معنی ساریگر یا سارِگرِ کتاب پهلوی بندهش

در صفحه ۱۵۳ بندهش مهرداد بهار، در متن بندهش به وضوح می خوانیم که”در باره باز سپید گوید که مار پردار کشد. کاسکین مرغ (کاسانه) ملخ را کشد و به دشمنی آن آفریده شد. کرکس پیر شکل که دالمن (شبه عقاب)است برای نسای خوردن آفریده شد. چنین نیز کلاغ و سارِگر مردار گاوکوهی، پازن، آهو، گور و دیگر ددان، همه را خورند ایدون نیز دیگر خرفستران را”. یعنی در اینجا سارِگر را همان سار جسد خوار در می یابیم. معنی آن سر کچل و کرکس نیست چه سائیری-گَر در اوستا به معنی فرو برنده و غورت دهنده آشغال و پس مانده که به وضوح به معنی خصوصیت لاشخوری این پرنده است؛ ریشه و صورت اصلی نام ساریگر یا سارِگر می باشد. مهرداد بهار در متن بندهش در صفحه ۸۵ سارِگر یا همان هیلای دری را باشه دری گرفته و وی را آسمان پیمای مناطق گرم و سرد در فصول تابستان و زمستان آورده است. در اینجا نیز وی را با خصوصیات سار (سارگر، سغیرچیق آذری) در می یابیم.

ولی با توجه به دو توصیف باز و عقاب گونه بودن ساریگر و شبیه کلاغ و سار بودن آن می توان منظور کتاب پهلوی از آن را زغن (زاغ زننده و شکارچی) و زاغ (کلاغ سیاه) گرفت که شباهت ظاهری زیادی به هم داشته و از نظر سیاهی شبیه سار هستند.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *