برچسب: جهان
-
هخامنشیان در دره شراء (شهرستان خنداب)
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده باستان شناسی، بررسی و شناسایی شهرستان خنداب (استان مرکزی) که از حدود ۲۰ روز پیش آغاز شده ادامه دارد و تا کنون ۸۰ اثر و محوطه باستانی شناسایی شده است که در عمدۀ تپهها شواهد استقراری دوره هخامنشی دیده میشود.علی اسدی، سرپرست هیئت، در خصوص نتایج قابل توجه و مهم بررسی و شناسایی شهرستان خنداب اعلام کرد که استقرارهای بزرگ وجالب توجهی از دوره های تاریخی و به ویژه دوران هخامنشی در شهرستان خنداب شناسایی شده و این موضوع با توجه به اینکه سکونتگاههای این دوره تا کنون در بخش غربی استان مرکزی و به خصوص در منطقه مورد بررسی گزارش نشده بود ازاهمیت فراوانی برخوردار است. (بیشتر…) -
جانوران افسانه ای در یونان باستان
Chimaera ترکیبی از شیر ، بز و مارآرگوس (Argus) : آرگوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونان است که به آرگوس مشاهده گر مشهور است. علت این نام گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات ۴ چشم و در بسیاری از داستانها و نقاشیها دارای ۱۰۰ چشم بوده است که در سراسر بدن او قرار داشتند. این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو Io، گماشته بود. اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید. در بعضی از داستانها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته میشود. (بیشتر…) -
افلاطون
افلاطون (Plato)
ارسطو در کنار افلاطوناز خانواده اشراف یونان باستان بود که در سال ۴۲۸ قبل از میلاد در آتن بدنیا آمد. پدرش از نوادگان پادشاهان قدیم یونان و مادرش فرزند یک قانون گذار بود. او به هنگام کودکی پدر خود را از دست داد و مادرش با یک سیاستمدار ازدواج کرد. در جوانی علاقه زیادی به سیاست پیدا کرد اما خیلی زود آنرا کنار گذاشت و نزد سقراط (Socrates) به شاگردی علم و فلسفه پرداخت چرا که منطق و جهانبینی او بیشتر برایش قابل درک و قبول بود. (بیشتر…) -
مومیایی کردن در مصر باستان
ومیایی کردن در مصر باستان اعتقاد به زندگی دوباره یکی از اجزای اساسی مذهب مصری ها بود. در این باره چند نوع تفسیر و توضیح معمول بود . در یکی از این تفاسیر ، مرده در زمینی در بهشت ساکن می شد که ان را سرزمین ” یارو ” ” Yaru” می نامیدند . در این محل که به مزارع مصر بی شباهت نبود ، مرده در صلح و وفور ونعمت زندگی می کرد . بعضی از افراد که قادر نبودند به یارو برسند ، زیرا یارو را اب احاطه کرده بود ، برای یاری گرفتن از حیوانات مقدس نام نویسی می کردند . جیمز هنری بریستد ، مصر شناس ، این سفر را بدین نحو توصیف می کند : ” گاهی اوقات شخص متوفی از باز یا لک لک می خواهد تا او را از اب عبور دهند … گاهی اوقات خداوند خورشید او را سوار بر قایقش حمل می کند . اما اغلب ان ها به خدمات مرد قایقرانی مشهور به ” صورت وارو ” یا ” پس نگر ” نیاز دارند ، زیرا او همیشه صورتش را به عقب برگردانده است تا قایقش را به جلو براند . او همه کس را سوار قایقش نمی کند ، بلکه تنها کسانی را قبول می کند که در مورد انها گفته شده باشد : ” او ، بر خلاف ظاهرش ، ابلیس نیست ” . بر اساس نوشته های بسیاری از مورخان این نخستین بار در تاریخ بوده است که مردم به ارتباط کیفیت زندگی پس از مرگ با اعمال و رفتار دوران زندگی اعتقاد داشته اند . بعدها ، مصریها به این باور رسیدند که مردگان نیک در جهان زیرین به” ازیرویس ” ( خدای دنیای مردگان ) می پیوندند (بیشتر…)
-
غار نخجیر با ۷۰ میلیون سال عمر تخریب شد
