چرا شهوت و هوسرانی اینقدر قدرتمند عمل میکنه و رهایی از اون سخته؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
1. میل به کمال و رشد و رو به سوی آسمان.
2. میل به استراحت و آسایش رو به سوی زمین.
به طور طبیعی انسان عادی بیشتر میل رو به راحتی و آسایش دارد. به طور مثال اگر به انسان احساس گرسنگی و یا تشنگی دست نمی داد. اگر چه بدنش نیاز به آب دارد اما چه بسا خیلی دیر برای آب خوردن حرکت می کرد. در حالی که نیاز واقعی او می باشد. این به خاطر غلبه راحت طلبی در انسان است.
خداوند حکیم؛ برای حرکت بخشی به انسان و ایجاد انگیزه در او به طور تکوینی و نظام طبیعی، احساس تشنگی و سختی تحملتشنگی را در انسان قرار داده تا انسان به حرکت آید و به سراغ آب برود. هم چنین تحمل برخی کارها بسیار سخت است. اما خداوند لذتی در آن قرار داده تا انسان به جهت دستیابی به آن لذت، زحمت ها را تحمل کند. از بهترین نمونه ها؛تحمل سختی های اداره زندگی و تربیت فرزند است که اگر لذت جنسی و شهوت نبود چه بسا بسیاری از انسان ها برای ازدواج و پذیرش مسئولیت خانواده اقدام نمی کردند اما فشار غریزه جنسی و لذت شهوت آنان را حرکت می دهد. و این نشانه حکمت خدا و نظام مندی واقعی جهان هستی است.
باید دانست؛ «زندگى» در هر مجموعه نظاممندى تابعى از هدفمندىها و ابزارهاى لازم براى رسیدن به آن اهداف است. ازاینرو شرایط و امکانات و چگونگى زندگى در دوران جنین با زندگى در دنیا متفاوت است. چنان که زندگى دنیا با چگونگى زندگى در نظام آخرت متفاوت است. پس از بیان این واقعیت به خوبى قابل درک است که زندگى در دنیا و برآوردن نیازهاى مختلف جسمى و روحى انسان و چگونگى روابط با دوستان و مقابله با دشمنان و… نیازمند نیروها و ابزارهاى ویژهاى مىباشد. از آن جمله نیروى شهوت، غضب، خیال و عقل و هر کدام در گردش سیکل زندگى شخص و روابط با دیگران نقش خاصى را ایفا مىکنند و اگر با نگاهى همه جانبه به زندگى انسان در دنیا نگریسته شود وجود همه نیروها و غرایز تعریف شده و نمایانگر هندسه مستحکم نظام هستى است.
البته چه بسا از نیروی شهوت و غضب سوء استفاده های فراوانی شود و فتنه ها و آشوب ها بر پا گردد. اما مىتوان گفت براى شکلگیرى خوبان و آشکار شدن چهره زیبایىها لازم است هزینههاى آن نیز باید پرداخت شود چنان که برای استحصال چند مثقال طلاى زرین لازم است چندین تن سنگهاى معدن در سوز و گداز کوره برافروخته شوند و براى دستیابى به یک رگه الماس باید میلیونها سال فسیلها تحت فشارهاى مختلف قرار بگیرند که از فرآیند آنها «الماسى» به فعلیت برسد.
جامعه انسانى نیز از این قاعده کلى در نظام دنیا مستثنى نیست. ازاینرو براى به فعلیت رسیدن خوبان و پیدایى اولیاى خدا، باید همگان در آن همه فراز و نشیب دنیا قرار بگیرند چنان که براى پیدایى تعدادى ازفرهیختگان باید مدارس بسیاری و مراکز آموزشى فراوانی راهاندازى شود و هزینههاى بسیارى پرداخت شود. البته تمام چیزهائی که در مسیر پیدایش طلا و الماس قرار گرفته و افرادی که در مسیر شناخته شدن برترینهاى علم و معرفت قرار گرفتهاند، هرکدام بهرهاى از وجود و لذتى از زیبایىها بردهاند و مقام و درجهاى از علم و معرفت کسب کردهاند. بنابراین اینگونه نیست که همه چیز و همگان فداى تعداد محدودى شده باشد، بلکه هر کس در جایگاه خودش و به مقدار تلاش خودش نقشى ایفا مىکند و در برابر آن از دستمزدهاى مادى و لذتهاى روحى و معنوى در دنیا و آخرت بهرهمند مىشود. این همان تجلى «حکمت» خداوند است که هندسه کلان نظام دنیا را بر آن بنیان نهاده است. البته براساس عدالت خود هر کس را به اندازه استعداد و امکانات او مورد سؤال قرار مىدهد.
تا اینجا با نگاهى کلان از آغاز تا فرجام درباره وضعیت زندگى در دنیا پاسخى کوتاه مطرح شد و از این راه اصل وجود غرایز در انسان که دو چهره زشت و زیبا دارند توجیه منطقى پیدا کرد. اگر چه بسیارى از انسانها گرفتار چهره زشت آن شدهاند و در این باره نقطه ضعف دارند. اما این هزینههایى است که باید براى شکلگیرى نظام زندگى دنیا و هدفمندى آن، پرداخته شود.
