارزار دین چون شکست بر ایرانیان رسید کوه کومش از آن کوه‌ها بگسست میان دشت فرو افتاد و ایرانیان به یاری آن رهائی یافتند و آن را آمد به فریاد خواندند[[۳۶][۳۷] درباره کیانیان اینکه اسطوره بوده‌اند یا تاریخ واقعیت این است که به تاریخ نزدیک ترند به موجب پژوهش‌های مورخین اروپایی و آمریکائی از جمله آرتورکریستن سن، هرتسفلد، اومستد و … کیانیان سلسله ای از امیران ناحیه جنوبی البرز بوده‌اند و محل حکومت آنان از شمال به مرز مازندران و گرگان (کوه‌های رشته کوه البرز) و از مشرق به خاور شاهرود فعلی و از غرب تا ری فعلی را در بر می‌گرفته‌است[۳۸] حکومت کیانیان با کیقباد آغاز می‌شود که در البرز کوه می‌زیست و رستم او را یافت و به کمک رستم به پادشاهی رسید پس از او کیکاووس و آن گاه کیخسرو به پادشاهی رسیدند کیخسرو در پایان عمر از پادشاهی کناره گرفت و به جای او لهراسب که پهلوانی وارسته بود به پادشاهی رسید که از خاندان سلطنتی کیانی نبود لهراسب نیز بعد از مدتی کناره گرفت و پادشاهی را به فرزندش ویشتاسب واگذار کرد در پادشاهی ویشتاسب، زرتشت با او ملاقات کرد و ویشتاسب به دین بهی درآمد. در دوره ویشتاسب جنگهای شدید بین ایرانیان زرتشتی و ارجاسب پادشاه تورانیان درمی‌گیرد و سپاه تورانیان علاوه بر تورکان یعنی فرزندان تورج شامل خیونان یعنی زردپوستان آسیای میانه نیز می‌شده‌است جنگهای مذکور عمدتاً با شکست ایرانیان پیش می‌رود تا آنکه در جنگل سپید از ناحیه پتشخوار در کوه‌های کومش جنگ نهایی اتفاق می‌افتد دراین جنگ سپاه ایران شکست خورده و درحال پراکندگی و از هم پاشیدگی بوده‌اند که به ناگاه معجزه ای اتفاق می‌افتد کوه کومش با صدای مهیبی از هم می‌پاشد و قطعات آن به اطراف (میان دشت) پراکنده می‌شود ترکان و خیونان که بیانگردان ساده دل و بدوی بوده‌اند به تصور معجزه و خشم خداوند از ترس گریخته و سپاه شکست خورده ایران به پیروزی غیرمنتظره نهائی دست یافت چون پیروزی نهائی ایرانیان به کمک معجزه کوه کومش بدست آمده طبیعتاً محل آن معجزه حالت تقدس یافته و مورد احترام مذهبی واقع شده‌است در پی آن ویشتاسب دستور می‌دهد که آتشکده‌هایی بسازند و پادشاهان بزرگ را به «دین بهی» فرا می‌خواند و برای هر کدام از پادشاهان یک مغ با نسخه ای از اوستا می‌فرستد تا آنان را به «دین بهی» رهنمون شوند این مطلب در دینکرت[۳۹] بندهشن[۴۰] و متون وابسته به اوستا[۴۱] تکرار و تأیید شده و تکرار متواتر آن به دلیل اهمیت آن در میان زرتشتیان بوده‌است.
بنا به روایت کتاب «شهرستانهای ایرانشهر ترجمه صادق هدایت «کومش پنج برج را آژی دهاک پیشوای جادوگران (مغان) بنا کرد که نشیمنگاه پهلویان بود» این روایت باستانی نشان می‌دهد بنیانگذار شهر کومش آژی دهاک پیشوای مغان (جادوگران) بوده‌است و ضمناَ پارتیان (پهلویان – اشکانیان) در ایالت کومش می‌زیسته و آنرا به پایتختی برگزیده اند.[۴۲] کنت کورث (مورخ قرن اول میلادی) و پلوتارک (مورخ یونانی قرن اول) و آرین (مورخ یونانی قرن دوم م) می‌نویسند «در زمان اشکانیان در مکانی که داریوش سوم هخامنشی بدست سرداران خود کشته شد شهری بنا کردند که دارا نام داشت .» به نوشته ژوستن مورخ فتوحات اسکندر مقدونی «داریوش سوم هخامنشی در محلی کشته شد که دارا یا سارا یا چارا نام داشت و قلعه دارا که تیرداد ساخت و پایتخت قرار دارد در مقتل او بود».[۴۳] به روایت تاریخ قیام پارتیان علیه سلوکیان در هکاتوم پیلوس یا صددروازه شکل گرفت و پیروزی ارزشمند اشک بر فرکلس حاکم هکاتوم پیلوس در همان‌جا اتفاق افتاده – پس از آن در جنگ هائی که در همین شهر اتفاق افتاده ارشک کشته شد و فرمانروایی به تیرداد برادر ارشک رسید – تیرداد در جنگی سرنوشت ساز سلکوس را شکست داد – در این جنگ تعداد سپاهیان سلکوس بیست برابر سپاه تیرداد بوده و این پیروزی باعث قدرت یافتن اشکانیان از نظر روحی شده‌است – سلوکیان به جانب ری گریختند – تیرداد به جای تعقیب دشمن شکست خورده به تحکیم مواضع خود پرداخت وظرف چند سال دژ دارا را بنا کرد – قلعه‌ها بسیار در کوه‌ها (به ویژه البرز) ساخت شهر صد دروازه در ناحیه سمنان و دامغان امروزی دست کم دویست سال پایتخت اشکانیان و پادشاهان بزرگی همچون مهرداد اول بوده و بعدها با تصرف بین‌النهرین و بنا به ضرورت تیسفون را پایتخت زمستانه خود انتخاب کردند و صد دروازه و تیسفون از بزرگترین شهرهای قلمرو اشکانیان بوده‌است.
در نیمه قرن هفتم میلادی در زمان یزدگرد سوم، آخرین پادشاه سلسله ساسانی، مهاجمان عرب کشور ایران را به تصرف خود درآوردند. اعراب نخست شهر بزرگ و آباد ری را تسخیر کردند، سپس به شمال شرقی رفته و به سرزمین کومش (شهرهای سمنان، دامغان، بسطام، سرخه) رسیدند و آن ر اتسخیر کردند.
استان سمنان در دوره‌های بعد از اسلام جزو سرزمین تاریخی قومس (کومش) به‌شمار می‌آمد. استان سمنان طی تاریخ خود شاهد فراز و نشیب‌ها، جنگ‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌های بی‌شمار بوده‌است. در دوره‌های بعدی نیز این منطقه مورد توجه خاص حکومت‌های مرکزی قرار گرفت و منازعه‌ها و مناقشه‌های متعدد بر سر این منطقه بین قدرتمندان درگرفت.
در دوران حکومت امویان و عباسیان به ویژه پس از قتل ابومسلم خراسانی به دست منصور دوانیقی، شورش و بلوا سراسر ایران را دربرگرفت و نهضت‌های بی‌شماری به وقوع پیوست که از مهم‌ترین آن‌ها قیام سنباد زرتشتی بود. در اندک زمان، زرتشتیان طبرستان و نواحی طبرستان یعنی سنگسر (مهدی‌شهر) و شهمیرزاد و فولاد محله، به دور رهبر این نهضت جمع شدند و قومس و ری را به تصرف درآوردند، ولی در ساوه شکست خوردند و سنباد به قومس گریخت و پس از ضبط خزاین ابومسلم رو به طبرستان نهاد. وی پس از مدتی در دره‌های سنگسر و شهمیرزاد به قتل رسید.
ایالت کومش از کانون‌های مهم اسماعیلیان در قرن‌های ششم و هفتم هجری بود. به‌طوری‌که در این ایالت ۱۵۰ قلعه در اختیار این فرقه بود که هر مجموعه از آن‌ها را یک کدخدا و هر قلعه مجزای آن را یک محتشم که به منزله فرماندار کل یا حاکم بزرگ بود، زیر نظر داشت؛ که قلعه‌ای در روستای جوین شهرستان سرخه در میان کوه‌های سربه فلک کشیده هنوز پابرجا می‌باشد.
سمنان در دوران مغول، هم چون سایر نقاط ایران از حمله و کشت و کشتار این قوم در امان نماند و متحمل خسارات جانی و مالی بسیار شد. این کشت و کشتار، در زمان تیمور لنگ نیز که از سال ۷۸۳ هجری حمله به ایران را شروع کرد، ادامه یافت.
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.