تحقیقی در نام و نشان اران و اساطیر معروف ده ده قورقود و کوراوغلوی آن
نامهای مختلف اَران (آر-ان در زبان کُردی و سکایی) یعنی اردان (ار-دان در زبان کُردی و فارسی)، اوتیا (به ترکی یعنی سرزمین آتش)، آلوان ( آلاو-وان، به فارسی یعنی محل آتش، آلبانیا؛ علی القاعده از ریشه آر=آل)، آگوان (آگ-وان به سکایی و سانسکریت یعنی محل آتش) و شهرستان آتورپاتکان (محل نگهداری آتشهای مقدس) در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران جملگی به معنی محل پرستش آتش اجاق خانوادگی می باشند چه به قول استرابون، سکاها در عهد مادها به اران آمدند و آنجا را مسکن خود قرار دادند و هرودوت در مورد سکاها گفته است که “ایشان در درجه نخست الهه اجاق خانوادگی، تابیتی (تابنده) را می پرستند”. در آذربایجان هنوز مردم آذری زبان زیارتگاهها را اجاق می نامند. از این گفته ها معلوم میشود که زبان آذری ترجمه فارسی همان نام زبان ارانی (اوتی زبان ترکی آذری در خبر استرابون) بوده است که به قول یاقوت حموی “کسی جز خودشان آن را در نیابد (یعنی برای همسایگان ایرانیشان غریبه است)”. لذا زبان آذری بر خلاف تصور غالب ربطی با زبان پهلوی آذربایجانی نداشته است چون ابوالحسین علی بن حسین مسعودی در مروج الذهب در اوایل قرن چهارم هجری قمری از سه زبان جداگانه آذربایجان به نامهای پهلوی و دری و آذری سخن رانده است. احمد کسروی نیز با توجه به شباهت ظاهری نام آذربایجان و زبان آذری به خطا نام زبان آذری بر گرفته از نام ولایت آذربایجان می داند در صورتی که آذری ترجمه نام زبان اوتی (ارانی، آگوانی و آلوانی) است نه ترجمه نام زبان ایرانی آذربایجانی که پهلوی نامیده می شده است. خود نام ترکی اوتی منابع یونانی (استرابون به نقل از اراستوفن) و ارمنی (موسی خورنی) نشان میدهد که گروه حاکم و بزرگ سکائیان اران ترک زبان بوده اند و بخش مهمی از کتاب اساطیری ده ده قورقود اران که یک اوستای منحصر به فردی است، یادگار برجای مانده از زبان و فرهنگ ایشان است.
نام ایزد حامی حیوانات وحشی آلانها یعنی اوَستی نشانگر آن است که نام اوِستا (سرودهای شگرف نیایش) در اران با این نام آلانی برابر گرفته شده و در ارانی (آذری) به ده ده قورقود (ایزد حامی حیوانات وحشی) ترجمه شده است. در کتاب ده ده قورقود که در حدود اواسط قرن پنجم هجری قمری مکتوب شده است. نمونه شخصیتهای بارز تاریخ باستانی در ده ده قورقود عبارتند از: غازان خان (کیخسرو) که فرمانروای بزرگ ایچ اوغوز (تیره درونی= مادها/میانی ها) است ، شوکلو ملک (شاه مجرم، افراسیاب دوم/ مادیای اسکیتی) دشمن بزرگ غازانخان است، باسات (دارای اسبان فراوان) همان فراسپ (ایشپاکای، افراسیاب اول) است که تپه گوز یعنی سارگون دوم آشوری/ زئینیگو اوستایی را که زهر در نگاه خود داشته و از سمت عراق به ایران حمله کرده بود، در اطراف دژ کولومیان (تخت سلیمان/ فراسپ) به قتل می رساند. قاضیلیق قوجا و پسرش بگ یئگنک (براندازه خانها) به جای ثریته/ زال و گرشاسپ/ رستم هستند. دیرسه خان (خان منطقه دوردست= پارس) به جای چیش پیش دوم پدر کوروش دوم یا کمبوجیه دوم پدر کوروش سوم است. باییندرخان (خان آبادگر، کوروش سوم/ فریدون) پادشاه ایچ اوغوز (=ماد) و دیش اوغوز (پارس) است و پدرش قام خان همان کمبوجیه دوم. کاراجیک چوبان (چوپان سرزمین جنگجویان، توس/ کوروش دوم) و برادرش قابان گوجو (دارای نیروی ستبر، گستهم/ آریارمنه). بوغاج مغلوب گر گاو وحشی همان کوروش سوم (قوچ وحشی،فریدون گاوسوار) است. اوروزخان (اعلیحضرت، منظور آستیاگ و داریوش اول در مقام قاتل گائوماته بردیه/ زرتشت و فرمانروای دیش اوغوز= تیره بیرونی/ پارسها) است. بامسی بئیرک (دارای تن نورافشان، زریادر، زرتشت) که از سرزمین خویش به مدتی طولانی به دودستها تبعید میشود، همان گائوماته بردیه داماد و پسر خوانده کوروش سوم است که از ماد کوچک به حکومت بلخ و شمال هندوستان تعیین شده بود. بای بورا (خان بور) همان سپیتمه جمشید (پدر زریادر زرتشت) داماد و ولیعهد آستیاگ/ اژیدهاک حاکم اران، آذربایجان و ارمنستان بوده است. ایمران (امیران گرجیها، اَمُران=بیمرگ) فرزند بگیل (خدایگانی) همان ایزد مهر جاودانی در نزد گرجیها می باشد.
در باره حماسه کوراوغلو گفتنی است که آن همانا اسطوره بابک خرمدین بوده است که با اعتقاد به تناسخ خرم دینان خود را کور اوغلو (فرزند کوروش= قوچ) یا فرزند گُر اوغلو (فرزند شراره آتش) می خوانده است. از روی گفته های استرابون و کتسیاس می دانیم کوروش را به سبب فرزی و تیزهوشی آگردات (فرزند آتش) و فرزند آترادات پیشوای آماردان (قهرمان آماردی اواسط حکومت مادها، رستم/ گرشاسپ شاهنامه) نامگذاری کرده بودند. یعنی خود بابک خرمدین تنبور نواز در ترانه های رزمی و بزمی خویش تخلص به کوروزاد (فرزند کوروش) یا گُرزاد (زاده آتش) می نموده است و اینها در گذر تاریخ در سمت آذربایجان و آسیای میانی به تدریج تبدیل به اسم خاص وی گردیده و جایگزین اسامی اصلی وی حسن و بابک شده اند. در داستانهای حماسی کوراوغلو اسم اصلی وی حسن به عنوان پسر کوراوغلو (در واقع پسر کورو= کوروش) به یادگار مانده است. نام پدر اساطیری وی یعنی علی در واقع آلوو (شعله آتش) است. چه نامهای علی اللهی های آذربایجان یعنی گوران (گُران) و علی اللهی (آلوو اللهی) به وضوح گویای این مطلب هستند. مسلما بابک خرم دین و ترانه سرایانش با تنبور همان اسطوره کورو (کوروش) را بازخوانی میکرده اند که کتسیاس طبیب و مورخ دربار پادشاهان داریوش دوم و اردشیر دوم هخامنشی آن را بیان کرده است. مطابق آن کوروش پسر آترادات پیشوای آماردان (آلوو، علی) بود. مهتر مرد مادی که از دست مالک خود به شدت آسیب دیده بود او را تشویق به عصیان علیه مادها نمود و وی این قیام را با موفقیت به انجام رسانید. این اسطوره در شاهنامه و کارنامه اردشیر بابکان به نحوی به اردشیر بابکان ربط داده شده است که بابک خرمدین و ترانه سرایان حماسی تنبور نواز وی با این هیئت این اسطوره نیز آشنا بوده اند چه داستان فراری داده شدن نگار توسط کوراوغلو در واقع هیئتی از داستان فراری داده شدن گلنار کنیز محبوب اردوان توسط اردشیر بابکان می باشد. معلوم میشود تخلص حسن خرمدین به بابک در این رابطه آگاهانه و تعمدی بوده، یا به سبب انتخاب همین تخلص بابک بدین اسطوره راه برده بوده است.
چانلی بِل کورواوغلو (چملی بِل بابک خرمدین) که دژ کوهستانی مه آلود وی در آذربایجان بوده است همان ویرانه های قلعه بَذ (= پاذ، محل نگهبانی، دژ) کنونی در بین اردبیل و ارسباران می باشد. گفته شده است که ابودُلَف و یاقوت هم آب و هوای قلعه بذ را ابری و مه آلود (به آذری چَملی) ذکر کرده اند.
نمایی از قلعه بابک