نام نواحی کهن ولایت مراغه
حمدالله مستوفی در نزهته القلوب خود در ذکر دیار آذربایجان می نویسد: “مراغه از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات فب ع (۱۵۲ درجه) و عرض از خط استوا لزک (۵۷درجه). شهری بزرگ است و در ماقبل دارالملک آذربایجان بود. هوایش معتدل است به عفونت مایل جهت آن که کوه سهند شمالش را مانع است و باغستان بسیار دارد و آبش از رود صافی (ار-ریخشان=یعنی رسا درخشان یا آو-رخشان یعنی آب درخشان) است که از کوه سهند بر می خیزد و در بحیره چیچست ریزد. حاصلش غله و پنبه و انگور و میوه باشد. اکثر اوقات آنجا ارزانی باشد. ولایتش شش ناحیت است سراجون (سراجو، سریس، سریش)، بناجون (بناب)، دزجرود (در حومه عجبشیر)، گاودول (محل نطفه جنگاوران، قره آغاج)، هشترود (منطقه رود قرانقوی سراسکند)، بهستان (بی-او-ستان=دورود، میاندوآب)، انگوران (ملکان) و لاوران (لیلان) از توابع است. مردمش سفیدچهره و ترک وش می باشند و بیشتر بر مذهب حنفی می باشند. و زبانشان پهلوی معرب است. حقوق دیوانیش به تمغا مقرّر است. مبلغ هفتاد هزار دینار ضمانی آنجاست. و از آن ولایتش صد و هشتاد و پنج هزار دینار است. بر ظاهر مراغه حکیم خواجه نصیرالدین طوسی به فرمان هولاگوخان رصدی بسته است و اکنون خراب است. بسوی (پسوی، اپخشیر، عجبشیر) شهری کوچک است و آبش از کوههای آن بر می خیزد و در بحیره چئچست میرود. حاصلش غله و انگور و اندک میوه باشد و حقوق دیوانیش بیست و پنج هزار دینار است…”
مسلم به نظر می رسد افرازه روذ (افراشته رستنی ها=مرغیانه یا دارای رود روشن و صاف) نام خود شهر مراغه در حوضهً صافی رود بوده است. اما روستاهای حومه خود شهر مراغه سراجون (سراجین یعنی نواحی مربوط به سرا ی مرکزی) خوانده میشده است. اکنون هم نام سراجو (سراجون) به دهستانی از مراغه که در میان مراغه و هشترود قرار گرفته اطلاق میشود. نام مشابهه سراجو یعنی ده خراجو (دارای نهر بزرگ) ربطی با این نام ندارد.
در مورد خود نامهای قدیمی رود صافی باید افزود. در کتاب دینکرد در مورد این رود می خوانیم: ” هنگامی که زرتشت به چهارمین شاخه رود دائیتی (داوری و پر دد، یعنی شاخه ای از موردی چای حالیه) رسید که نامش آریخشان (رسا-رخشان، یا آب درخشان و صاف) است رسید برای انجام تشریفات هوم از آن آب بر داشت.” رود آریخشان (صاف و درخشان) که مترادف با رود صافی است، به وضوح با آن مطابقت دارد. چه خود نام قدیمی دیگر مراغه یعنی افرازه رود (افروزه رود، دارای رود صاف و روشن و درخشان) به روشنی بیانگر آن است. جالب است که رود صافی از نظر تقدس دینی زرتشتی همپای رود موازی خود در همسایگی شرقش یعنی موردی چای (دائیتی اوستا و کتب پهلوی) نیست که چهار همپرسگی زرتشت با امشاسپندان در آن و متعلقاتش صورت گرفته است. طبق کتاب پهلوی زادسپرم نخستین همپرسگی زرتشت با هفت امشاسپند، کنار رود دائیتی با اهورامزدا بوده است. دوم با وهومن بر کوه هوگرو آسیند (سبلان درخشان). سوم با ارتاوهیشتا (اردیبهشت) بر آب توجان (اوجان نیرومند، شاخه تلخه رود از کوه سهند). چهارم با شتویر (شهریور) در سرای (سراب) که روستایی است در میوان (مهربان). پنجم با سپندارمذ در چشمه خانیک (شاه بلاغی) که از اسنونت (سهند) جاری است. ششم با خرداد در کوه اسنونت (سهند)، هفتم با امرداد بر زمین بر آمده و پهن رود دارجه (رود مغانجیق، شاخه موردی چای) صورت گرفت -یعنی جائی که در اوستا و کتب پهلوی زادگاه زرتشت به شمار رفته است.