چرا دیه زنان نصف مردان است؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
ب ) تفاوتهاى حقوقى به معناى تفاوت در ارزشها و کمالات انسانى نیست و اسلام بر برابرى زن و مرد در کرامتهاى انسانى تأکید فراوان دارد.
ج ) مسأله ارث و دیه زن در نظام حقوقى اسلام جزئى از کل است و نگاه به آن به صورت گسسته و بىارتباط با دیگر اجزاى این مجموعه راهزن اندیشه و موجب برداشتهاى ناصواب مىشود، بنابراین نمىتوان این احکام را جدا از مجموعه نظام خانواده در اسلام مورد توجه قرار داد.
توضیح: توجه به عوامل ذیل در فهم بهتر مسأله مؤثر است: ۱- قانون برای نوع افراد وضع می شود نه برای اشخاص و موارد استثنایی، لذا باید مصلحت نوعیه ملاک قانونگذاری و تعیین حق و تکلیف باشد. ۲- بین حق و تکلیف یک نوع تلازم و توازنی وجود دارد، وقتی در اسلام نفقه را بر عهده مرد گذاشته است، باید یک منبع درآمدی برای او تعریف و تعیین شود و هرگاه این مرجع پرداخت نفقه حذف شود به یک نحو جایگزین در نظر گرفته شود. شاید گفته شود در همه جوامع، امور اقتصادی و مرجع امرار معاش، مرد نیست، زنان نیز کارمند یا کارگر هستند و زندگی را اداره می کنند، پس در این صورت هرگاه زنی کشته شود باید برای عائله ای را که ایشان تکفل و سرپرستی می کردند، حقی به نام دیه برابر دیه مردان منظور شود ولو آن که شارع مقدس این مسأله را به شکل یک شرط یا استثناء در حکم بیان کند به این که هرگاه زنی که کشته شده است مسؤول امرار معاش خانواده باشد، دیه او برابر با دیه مرد است. پاسخ آن است که: اولا، یکی از حکمت های تفاوت در دیه بحث نفقه و تأمین مخارج زندگی است که تمام علت (علت تامه) همین امر باشد. ثانیا، در همین مورد نیز گرچه همسر خانواده (زن) به هر دلیلی مثل مرگ شوهرش یا ناتوانی و… مرجع امرار معاش باشد ولی از جهت شرعی و قانونی به عنوان یک وظیفه و مسؤولیت و تکلیف بر عهده او نیست، لذا تکلیفی بر او تحمیل نشده است تا حقی برای او وضع شود.
الف) اسلام در شرایطى به زن حق ارث بردن داد که به کلى زن از این حق محروم بود و نه تنها از مرد ارث نمىبرد، بلکه خود همچون کالایى به ارث برده مىشد.
ب ) اسلام به زن استقلال اقتصادى داد و او را در تصرف دارایى خود استقلال بخشید.
ج ) علاوه بر استقلال اقتصادى، اسلام در هیچ شرایطى زن را موظف به تأمین نیازمندىهاى خود و خانواده قرار نداده است. بنابراین دارایىهاى خود را در هر راه مشروعى مىتواند صرف کند و در عین حال براى رفع نیازمندىهاى خود تأمین جداگانه دارد؛ یعنى، نفقه او در هر حال بر عهده مرد است و اگر خودش نیز درآمد اقتصادى داشته باشد مالک شخصى آن درآمدها است و موظف نیست که آنها را در جهت نیازمندىهاى خانواده و یا حتى نیازمندىهاى خود صرف کند، لیکن مرد در هر حال موظف است که نیازهاى زن را تأمین نماید، بنابراین شرایط جدید زندگى با احکام اسلام هیچ تعارضى ندارد.
ه ) اسلام دو حق اقتصادى براى زن بر عهده مرد قرار داده است: ۱- مهریه؛ که افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن مىباشد. ۲- نفقه؛ نفقه و تأمین مالى نیازمندىهاى زن در زندگى نیز بر عهده مرد است. اما در کشورهاى غربى و داراى نگرش فمینیستى که در تبلیغات پرهیاهوى جهانى خود را بزرگترین حامیان حقوق زن قلمداد مىکنند، چه مىگذرد؟ در آنجا: اولاً؛ چیزى به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است براى تأمین معاش خود به تلاش و فعالیت بپردازد. در حالى که در حقوق اسلامى زن اگر کارى هم بکند، درآمد بالایى نیز کسب کند دارایىاش براى خودش محفوظ است و تأمین نیازمندىهاى او بر عهده مرد است. ثانیا؛ در جهان غرب شخص مىتواند با وصیت خود، شخص واحدى را وارث تمام دارایى خود بگرداند و اندکى از آن را به زن ندهد. شگفت اینجا است که در موارد متعددى دیده شده است که ثروتمندان بزرگى تمام دارایى خود را طبق وصیت براى گربه یا سگ خود به ارث نهادهاند و تمام اعضاى خانواده را از آن محروم ساختهاند! در حالى که در حقوق اسلامى ماترک میت براساس حکم معین الهى تقسیم و توزیع مىشود و کسى نمىتواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد. بنابراین اگر مشاهده مىشود که در مواردى در حقوق اسلامى دیه و یا میراث زن نصف مرد مىباشد ازاینرو است که مرد باید دارایى خود را براى زن به مصرف برساند، در حالى که چنین وظیفهاى براى زن مقرر نشده است. علامه طباطبایى در تفسیر گرانسنگ «المیزان» مىنویسد: «نتیجه این گونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است که در مرحله «تملک»، مرد دو برابر زن، مالک مىشود. ولى در مرحله «مصرف»، همیشه زن دو برابر مرد بهره مىبرد. زیرا زن، سهم و دارایى خود را براى خود نگه مىدارد ولى مرد باید نفقه زن را نیز بپردازد و در واقع نیمى از دارایى خود را صرف زن مىکند»، V}(المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۲۱۵).{V
براى آگاهى بیشتر ر.ک: ۱- نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهرى. ۲- زن در آیینه جمال و جلال، آیتاللّهجوادى آملى. ۳- قرآن و مقام زن، سید على کمالى. ۴- بررسى میراث زوجه در حقوق اسلام و ایران، حسین مهرپور. ۵- قوانین فقه اسلامى، ج ۱، دکتر صبحى محمصانى، ترجمه: جمالالدین جمالى محلاتى. ۶- روشنفکر و روشنفکرنما، داود الهامى. ۷- زن از دیدگاه اسلام، ربانى خلخالى. ۸- درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، محمد رضا زیبایىنژاد – محمد تقى سبحانى. ۹- یکنواختی حقوق زن و مرد