مطابقت اِرِفشوه دینکرد و فردذفشو اوستا با عراق
داستان پادخسروِ اِرِفشوَۀ تازی (بر گرفته از نوشته پیام سلطانی)
پادخسرو اِرِفشوَه، پادشاه تازیان بود، در زمان شهریاری او بر تازیان، دیو آز به همراه خانوادۀ خود به سرزمین او حمله کرده و خیال نابودسازی مردمان سرزمین او را داشت. پس فرۀ ایزدی به فرمان اهورامزدا به نزد پادخسرو در آمد. اما از آنجایی که پادخسرو با وجود برخوردار شدن از فرۀ ایزدی نتوانست بر آز و دیوان همراهش چیرهگی یابد؛ امشاسپند اردیبهشت به یاری او شتافت.
امشاسپند اردیبهشت پادخسرو را آموزش داد و او را راهنمایی کرد تا بتواند با کمک فرۀ ایزدی بر لشکریان دیو آز غلبه نماید و آنها را از سرزمین خود بیرون براند و مردمان سرزمین خویش را نجات دهد.
پس از پیروزی پادخسرو بر دیوان، امشاسپند اردیبهشت او را گفت که میبایست آن فرۀ ایزدی را در پیکر یک ماهی به رود افکند تا در زمان ظهور زرتشت، بوسیلۀ خورده شدن آن ماهی توسط زرتشت، فره به زرتشت انتقال یابد.
بر گرفته از کتاب هفتم دینکرد، دکتر محمد تقی راشد محصل
نقد و توضیح من بر این مطلب:
جناب سلطانی مثل اینکه این مطلب شما نظریه قدیمی مرا مبنی بر یکی شمردن فردذفشو (سرزمین چهارپاپرور) با هندوستان را بر باد داد. چون ارفشوه بیشتر به معنی برخوردار از چهار پا است نه متضاد آن که من پیشتر گمان نموده ام. این یعنی مطابقت ارفشوه با فردذفشوَ اوستا. بنابراین مغان نام عراق به صورت اِراگو یعنی برخوردار از گاو در نظر گرفته اند و آن را در مقابل ویدذفشوَ (سرزمین که چهاپا پرورنیست، یعنی عربستان) قرار داده اند.