البته با چشمانداز فردی و اجتماعى درباره غریزه جنسى باید گفت، سرکشى این غریزه یا فروکشى آن و یا کنترل آن، هر کدام وابسته به زمینهها و عواملى است که فاکتورهاى مهم آن، اراده انسان و برنامهریزى شخصى او از قبیل خواب و خوراک و خیال… است و همچنین وابسته به برنامهریزىهاى کلان فرهنگى، اجتماعى جامعه مىباشد به گونهاى که بستر هنجارها هر چه بیشتر گسترانیده شود و زمینههاى ناهنجارى هر چه زودتر برچیده شود.
براى توضیح بیشتر در این باره به چند نکته اشاره مىشود:
1- این که «خداوند انسان را از ناحیه غریزه جنسى و دیگر غرایز آسیبپذیر آفریده» تعبیر دقیقى نیست. خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مىتواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به اوداده است،هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین آسیبپذیرى انسان تابع خواست و اراده او است.آنچه به طور مستقیم به خدا انتساب دارد قرار دادن چنین غریزه نیرومندى در انسان است اما آسیبپذیرى مربوط به خود انسان است.معناى قدرت و توانمندى نیز همین است که انسان در دو جهت مخالف امکان فعالیت داشته باشد؛در غیر این صورت قدرت و توانمندى معنا نداشت. ازاینرو انتساب حدوث زیبایى به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت براى هر چیز آن گاه معنا دارد که او توانایى بر انجام زشتى و یا قدرت رهایى از انجام کاری را داشته باشید.
2- شکلگیرى خوبان و بدان انجام نمىپذیرد مگر با وجود غرایزى همچون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مىباشند و ظرفیت وجودى ما ساخته و پرداخته نمىشود مگر آن که در کنار عقل و قلب، داراى نیروى شهوت و غضب نیز باشیم تا لیاقت راهیابى به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگونبختى جهنم را براى خود بسازیم، زیرا بهشت و جهنم ما باید با گذر از این دنیا ساخته شود و شکل بگیرد. ازاینرو به عنوان یک اصل کلیدى گفته مىشود که «دنیا» محل حدوث و اثبات قابلیتهاست و «آخرت» جایگاه ظهور و ثبات قابلیتهاست. به عبارت دیگر، دنیا بستر «شدن»هاست و آخرت استقرار در «شده»هاست.
لذا اینگونه نیست که «درجات بهشتى» ما یا «درکات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد، بلکه باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن وابسته به وجود نیروهاى شهوت و غضب در کنار عقل و قلب است.
3- چهره زیبایىها آنگاه آشکارتر مىشود که در کنار زشتىها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوهگر مىشود که با سستعنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حقستیزان قرار گیرند. ازاینرو با نگاهى کلان به زندگى انسانها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایىها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش موثرى دارد.
4- اگر چه زمینههاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مىکند. اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جواندلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مىتوان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود به طوری که در صحنههاى بعدى بسیار آسانتر مىتوان بحرانها را پشت سر گذاشت و شاید این تجربه براى خود شما نیز اتفاق افتاده باشد.
اسلام، برخلاف مسیحیت به غرایز – به ویژه شهوت جنسى – هرگز دید منفى و پلید انگارانه ندارد. اسلام همه این امور را براساس نظام حکیمانه خلقت، پرفایده و سودمند مىانگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهایى قرار گرفتن و لجام گسیختگى شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برین وجود آدمى است. اما استفاده بهنجار و صحیح از غرایز و سمت و سو دادن آن در مسیر رشد و تعالى مورد تأکید اسلام است.
5-شهوات و غرایز انسان، از جمله غریزه جنسى، به خوبى کنترلپذیر است. مقصود از کنترل در اینجا نه سرکوب آن، بلکه استفاده صحیح ازآن است.
6-اختیار انسان از بزرگترین موهبتهاى الهى است. و نقش بسیار نیرومندى در رهبرى کنشهاى آدمى دارد. اراده به خوبى قابل تقویت و نیرومند سازى است و با تقویت آن دشوارترین کارها سهل و آسان مىشود.یک جوان در عین نیرومندى در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایى برخوردار و طهارت نفس و گرایشهاى معنوى در او، بسیار بالا است. خداوند در قرآن مجید از جوانانى چون حضرت یوسفعلیه السلام و اصحاب کهف، مثال مىآورد که با اراده سترگ خویش، در برابر طوفان سهمگین غرایز و حوادث ایستادگى و بزرگترین افتخارات را در تاریخ بشر براى خود ثبت کردند. در تاریخ انقلاب اسلامى نیز، اراده جوانان با ایمانى چون حسین فهمیدهها، زیباترین جلوه تأثیر شگرف اراده و ایمان جوانان را به نمایش گذاشته است.
7- امداد الهى؛ خداوند همواره دستگیر و مددکار کسانى است که با جدیت، خواستار پاک زیستن و دورى از گناه هستند: A}«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» {A؛V}عنکبوت(۲۹)،آیه ۶۹.{V «و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههاى خود را بر آنان مىنمایانیم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است».
قرآن مجید، یکى از علل نجات یوسف از گناه را امداد و عنایت الهى دانسته است. البته این گونه عنایتها اختصاص به یوسفعلیه السلام ندارد؛ بلکه هر کس به هر اندازه که در دورى از گناه جدیت داشته و از خداوند در این زمینه استعانت جوید، مورد عنایت او قرار خواهد گرفت. فلسفه اعانت الهى درباره یوسف نیز به عبودیت مخلصانه او بودV}نگا: یوسف (۱۲)، آیه ۲۴.
نتیجه آنکه از طرفى وجود غرایز ضرورى است و از طرف دیگر،راههاى لازم براى نجات از آلودگىها نیز فراروى انسان قرار دارد.
}راهکارهای کنترل شهوت به قرار زیر است:{T
T}1- کنترل چشم:{T
کنترل چشم از نگاه حرام و ناروا کاری است مشکل ولی ممکن و شدنی. این کار نیز مثل هر کار دشوار دیگری با تمرین و جدیت و مراقبت و اراده قوی آسان و راحت می شود چون: کار نیکو کردن از پر کردن است.
این کاری نیست که بدون آگاهی های نظری و علمی و بدون تکرار و تمرین و افتادن و برخاستن ممکن و عملی باشد. اگر انسان از نظر علمی و بینش به خوبی درک کند که عالم محضر خداوند است و باور کند هیچ امری از ما و اعمال و حرکات ما از دید الهی پنهان نیست و این مطلب را بارها و بارها به خود بفهماند و به نفسش تلقین کند تا به مرحله لمس و احساس و باور قلبی برسد. ترک خلاف و عملی که موجب ناخشنودی خداوند است کاری ممکن و شدنی می باشد.
پیامبر بزرگ اسلام(ص) در حدیثی می فرماید: «یابن آدم… و ان نازعک بصرک الی بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق؛ فرزند آدم!… اگر چشمت بخواهد تو را به نگاه حرام بکشاند من دو پلک در اختیار تو قرار داده ام، پس آنها را فرو بند» V}(تکالیف گوش و چشم و زبان، یوسف صدیق عریانی). {V
و نیز پیامبر(ع) می فرماید: هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر سه چشم؛ چشمی که از خوف خداوند بگرید و چشمی که از محارم الهی بسته گردد و چشمی که در راه خدا بیدار بماند».
حضرت صادق(ع) در حدیثی نورانی می فرماید: «H}النظر سهم من سهام ابلیس مسموم من ترکها لله عزوجل لا لغیره اعقبه امنا و ایمانا یجد طعمه{H؛ نگاه ناروا تیری مسموم از تیرهای شیطان است. هر کس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند، خداوند آرامش و ایمانی به او می دهد که طعم گوارای آن را در خود می یابد». V}(همان){V
امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «هر کس چشمش راآزاد بگذارد، حسرتش زیاد می گرددV}».(بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۸){V
با سلاح مراقبه و مواظبت و آمادگی درونی و نفسانی و توکل بر خداوند و سپردن دل و روح خود به خداوند از دستبرد شیطان می توان محفوظ ماند. علاوه بر این اگر انسان باوجود مواظبت و پاسداری از دل و چشمش گاهی فریب خورد و نگاهی نا به جا انداخت، می تواند با توبه فوری، این خطا را جبران کند واثر سوء آن را از جان و روحش پاک کند و هر چند این افتادن و برخاستن و خطا کردن و توبه نمودن نیز تکرار شود از پای نیفتد و نهراسد تا به درجه ای برسد که احساس کند مالک و اختیار دار نفس و اعضا و چشم خود شده و می تواند به راحتی از دیدن ناروا ،چشم فرو بندد.
مهم این است که نگاه حرام به صورت عادت در نیاید و قبح آن شکسته نگردد، یعنی باید هوشیار باشد و از دل و چشم خود نگهبانی دهد و اگر گرفتار خطا شد با سلاح توبه دشمن را ناکارا کند. چون اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظره ای نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان می شود و در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است: برگرداندن صاحب عادت از عادتش مانند معجزه استV}.(بحار، ج ۱۴، ص ۳۸){V
اگر انسان به خوبی بفهمد که بسیاری از آلودگی ها و انحرافات از یک نگاه ناروا که نگاه های بعدی را به دنبال داشته و استغفار و توبه ای همراه آن نبوده، سرچشمه گرفته، همین فکر در عاقبت شوم آن عامل کنترل بسیار مهمی است که انسان بیدار و مؤمن و هوشیار را کنترل و حفظ می کند.