چه کسی انیشتین را به شهرت رساند؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
نظریات اینشتین در دام جنگ جهانی اول و ناسیونالیسم خصمانهای افتاده بود و بنابر این در بریتانیا به “علم متعلق به دشمن” روی خوش نشان داده نمیشد.
اما اینشتین بهعنوان یک سوسیالیست و ادینگتون بهعنوان مومن به فرقه مسیحی “کوئیکر” هردو باور داشتند که علم باید ورای از جنگ باشد.
به این ترتیب بود که همکاری آنها باعث شد نظریه نسبیت از سنگرهای جنگ فراتر برود و اینشتین یکی از مشهورترین مردان جهان شود.
اینشتین بسیار خوش اقبال بود که ادینگتون، استاد “پلامیان” در کمبریج و عضو “انجمن پادشاهی ستارهشناسی” کسی بود که نامه آن دوست را دریافت کرد.
ادینگتون نه تنها ریاضیات پیچیده در نظریه نسبیت را فهمید بلکه بهعنوان طرفدار صلح از معدود دانشمندان بریتانیایی بود که به علم آلمان تمایل داشت.
او خود را وقف پشتیبانی از اینشتین کرد که هم انقلابی در بنیادهای علم ایجاد کرد و هم علم ورای مرزها را در دانشمندان احیا کرد.
آزمایش نظریه نسبیت
نخستین کتاب را درباره نسبیت نوشت و سخنرانیهای عامه درباره اینشتین ارائه داد و یکی ازمروجان علم در قرن بیستم شد.
کتابش برای دههها در فهرست پرفروشترینها بود . او یک پای ثابت رادیو بیبیسی بود.
ادینگتون باید صحت نظریه نسبیت را بهطور دقیق اثبات میکرد و نشان میداد حق با اینشتین بود و تنها نگرش جهانی او میتوانست انقلابی در علم ایجاد کند.
بهترین گزینه این بود که پیشبینی عجیب نظریه نسبیت عام اینشتین را به محک آزمایش بگذارد.
به این معنی که تصویر یک ستاره دور، ذرهای جابهجا میشود طوریکه به نظر میرسد ستاره در نقطه اشتباهی قرار دارد.
اینشتین پیشبینی کرد که رقم دقیق این جابهجایی ۱.۷ ثانیه قوسی یا حدود ۶۰/۱ میلیمتر در عکس است.
از آنجا که نمیتوان ستارهها را در روز دید، بنابراین باید منتظر یک خسوف کامل شد که قابل مشاهده شوند. خسوف کامل، نادر و کوتاه است و در مناطق نامناسب رخ میدهد. ستارهشناسان اروپایی مجبور بودند به سفرهای طولانی تن دهند. اینشتین سالها تلاش کرده بود که پیشبینی خود را آزمایش کند اما در تدارک سفر و هزینهها ناکام ماند.
ادینگتون فکر کرد که در مه ۱۹۱۹ میتواند در نیمه کره جنوبی خسوفی را مشاهده کند.
۲۹ مه ۱۹۱۹، صد سال پیش، ستارهشناسان به مدت ۶ دقیقه شاهد آسمان تیره بودند تا تصاویرکوچکترین تغییر در ستارگان را بگیرند و بزرگترین تغییر در فهم جهان را رقم زنند. گروه اعزامی تصاویر را با خود برگرداند تا جابهجایی پرتو ستارگان را در اثر گرانش بررسی کنند.
ادینگتون پس از ماهها محاسبات و اندازهگیریهای دقیق به نتیجه مثبت دست یافت.
او این لحظه را بزرگترین لحظه در زندگیش خواند: “میدانستم که نظریه اینشتین از آزمایش سربلند بیرون میآید و چشمانداز جدید تفکر علمی حاکم خواهد شد.”
یک روز پس از گزارش ادینگتون به انجمن پادشاهی، مجله تایمز نوشت: “انقلابی در علم.”
بدون ادینگتون نظریه نسبیت اثبات نمیشد و اینشتین ممکن بود هیچ وقت تبدیل به شمایل نابغه دیده نشود. ادینگتون متحد اصلی اینشیتن بود اگرچه تا سالها بعد از پایان جنگ دیداری نداشتند.
این همکاری نه تنها برای تولد فیزیک مدرن بلکه برای بقای علم بهعنوان یک جامعه بینالمللی در تیرهترین روزگار جنگ جهانی اول حیاتی بود.