گروه اجتماعی، زهره عبدی؛ غار «نخجیر» ۱۹ سال پس از کشف، زیبایی های خود را از دست داد و تمام قد فرو ریخت. غاری که از پس سال ها و قرن ها عمرش به ۷۰ میلیون سال رسیده و توانسته بود از تمام بلایای طبیعی جان به در برد از دست انسان و توسعه گردشگری راه فراری نیافت. انفجار مواد منفجره، قندیل های درون غار را به زمین ریخت و سقف آن را ترک انداخت. امیر انصاری معاون محیط طبیعی اداره کل محیط زیست استان مرکزی در گفت وگو با اعتماد گفت؛ «به دلیل انفجار مواد منفجره برای ایجاد تونل خروجی در غار نخجیر، بیشتر قندیل های این غار یا فرو ریخته یا در حال فرو ریختن است. سقف غار به شدت ترک خورده و زیبایی های آن از بین رفته است.»وی از بازدید استانداری استان از غار نخجیر خبر داد و گفت؛ «متاسفانه در این بازدید با یک فاجعه زیست محیطی مواجه شدیم.»انصاری برای از بین رفتن زیبایی های این غار اظهار تاسف کرد و گفت؛ «غاری که ۷۰ میلیون سال زیبایی های خود را حفظ کرده بود، باید به خاطر بی تدبیری تا این اندازه تخریب شود. متاسفانه باید بگویم این گونه سوء مدیریت ها بلایی به جان طبیعت می آورد که برگشت پذیر نیست. این همه هزینه کردند تا مسیری را برای گردشگر در این غار باز کنند، ولی گردشگری را از این غار دور کردند. غار زیبایی های خود را از دست داده و قندیل های آن هر آن ممکن است بر سر گردشگر فرو بریزد.»غار نخجیر که یکی از زیباترین غارهای جهان محسوب می شود، اما در حال حاضر معابر آن دچار صدمه شده است. اما انجام این فاجعه زیست محیطی کار یک روز نبود و ماجرا به یک سال پیش بازمی گردد.۲۷ تیرماه سال ۸۶ بود که رئیس اداره کل حفاظت محیط زیست استان مرکزی اعلام کرد سازمان میراث فرهنگی استان، بدون مجوز از محیط زیست دست به ایجاد تونل خروجی در غار نخجیر زده است. میراث فرهنگی استان مرکزی از مدت ها قبل درصدد بود گردشگری این غار را راه اندازی کند و از آنجا که این غار تنها یک راه خروجی داشت، اقدام به حفر تونل خروجی برای آن کرد. محمدباقر صدوق که چندی است به سمت ریاست اداره کل محیط زیست استان تهران منصوب شده، در زمان ریاست خود بر محیط زیست استان مرکزی به میراث خبر گفته بود؛ «سازمان میراث فرهنگی قصد دارد این غار را ساماندهی کند تا برای بازدید گردشگران آماده شود. چون راه باریک است و برای بازدیدکننده ها راه برگشتی وجود ندارد باید راهی باز شود تا بازدیدکننده ها بتوانند به راحتی از آن عبور کنند. اما متاسفانه این سازمان بدون مطالعه و با کارگرانی بدون تخصص به جان کوه افتاد تا غار را سوراخ کند. این گونه کارها نیاز به مطالعه دارد. شاید ورود اینچنینی هوا برای حفاظت از غار خطرناک باشد.»
احداث تونل خروجی برای غار «نخجیر» تا حدودی نیز انجام گرفت و مقداری از دیواره غار نیز تخریب شد که با پیگیری اداره کل حفاظت محیط زیست استان مرکزی متوقف شد. با اینکه میراث فرهنگی استان مرکزی از انجام مطالعات کارشناسی شده خبر می داد، محیط زیست این استان، تنها گزارش ارزیابی زیست محیطی را برای انجام این کار طلب می کرد. گویا نظر محیط زیست برای میراث فرهنگی اهمیت چندانی نداشت، چرا که این سازمان صبح روز سوم مردادماه ۸۶، سوراخ کردن غار «نخجیر» را از سر گرفت که این عملیات نیز دوباره توسط محیط زیست استان متوقف شد. سرانجام مناقشه بر سر سوراخ کردن غار «نخجیر» میان این دو سازمان بالا گرفت و سازمان میراث فرهنگی موفق شد تا به هر وسیله یی احداث راه خروجی در این غار را آغاز کند.
کارشناسان در زمان ایجاد این تونل بارها تذکر دادند لایه های این غار آهکی است و با یک انفجار ممکن است ریزشی در آنها صورت گیرد و به غار زیان های جبران ناپذیری وارد شود. اما سیدمحمد حسینی رئیس سازمان میراث فرهنگی استان مرکزی با اطمینان اعلام می کرد هیچ خطری غار را تهدید نمی کند؛ «قضیه تخریب لایه های غار بر اثر انفجار منتفی است، چون کار کارشناسی کاملاً دقیقی انجام گرفته است. در مورد اتفاقات احتمالی زیست محیطی و آسیب به جانوران درون غار هم کارشناسی شده و به ما اطلاع داده اند هیچ اتفاقی نمی افتد.» از سوی دیگر رئیس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی اعلام کرد اداره کل محیط زیست استان که در حال حاضر مخالفت خود را با اجرای این تونل اعلام می کند، در ابتدا با اجرای این طرح موافق بوده ولی بعدها نظر خود را تغییر داده است. صدوق رئیس وقت اداره کل محیط زیست استان مرکزی نیز این موضوع را تکذیب کرد و گفت؛ «با ایجاد تونل خروجی برای این غار موافق هستیم به شرط آنکه برای این کار مطالعات علمی انجام گرفته باشد.»
سرانجام پس از حدود یک سال کشمکش میان محیط زیست و میراث فرهنگی استان مرکزی بر سر سلامت غار «نخجیر»، اواخر خردادماه سال ۸۷ محیط زیست موفق به توقف عملیات حفر تونل در این غار ۷۰ میلیون ساله شد. توقف حفر تونل غار «نخجیر» آن هم پس از حفر ۴۰۰ متر از تونل، باعث شد تا لااقل قسمت هایی از این غار سالم بماند. این درحالی است که تنها ۴۰ متر به پایان حفر این تونل باقی مانده بود. سازمان میراث فرهنگی استان مرکزی نیز پس از توقف عملیاتی که به گفته معاون محیط طبیعی اداره کل محیط زیست استان مرکزی، تاکنون سه میلیارد تومان هزینه برده است، گزارش ارزیابی خود را به سازمان محیط زیست ارائه داده و در انتظار پاسخ است.در حالی که محیط زیست بارها به ارائه گزارش زیست محیطی سازمان میراث فرهنگی برای حفر این تونل تاکید کرده بود، رئیس اداره کل میراث فرهنگی استان مرکزی همچنان بر کار کارشناسانه خود تاکید می کند و از کارشناسی های صورت گرفته توسط کمیته زمین شناسی و غارشناسی می گوید. اما توقف این عملیات توسط محیط زیست، نشان از این موضوع دارد که میراث فرهنگی هیچ گاه ارزیابی های زیست محیطی لازم را انجام نداده بود.
غار آبی- خاکی «چال نخجیر» در هشت کیلومتری شمال و شمال شرقی شهرستان دلیجان (حدفاصل نراق- دلیجان) در دامنه کوه واقع شده و به دوران سوم زمین شناسی تعلق دارد. نام اولیه این غار «چال نخجیر» بود که به دلیل اختلاف میان شهرهای نراق و دلیجان بر سر نام آن با تصویب هیات دولت به «نخجیر» تغییر یافت.این غار در سال ۱۳۶۸ توسط گروهی کوهنورد شناسایی شد که این گروه توانست تا عمق ۲ هزار متری آن پیشروی کند. اخیراً نیز غارنوردان موفق شده بودند با شناسایی دو مسیر انحرافی به انتهای اصلی غار دست یابند. کارشناسان در انتهای این غار که ارتفاع آن گاهی از ۲۰ متر هم تجاوز می کند، استخری پر آب و تالارهای بزرگی در کنار آن مشاهده کردند. این غار با داشتن پنج کیلومتر مسیر خاکی با دیواره ها و سقف های آهکی بسیار زیبا و دریاچه یی که در عمق ۵۰ متری از کف غار قرار دارد، یکی از زیباترین غارهای جهان با جاذبه بسیار در جذب جهانگردان و ایرانگردان به شمار می رفت.
روزنامه اعتماد
http://www.etemaad. com/Released/ 87-05-06/ 213.htm#107178 -
ده اتفاق برتر باستان شناسی جهان در سالی که گذشت
ده اتفاق برتر باستان شناسی جهان در سال گذشته/ تاریخ دوباره نوشته میشود؟ نوشته شده توسط لیلی عطری (بیشتر…) -
شاهنامه شناسی در ژاپن
شاهنامه شناسی در ژاپندکتر هاشم رجب زاده
از سده نوزده که ژاپن جهانی دیگر فراسوی خود دید، انگیزهای تازه برای خودشناسی از راه جهانبینی یافت. از همان آغاز سده کنونی که خاورشناسی اندیشهها را به خود گرفت، دنیای پرمایه و رمز ایرانباستان هرچه بیشتر ارج نهاده شد. شاهنامه از نخستین گنجینههای دانش ایرانی بود که در چشم خاورشناسان و ایراندوستان ژاپن نوین جلوه کرد. از سخن فردوسی، داستان رستم و سهراب بیشتر در جان و دل ژاپنیان نشست. گزیدههایی از شاهنامه، به ویژه رستم و سهراب، پیشاهنگ گلچین ادب پارسی بود که به ژاپنی درآمد.شاهنامه نشان و پیامی از پیوندهای دیرین ایران و ژاپن دارد. بنیاد کشور باستانی ژاپن با پادشاهی جمشید همزمان است. شماری از پژوهندگان، به گواهی نشانههای تاریخی، پیوندی بس نزدیکتر میان این دو میشناسند. داستانها و قهرمانهای شاهنامه برای مردم ژاپن بیگانه نیستند. دلیران و آزادگانی که در پی ناماند، در تاریخ و افسانههای ژاپن همان والایی را دارند که در شاهنامه. قهرمانان ناکام هم در ژاپن بیشتر دوست داشته و ستایش میشوند، چنان که سیاوش و سهراب نزد ایرانیان.
ژاپنیها در افسانه و سرگذشت به چند چیز بیشتر شیفته میشوند: یکی سرشت و سرنوشت قهرمانان است؛ دیگر پیوندهای دیرین تاریخی و نمود آن در اثر ادبی؛ سوم همسانیها در تاریخ و فرهنگ، و هرآنچه در گنجینه ادب ژاپن مانند دارد؛ چهارم رویدادهای شگفت. کاخ بلند سخن فردوسی از همه این مایهها و گیراییها سرشار است.
پیوندهای تاریخی و مایههای همسان در اندیشه مردم و میراث ادبی دو سرزمین، زمینهای آماده برای آشنا یافتن و ارج نهادن حماسههای ایرانی نزد ژاپنیان ساخته است.
سرنوشت غمانگیز قهرمانان ناکام برای مردم ژاپنگیرایی دارد. چنین است سرانجام کار سهراب دلیر و جوان که دلش به دشنه کین پدر از هم میدرد. ادبدوستان ژاپن پایان غمانگیز او را با بهرهای از داستان حماسی محبوب مردم سرزمین آفتاب به نام <هی که مونوگاتاری> برابر مینهند. در این داستان که در سال ۱۱۸۳م میگذرد، کانه یاسو، رزمنده بیباک سالخورده – از نامداران خاندان هی که – که به دست خاندان دشمن، گن جی، اسیر افتاده بود، به تدبیر میگریزد و در برج و با روییگران در سرزمین آشنای خود، بیزن، پناه میگیرد؛ اما در نبردی سهمگین بسیاری از یارانش را از دست میدهد و پس از دلیریهای بسیار به سوی کوه میدورو میتازد. کانه یاسو در میان راه و در میانه تاحتن و جان به در بردن از دشمن، پسرش مونه یاسو را که از خستگی بسیار ناتوان شده و از پا افتاده بود، مییابد و چون او را پشت سر میگذارد، به نهیب یکی از دو همراهش به خود میآید و باز میگردد و بر بالین پسر مینشیند تا فرزند را دلداری دهد.
مونه یاسو مینالد و از پدر میخواهد که او را بگذارد و بگریزد، مبادا که در اینجا گزندی از دشمن به پدر رسد و فرزند مایه مرگ پدر، که آزردنش یکی از پنج گناه بزرگ در آیین بوداست، شده باشد. کانه یاسو میگوید که فرزند را تنها نمیگذارد و میخواهد در کنارش بنشیند که کانه هیرا سردار دشمن با سواری پنجاه از راه میرسد. کانه یاسو با هشت تیر که در ترکش دارد، پنج – شش سوار را از پا میاندازد و سپس با شمشیر آخته نخست سر از تن پسر جدا میکند و آنگاه به دشمن میتازد و بسیاری را میافکند تا که خود نیز از پا درمیآید. سرش را که نزد یوشی ناکا – سردار گنجی – میبرند، میگوید: <راستی را که او شایسته نام مرد هزار مرد است!>
داستانهای هی که را مانند نقالی و سرگذشت قهرمانان شاهنامه، در انجمن میخواندند و میخوانند. خواندن آهنگین داسنهای هی که با نوای بیوا (بربط ژاپنی) همراهی میشود، که آن را هی که بیوا میگویند و آهنگ آن یادآور نقالی و شاهنامهخوانی است.
احساس و سخن رزمندگان و سرداران در افسانه و تاریخ ژاپن به بینش قهرمانان شاهنامه نزدیک است، چنانکه توتومی هیده یوشی (۱۵۹۸ – ۱۵۳۶) سردار بزرگ ژاپن که یهیاسو توکوگاوا با شکست دادن او سپهسالاری حاکم سه سده پیش از تجدد ژاپن را بنیاد گذاشت، پنداری که سرنوشت و سرانجام خود را پیش از مرگ به چشم دل میدید که چنین سرود:
چو نان ژالهای آمدم
و به سان ژالهای میروم.
زندگیام،/ و همه کارها که در اوساکا کردم،
چون خوابی اندر خواب بود
<چو باد آمدی، رفت خواهی چو گرد> (فردوسی)
از آن هنگام که دانشدوستان ژاپن شاهنامه را شناختند و در نوشتههاشان از آن یاد کردند، بیش از صد سال میگذرد ماساهارو یوشیدا نخستین فرستاده دولت ژاپن که در سال ۱۸۸۰ همراه با گروهی به ایران آمد، در سفرنامهاش نگاهی به تاریخ ایران کرده و از شاهنامه و فردوسی هم یاد آورده است؛ اما نگارش شاهنامه به ژاپنی از سده بیستم آغاز شد.
در سال ۱۹۱۶ <پرشیا شینوا> (افسانههای ایرانی)، نگارش دلنشین و ستایشبرانگیز <بونمی تسوچیا> شاعر ژاپنی، از داستانهای شاهنامه منتشر شد. <پرشیاشینوا> از برگردان انگلیسی جیمز اتکینسون (James Atkinson) از شاهنامه گرفته شده و بهرهای از وندیداد، زند اوستا، نیز به پایان کتاب افزوده شده است. این کتاب در بیش از پانصد صفحه، داستانهای گوناگون شاهنامه را دربردارد و جا به جا به پردهها و چهرهنگارهایی از شاهنامه آراسته است. تسوچیا در پیش درآمد کتاب میگوید که فردوسی، <هومر> ایران است و شاهنامه <ایلیاد> وی، که این هر دو اثر در زیبایی سخن و برآوردن مفاهیم بلند، والا و پربارند. او میافزاید: <آنچه ما ژاپنیها در حماسه و افسانههای باستانی شاهنامه میستاییم و ارج مینهیم، همانندی آن با تاریخ ژاپن است، و سرآغاز شاهنامه رنگ و نمادی از افسانه <سان – کوگوتی> چینی دارد که در ادب ژاپن آشناست. زندگی بسیاری از قهرمانان شاهنامه، داستان رزم و دلدادگی است. رستم و سهراب را باید شاهکار شاهنامه دانست و کشته شدن سهراب به دست پدر، نقطه اوج این داستان و حماسه است. <تسوچیا> در پایان، آیین ایران باستان را که حماسه و افسانه و تاریخ ایران را سرشار ساخته است، میستاید.
بونمی تسوچیا که با نگارشی زیبا از داستانهای شاهنامه به ژاپنی در کتابی پانصد و چند صفحهای به سال ۱۹۱۶ شاید بزرگترین گام پیشاهنگ را در شناساندن شاهنامه در ژاپن برداشت، شاعری نامور شد و بسا که پرتو الهام و بهرهگیری از کار و اندیشه بزرگ و روح والای استاد طوس به این سراینده سرزمین آفتاب جان و توان داد تا در آسمان ادب ژاپن بیشتر بدرخشد. او در خانوادهای کشاورز بار آمد، و در نواحی راهی توکیو شد و نزد <ایتو ساچیو> که شاعری نامور بود، ماند و از این راه استعدادش پرورده شد. خود میگفت که از پانزده سالگی شعر ساخته و سرودههایش با گذشت زمان واقعگراتر شده است. درباره شعر گفته: <هرجا که زندگی است، سخن هست، و هر جا که سخن هست، شعر هست.> کتاب شعر <فویوکوسا> از او در سال ۱۹۲۵ منتشر شد. شعر <نیلوفر آبی> آن زیباست:
<نیلوفر زیبای آبی! گلبرگهای صورتیات چه دلانگیز است.
شوق دیدنت را دیرگاه در دل داشتهام.
اما این زیبایی چندان نمیپاید. بهره زندگی ما چه کوتاه است!>
سروده های او پیرامون سال ۱۹۳۰ و در هنگامه بالا گرفتن موج نظامیگری در ژاپن، بازتابی از احوال زمانه و احساس مردم بود. در سالهای جنگ جهانی خاموش ماند. گفته بود: <شاعران به این قضیه که میرسند، حالی چون بازیگران پیدا میکنند. یک چند خواهم آسوده.>
بونمی تسوچیا در آغاز همین ماه (۸ دسامبر ۱۹۹۰) درگذشت. صدسال داشت و تا سال پایان زندگی همچنان میسرود و مینوشت، گفت: <در صحبت بسیاری یاران یکدل بس دراز زیستم.>
<افسانه و تاریخ ایران> (پرشیا – نو – دنسه چو تو رکیشی) ترجمهای بود که <سوءما آکی جیرو> از روی گزیده شاهنامه بنجامین(Benjamin) آمریکایی، با افزودههایی از خود، به ژاپنی پرداخت. این کتاب در سال ۱۹۲۲ فرا آمد، که شور جوش میهنی بالا میگرفت و به سوی نظامیگری و سودای کشورگیری دهه ۱۹۳۰ میرفت. حال و هوای حماسی و رزمی شاهنامه در این هنگامه به کار میآمد.
کنگو موراکاوا در سرآغازی بر برگردان <سوءما> مینویسد: …< ایران تاریخی بس دراز و سرشار دارد. اکنون ایران میدان رودررویی نیروها (رقابت روس و انگلیس) است؛ اما در آینده کشوری والا و وزین خواهد شد؛ پس این کتاب دریچهای است به سوی دانش تاریخ ایران… نداشتن کتابی درباره ایران برای ما ژاپنیها کمبودی گران است…بخش تاریخی شاهنامه نشان میدهد که ایران روزگاران پست و بلند داشته است، با جنگهای فراوان… و تاریخی گیرا دارد… شیوه ادبی این کتاب روان و زیباست.>
سوءما – نگارنده این کتاب – انگیزه کار خود را چنین میگوید: <ایران به گذشتهای پرفر و شکوه سرافراز است، و ایرانیان امید بزرگ برای آینده دارند. امپراتوری روم اروپا را گرفت؛ اما نتوانست با ایران برآید، چنانکه ناپلئون هم به اینجا راه نیافت.> سوما با مروری به تاریخ ایران، پایداری این سرزمین را در گذر تندباد رویدادهای سهمگین میستاید و ایران را برای نویسندگان و سرایندگان و اندیشمندان بزرگش ارج مینهد، و میگوید که سخنوران نامور ایران از اراده آسمان گفتهاند و در ستایش یزدان و از عشق. پرچمهای ایران و ژاپن همانندی این دو را نشان میدهد. ایران به تاریخ دیرین و سرشار خود میبالد و ایرانیان روح میهنپرستی والایی دارند. ما ژاپنیها باید از ایران یاد بگیریم، تا در میان مردم آسیا به داشتن روح داد و مردمی ممتاز باشیم.
<شیگهرو آراکی> نیز در کتاب خود در تاریخ ادبیات ایران به نام <بونگا کوشیگو> که در همان سال ۱۹۲۹ منتشر شد، به معرفی شاهنامه پرداخته است. کتاب او بیشتر پژوهشی است در زبانهای ایرانی، و بهرهای نیز در تاریخ ادب فارسی دارد.
<ماساهارو هیگوچی> در میانه سالهای جنگ، به سال ۱۹۴۱، رستم و سهراب را به زبان رزمی ژاپن درآورد و نمایشنامهای برای کابوکی از آن ساخت. <کابوکی> هنر نمایش چندصد ساله ژاپن است که مایه و بیانی رزمی و آیینی دارد. در نگارشی ژاپنی هیگوجی، گفتگو میان قهرمانان داستان رستم و سهراب به زبان نمایش کابوکی و به شیوه سخن سامورایی است که شیوهای قدیم است، اما پرطنین و سرشار از شکوه و گیرایی، چنان که اگر امروز هم بر صحنه بیاید بسیاری را شیفته خواهد کرد. ترجمه هیگوچی بر کاغذ ژاپنی <واشی> و با طرح و نقشی لطیف و زیبا چاپ شده است.
هیگوچی خود از خلبانهای پیشتاز ژاپن و نخستین کسی بود که با هواپیمای ساخت ژاپن در آسمان چین پرواز کرد، و با این کار خود نامور گشت و وابسته نظامی سفارت ژاپن در پاریس شد؛ و همانجا بود که قریحه ادبی خود را پرورد، با ادب فارسی آشنا شد و شاهنامه را شناخت و رستم و سهراب را به ژاپنی درآورد.
سایورو ناگافوجی در پیشدرآمدی بر کار هیگوچی، داستان بدرود تهمینه را با سهراب به وداع مادری با پسر خلبانش که روانه پرواز جنگی است، مانند میکند. در این سالهای پیشروی ژاپن در چین، نخستین خلبانان ژاپنی را که پرواز جنگی میکردند، <آراواشی> یا <عقاب دور پرواز> نام داده بودند، و آخرین سخنان مادر را که نگران فرزند دلبندش بود، <آراواشی — نو — هاها — نو — تگامی> میگفتند.
ناگافوجی میگوید که شاهنامه به نمایش کابوکی ژاپن نزدیک است؛ و از چند نمایش معروف کابوکی، مانند <ایچی – نوتانی فوتاباگون کی>، نام میبرد. کابوکی نمایش محبوب <سامورائی> یا نیساریان ژاپن بوده است. با همه دوگانگی فرهنگ و الگوهای رفتار مردم ایران و ژاپن، اگر شاهنامه در اینجا بر صحنه بیاید، مردم ژاپن آن را بیگانه نمییابند.
<موتوئوری نوبوناگا> دانشمند ادب قدیم ژاپن که شعر کوتاه <واکا> بسیار سرود، در یکی از سرودههایش میپرسد که: روح ژاپنی چیست؟ و خود آن را چنین وصف میکند: <آساهی – نی نی ء – یویاما زاکورا> (گلهای گیلاس وحشی رایحهای بس لطیف دارند و در آفتاب میدرخشند). (شکوفه گیلاس در ژاپن نشانه روح <بوشی> یا سامورایی است.)در ایران هم گلهای سرخ زیبا عطری بس دلانگیز دارند و نمادی از روح دلیر ایرانیاند.
شاهنامه سرشار از دانش رزمی است، و همانند <س جین کون> یا آیین رزمندگان برای ژاپنیها (توجو هیدهکی سردار بزرگ ژاپن، به سال ۱۹۴۱ فرمان <سن جین کون> داد تا ژاپنیان دانش رزمی بیابند. سربازان و رزمندگان باید این فرمان را به یاد میسپردند و به آن رفتار میکردند. این فرمان هم سرشار از روح بوشی بود). پیش درآمد ناگوفوجی بر ترجمه هیگوچی با این سخن پایان مییابد که: <کتاب شاهنامه از مایهها و ارزشهای والای سامورایی، مانند <نین جو> (مهر و دلنازکی)و <گیری> (غیرت) آکنده است. شاهنامه همان احساسی را به ژاپنی میدهد که خواندن نوشتههای <چیکاماتسو> و <موکوآمی> (نمایشنامهنویسان کابوکی).ناگافوجی سرانجام مینویسد که: <روح شاهنامه در برابر اندیشه مارکسیست است.>
این هم نمونهای است از بهرهگیری از شاهنامه در سوی هدف اجتماعی در حال و هوای آن روزگار ژاپن که هراس از مکتب اشتراکی و مرام گرایان مقامپرست روزافزون بود. در همین سال، ۱۹۱۴، در مجموعهای با نام <ایسورامو – نو جیجو> (موقع اسلام)، چاپ وزارت خارجه ژاپن، نیز مقالهای درباره فردوسی و شاهنامه آمد.
استاد تسونه ئوکورویاناگی در سال ۱۹۶۹ ترجمهای از داستانهای شاهنامه، با نام <اوشو> انتشار داد. ژاپنی این کتاب ساده و روشن است، و برای بهرهمندی همگان. استاد کورویاناگی در مقدمه این کتاب مایه اندیشه نبرد اهورهمزدا و اهریمن را در زندگی ایرانیان باستان بازمینماید، و میان باور آنان به فره ایزدی با دلبستگی و احترامشان به تشیع و امامت پیوندی میشناسد و میافزاید که: <شاهنامه آدمی را در برابر چرخ یا سرنوشت ناتوان میداند. نیز شاهنامه از مایه دانش و خرد سرشار است و ژاپنیان میتوانند ارزش ادبی آن را دریابند و ارج نهند و با شاهنامه روح ایرانی را بشناسند.
شاهنامه برای مردم ایران چنان است که <کوجیکی> و <نیهون شوکی> (دو اثر افسانهای و تاریخی ژاپن) برای ژاپنیها.> ایرانشناسان ژاپن پژوهشهایی هم درباره شاهنامه فراآوردهاند. استاد ئه ایچی ایموتو در نوشتهای خواندنی درباره جمشید که در شماره سال ۱۹۶۸ مجله <اورینت> (سالنامه انجمن خاورشناسی ژاپن) آمده، به بررسی این چهره تاریخ باستان در افسانههای اوستایی و پس از آن پرداخته، و پیوند جمشید را با نوروز ایرانی از یکسو، و با چهره افسانهای ژاپن به نام <ییما> یا <اما> که او را همان جمشید دانستهاند، از سوی دیگر، بررسیده است.
<اوگیوسورای> (1728 – 1667)، اندیشمند بزرگ ژاپن و دنبالهرو آیین کنفوسیوس، این فرزانه چین را میستاید که همان رسم و راه رهبران نخستین را داشته است، رسم و راهی که صلح و سعادت برای همه آفریدگان آورد. فضیلتی که متفکر ژاپنی در این رهبران مییابد، همان است که در ایران باستان برای جمشید یا کیومرث شناختهاند.
به سخن او، این رسم و راه مفهومی گسترده دارد که مراسم آیینی، موسیقی، قانونگذاری و کشورداری را فرامیگیرد. رهبران باستان به مایه دل بیدار و خرد والای خود فرمان آسمان را دریافتند و بر جهان فرمان راندند. این رهبران و از آن میان در چین، فوهسی که حیوانها را رام ساخت و دام پرورد، شن نونگ که کشاورزی را بنیاد کرد، و دیگری که نوشتن را به مردم یاد داد، همه از ایزدیان بودند.
در سال ۱۹۶۶ کورویاناگی در مقالهای در مجله دانشگاه مطالعات خارجی توکیو به معرفی شاهنامههای پیش از فردوسی پرداخت. در سال ۱۹۷۴ هم نوشتهای پژوهشی از کورویاناگی درباره <جام جم در ادب فارسی> در مجله <اورینت> منتشر شد.
پژوهش مقایسهای خانم استاد امیکو اوکادا درباره <سیمای زن در حماسه ایرانی شاهنامه> که چکیده آن در شماره سال ۱۹۸۴ همان سالنامه <اورینت> منتشر شد نیز از کارهای یادکردنی است. برگردانی از متن تازه این نوشته به قلم نگارنده در شماره ۱۱ – ۱۲ سال دوازدهم (۱۳۶۵) مجله آینده به فارسی آمده است.
* جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشنا
-
فاحشه گری و هم جنس بازی یونانیان باستان
در نجابت و پاکی ایرانیان باستان یاد اور شدیم که اسکندر ملعون در مهمترین بیانات خویش در تخت جمشید گفت: من در تمام سرزمین ارس با انکه زنانش افت چشمانند)از نظر زیبایی( ولی به یک زن روسپی بر خورد نکردم)در پاسخ فیلم بی مقدار ??? بخشی از خباثت های یونینی ها را بر خواهیم شمارد.یونانیان باستان به گفته ویل دورانت
( عشق و ازدواج ) اکثرا زنان زیر پانزده سال را برای ازدواج بر میگزینند . مردان یونان پس از اولین ازدواج بر طبق قانونشان آزاد هستند باهر زن دیگری آمیزش و همبستری کنند . دموستن می گوید با فاحشه گان شبها هم آغوش می شویم و با کنیزان و زنان غیر مشروع خود در روزها سلامت جسمانی خویش را تامین می کنیم . زن اول بر مردان خویش خرده نمی گیرند و مرد می تواند کنیزی را به خانه بیاورد و در روزگار جوانی با او در کنار همسرش نزدیکی کند . این عمل تا زمانی که کنیزک جوان باشد عملی می شود و سپس او به خدمتکار خانه آنها انتخاب میگردد . مردان می توانند بدون ارائه مدرک و دلیل زنان خویش را طلاق دهند . اگر زن و شوهری نتوانند فرزند بیاورند و مرد عقیم باشد یکی از بستگان مرد با زن او همبستر می شود و بچه بدنیا آمده فرزند قانونی آنها می شود . زنان بیشتر توسط مردان خانه نشین هستند و با پاسداری مردانشان می توانند از خانه خارج شوند . حتی مردانی که مهمان به خانه می آورند زن حق ورود به مجلس را ندارد .
-
پیدایش تمدن بابل باستان
در قدیم سرزمین بابل را کلده می نامیدند و آن شامل بخش جنوبی بین النهرین می باشد که این خطه قدیمی یک قسمت از عراق را دربر داشته و از جوار بغداد و کربلا تا خلیج بصره امتداد می یافته، این منطقه مسکن کلدانیها بوده که یکی از قدیمیترین اقوام سامی به شمار می رفته اند. کلده یا بابل نوین نماینده سومین مرحله تاریخ فرهنگی دجله و فرات است. شهر باستانی بابل پایتخت امپراتوری تازه کلده شد و کلده سرزمینهای سومر، اکد، آشور، دمشق و فلسطین را در بر می گرفت. در آن زمان دوردست، حتی انتخاب نام بابل نیز نشانگر آن بود که آینده اش درخشان است زیرا باب (بیشتر…)
-
دانلود کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت
شاید بتوان گفت یکی از کامل ترین کتاب هایی که به دست اشخاص عادی نوشته شده است کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت می باشد این کتاب در بخش های مختلف : ۱ -مشرق گهواره تمدن ۲- یونان باستان ۳- قیصر و مسیح ۴- عصر ایمان ۵- رنسانس و سایر بخش های آن که مربوط به عصر ” باستان ” نمی باشند ؛ به همین علت بر آن شدیم تا این کتاب های عظیم را به فایل های فشرده PDF کنیم و در اختیار بازدید کنندگاه محترم قرار دهیم ؛ البته که لینک ها اصلاح شده هستند.
تمامی جلد های تاریخ تمدن ویل دورانت را از این لینک دانلود کنید :
دانلود کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت
همچنین بخوانید :
-
هخامنشیان
(۳۳۰-۵۵۰ قبل از میلاد) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» میرساندند که سرکردهٔ طایفه پاسارگاد از طایفههای پارسیان بودهاست.هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند.
به قدرت رسیدن پارسیها و سلسله هخامنشی یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو سوم یونان تحت تسلط خود در آوردند. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان میدانند -
ایران در اواخره هزاره سوم ق.م.
ایران در اواخر هزاره سوم قبل از میلاد مسیح بزرگ ؛ طی هزاره سوم و اوایل هزاره دوم ق.م. فلات ایران به چند منطقه فرهنگی متمایز از یکدیگر تقسیم شده بود. فرهنگ گرگان سراسر منطقه شرق دریای مازندران را در بر می گرفت. فرهنگ گیان چهارم- سوم و گودین چهارم، منطقه شرق لرستان را شامل می گردید. فرهنگ یانیک ، از شرق آذربایجان آغاز شده و تا قسمتهای مرکزی ایران گسترش یافته بود. در جنوب ، جنوب شرقی و شرق ایران،سه فرهنگ مختلف با سفالهای منقوش ، فارس، کرمان و سیستان را زیر پوشش خود در آورده بود. (بیشتر…)
-
برج بابل – باغهای معلق بابل در عراق
.:برج بابل:.
باغهای معلق بابل در عراق
در سال ۱۸۹۸ میلادی روبرت کلدوی (Robert Koldewey)، باستان شناس آلمانی، در حدود ۹۰ کیلومتری جنوب شهر بغداد و در سواحل فرات جستجو در پی یافتن ویرانه ها و بقایای شهر غرق شده بابل را آغاز کرد.
کلدوی از سوی موسسه آلمان – مشرق زمین در برلین مأموریت داشت تا کاوش برای یافتن سه اثر بزرگ شهر بابل (دیوارهای حصین شهر، برج بابل و باغهای معلق سمیرامیس) را آغاز نماید. وی برای انجام حفاری ها دستور داد یک خط نقاله حفاری از اروپا برایش فرستاده شود و نهایتا موفق گردید برج بابل را کشف نماید. برج بابل معبدی مطبق برای ” مردوک ” خدای بابل بود، بنایی با ابعاد ۹۰ در ۹۰ متر و ارتفاع حدود ۹۰ متر. از این بنای عظیم تعدادی از پایه های اصلی آن به جای مانده است. تا پیش از حفاریها و کاوشهای باستان شناسان افسانه ها و تصورات گونه گونی در مورد برج بابل وجود داشت. یکی از نمودهای این تخیلات تابلوی نقاشی برج بابل اثر ” پیتر بروگل ” بزرگ است که برج بابل را بنایی مدور و مطبق با تاقهای قوسی تصور کرده. اما حفاریهای باستان شناسان و پژوهشگران تصویری متفاوت از آنچه گذشتگان می انگاشتند به ما می دهد: بنایی چهارگوش با ابعاد ۹۰ در ۹۰ متر، مطبق و توپر به ارتفاع ۹۰ متر. (بیشتر…)
-
کتاب ادیان چین و ژاپن باستان
کتاب ادیان چین و ژاپن در واقع ترجمه دو بخش ادیان چینی و ژاپنی کتاب راهنمای جدید ادیان زنده[۱] است که زیر نظر جان آر. هینلز[۲] استاد مطالعات تطبیقی ادیان در مدرسه مطالعات آفریقایی و شرقی دانشگاه لندن[۳] تالیف شده است. بخش ادیان چینی این کتاب مایکل سوسو[۴] و بخش ادیان ژاپنی آن را دیوید رید[۵] نگاشته است و محمد علی رستمیان عضو هیئت علمی مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب این دو بخش را تحت عنوان ادیان چین و ژاپن ترجمه نموده است.
محمد علی رستمیان در مقدمه ای که بر ترجمه این اثر نگاشته است با اشاره به ضرورت شناخت و آگاهی ما نسبت به اقوام آسیایی به بیان اجمالی ویژگیهای دین در چین و ژاپن پرداخته است. حضور ادیان مختلف در این دو جامعه، تحول پذیری دین در این دو فرهنگ و نقش برجسته عناصر سیاسی در دین این دو کشور از مشخصاتی است که مترجم برای دین در چین و ژاپن برمیشمرد. (بیشتر…)