معنی باخرز و تایباد

باخرز به روشنی مرکب از باخ (باغ) و رز (انگور) است که نام ولایتی بوده که مرکز آن تایباد (محل بادگیر) در جنوب تربت جام بوده است. کلمه پهلوی تای به معنی ته و زیر است. در تبدیل باغ به باخ گفتنی است که این دو در زبانهای ایرانی به هم مبدل شده اند چنانکه بغه اوستایی به برخ (بهره) و تیخ و دوخ پهلوی در فارسی به تیغ و دوغ تبدیل گردیده است. در باب باغهای انگور باخرز (باغ-رز) در کتاب نزهه القلوب حمدالله مستوفی می خوانیم: ” باخرز ولایتی است از اقلیم چهارم و ولایتی است بسیار دارد و معتبر است و در مجموع مواضع باغات انگور و میوه فراوان باشد به تخصیص.” حافظ ابرو، ناصری و خواند میر معنی نام تایباد (بادگیر) با توجیهی به خطا به نام ولایت آنجا یعنی باخرز (باغ-رز) داده اند.
در وبگاه عادل اشکبوس راجع به نامهای باخرز و تایباد (واقع در جنوب تربت جام) این نظریات نیمه درست را می خوانیم: ریشه نام تایْباد: تایباد در گذشته باخرز نامیده می شد. لغت نامه دهخدا در باره ریشه نام باخرز می‌نویسد: «باخرز ناحیه ایست دارای قریه‌های بزرگ که بین هرات و نیشابور واقع شده و اصل آن “باد هرزه ” می‌باشد ». حافظ ابرو در کتاب جغرافیای تاریخی‌اش می‌نویسد: « ولایت باخرز در قدیم آن را بادهرزه نوشته‌اند یعنی محل باد ناحیتی است. » جغرافیای سیاسی کیهان می‌نویسد: « باخرز ظاهراً در اصل بادهرزه بوده، زیرا که در محل وزیدن باهای سخت واقع شده است ».
در مِرآتُ البُلدان ناصری آمده است : « باخرز در اصل بادهرزه بوده، زیرا جای وزیدن بادها است ». اسفرازی می نویسد: « باخرز نام بلوک پهناوری است واقع در میانه هرات و نیشابور و کلمه باخرز در زمان پهلوی بادهرزه بوده زیرا آنجا وزیدنگاه بادهاست ». بنابراین آنچه از کتب تاریخی دریافت می شود این است که نام باخرز در اصل ” بادهرزه ” یا ” بادهرز” بوده است و ریشه در عواملی طبیعی دارد. زیرا محل وزش بادهای سخت است و باخرز جایگاهی میان هرات تا نیشابور بوده، بنابراین باخرز در گذشته بسیار بزرگ تر از امروزه بوده و تایباد بخشی از سرزمین اصلی باخرز را در برگرفته است.
ریشه نام تایباد: در لغتنامه دهخدا آمده است :« تایباد که در برخی کتب جغرافیایی «تایاباد » و « طایباد » آمده اکنون در تداول مردم «طیبات » تلفظ می‌شود و نام قصبه مرکزی بلوک پائین ولایت باخرز و خواف، به سرحد ایران و افغانستان است، ولی در خاک ایران واقع شده است »
در فرهنگ عمید آمده است :« تایباد قصبه ایست از توابع باخرز و مرکز پایین ولایت، دارای چهار هزار نفر جمعیت و سابقاً طیبات نامیده می‌شد و گویند اصل آن تائب آباد و یا تایاباد و طایباد بوده است ».
در حبیب السیر آمده است: « تایباد قریه ایست از باخرز و از آنجاست عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور، صاحب قرآن و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آنست ».
برخی از مردم درباره ریشه نام تایباد گویند « طیبات » نام اصلی تایباد است یعنی جایگاه پاکان و برگزیدگان.
گروهی نام اصلی تایباد را «تی باد » یعنی جایی که بادهای شرقی تمام می شود می دانند .
مردم تایباد بر این باورند که در تایباد و پیرامون آن بادی می‌وزد که مدت وزش آن در یک شبانه روز دوازده ساعت است، که آن ۱۲ ساعت را « تای» می نامند. از این رو به این شهر «تای‌ باد» گفته اند.
بنابراین تایباد همان « «تای باد» است و ریشه در عوامل طبیعی که بادهای هرز می باشد دارد.

مطالب مرتبط

۷ دیدگاه‌

  1. دوست عزیز با سلام مطلبتان را درخصوص باخرز وتایباد خواندم ،درخصوص ماخذ باخرز به معنی باغ انگور اگر اعلام منبع بفرمایید ممنون می شوم با تشکر و آرزوی موفقیت شما.بخشنده۳۰/۱۰/۱۳۹۰

    [پاسخ]

    جواد کهلان مفرد پاسخ در تاريخ دی ۳۰ام, ۱۳۹۰ ۱۱:۲۴ ق.ظ:

    با درود. احتیاجی به منبع خاصی نیست. این نظر شخصی من به عنوان محقق جغرافیای تاریخی و آشنا به لغات اوستایی و پهلوی در باب لغات جغرافیایی و تاریخی است. نظریه قبلی که آورده بودند، از حقیقت به دور بود. به نظر میرسد مردم از معنی تایباد (زیر باد) به صورت بادهرز یا بادورز خوششان نیامده و آن را آگاهانه با زیبایی های باغهای انگور آنجا یعنی با باغ رز جایگزین نموده اند. چه تبدیل بادهرز و بادورز به باخرز روی اسلوب و قاعده تبدیل حروف زبان فارسی یا عربی و ترکی نیست. با اصیل گرفتن شکل باخرز می توان اصل تایباد را تاک آباد گرفت که نظیر تبدیل انوشکروان به انوشیروان در آن حرف “ک” به “ی” تبدیل شده است.

    [پاسخ]

  2. از راهنمایی ودقت نظر جناب عالی سپاس گزارم معنا ومفهوم استنباطی جناب عالی از واژه باخرز وتایبادبا توجه به وضعیت طبیعی ناحیه به واقعیت نزدیک تر است گر چه برای اولین با است مطرح می شود ولی از آنجایی که یکی ازشهرهای قدیمی ناحیه بنام رزه که در حال حاضر ریزه ومشهدریزه در اصطلاح عوام مشهور است،حکایت از صحت استنباط جناب عالی از وازه باخرز وتایباد است .ممنون می شوم اگر درمجموعهای مکتوب مطلب را گنجاده اید آدرس آن را جهت منابع مورد استناد در تحقیقات آتی اعلام فرمایید .که محققین منطقه بتواند به ذکر منبع با نام جناب عالی اقدام نمایندواگر اجازه فرماییددرفرصتهای بعدی چندین نام از ابادیهای منطقه که چندان برایمان شناخته نیست جهت بررسی برایتان ارسال نماییم وهمچنین موضوع فوق رابه استناد سایت شما وبا نام شماتحت عنوان برداشت جدید از وجه تسمیه نامهای باخرز وتایباد در سایت خودم وسایتهای مرتبط منعکس نمایم با تشکر وسپاس بخشنده ازتایباد

    [پاسخ]

    جواد کهلان مفرد پاسخ در تاريخ بهمن ۴ام, ۱۳۹۰ ۸:۰۱ ب.ظ:

    با درود اگر سؤالات به آدرس ایمیل من j_mofrad@yahoo.comارسال شود در اسرع وقت به بررسی آنها خواهم پرداخت و نظر خود را اعلام خواهم نمود. خوش و سالم و سعادتمند باشید.

    [پاسخ]

  3. عرض ادب واحترام تعدادی از اسامی ابادی های :رهنه،فرمان آباد، کرات، فرزنه، آبغه، ایله، پشته، شیزن، کهجه، سوران، استای، تونه، سمنگان، کردیان، ارخود، ارزنه، جیزآباد، بژنگرد، نقارخانه،مونج،آویان،ساریان،خیدیز، تورانه،فری آباد.درمنطقه باخرز وتایباد واقع شده که وجه تسمیه آن برایمان مان مشخص نیست ،ممنون می شوم در صورت امکان راهنمایی بفرمایید.با سپاس .

    [پاسخ]

    جواد کهلان مفرد پاسخ در تاريخ بهمن ۹ام, ۱۳۹۰ ۱:۱۵ ب.ظ:

    آن طوری که در نگاه نخست از این نامها عاید میگردد معنی این نامها به قرار زیر میگردد:
    رهنه (محل نهادن ارابه یا ارابه ها، یا روستای نهاده شده بر راه)،فرمانآباد (روستای ساخته شده توسط فرمان، یا آبادی پر خانه) کرات (محل کلات=دژ، حرف “ر” و “ل” جایگزین هم میشوند)، فرزنه (ورزنه= محل کارخانه و کار)، آبغه (محل آب یا منطقه پشتی)، ایله (=ایره، منطقه پایینی یا جنوبی) پشته (واقع در بلندی)، شیزن (محل ترشح آب)، کهجه (محل خُرد یا محل کوهی)، سوران (محل سود یا محل شادی)، استای (به شکل استاو به معنی محل خُرد و ضعیف، یا به شکل ستو به معنی محل استوار) تونه (نیرومند)، سمنگان (محل کناری یا محل گل سمن)، کردیان (منطقه کُردان یا چوپانان)، ارخود (محل ارگ دفاعی)، ارزنه (محل ارزن یا محل غربی)، جیزآباد (آبادی وادی)، بژنگرد (دژ دارای گل و لای و خزه)، نقارخانه (محل نواختن نقاره برای طلوع آفتاب)، مونج (محل گیاه دارویی ریوند)، آویان (محل آب)، ساریان (محل واقع در سر و رأس)، خیدیز (دژ خوب یا دژ دارای چشمه)، تورانه (محل نیرومند)، فری آباد (محل ساخته دوست یا روستای ساخته فریدون) .

    [پاسخ]

  4. خود تایباد باید در اصل تاک آباد بوده باشد که طبق قاعده به تایباد تبدیل گردیده است، نظیر انوشکروان که به صورت انوشیروان در آمده است یعنی حرف “ک” در وسط کلمه مرکب تبدیل به “ی” شده است.

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *