معرفی ۱۵ فیلم تاریخی برتر سینما تا کنون
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
فیلم های تاریخی طرفداران خاص خودشان را دارند که با هیجان زیاد پیگیر این ژانر از سینما می باشند، معرفی بهترین فیلم های تاریخی سینما می تواند به شما کمک کند.
هیچچیز به اندازهی تماشای یک فیلم تاریخی دقیق به طرفداران این ژانر نمیچسبد. اما هیچ فیلمی وجود ندارد که تمام و کمال بر مبنای واقعیت ساخته شده باشد. دلایل متعددی میتواند برای حقیقت نداشتن تمام وقایع یک فیلم در زمان ساخت آن وجود داشته باشد.
برخی فیلمها، با استفاده از آزادی بیان، حقایقی را عنوان میکنند. برخی کارگردانها با نگاه تیزبینشان، فیلم های تاریخی را با نزدیکترین فرم داستانی به واقعیت، به تصویر کشیدهاند. در این مقاله از سری مقالات معرفی بهترین های فیلم سینمایی در ژانرهای مختلف، بهترین فیلم های تاریخی جهان را به شما معرفی خواهیم کرد.
۱۵. قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل(The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford)
در دوران طلائی هالیوود، صحت وقایع داستان فیلمها اهمیت زیادی نداشت. مخاطبان تنها میخواستند به تماشای هر فیلمی که مبارزهی گاوچرانهای جوان با افراد شرور را نشان میداد، بنشینند. اگر در این بین، شخصیت اصلی فیلمی برگرفته از اسطورههای معروف غرب وحشی بود نیز که چه بهتر! بدین ترتیب، بسیاری از فیلمهای آن زمان به روایت زندگی «جسی جیمز» (Jesse James) پرداختند. «جیمز» چهرهی یاغی و افسانهای آمریکا است که پس از مرگش به یک قهرمان محبوب تبدیل شد.
فیلم «قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل» دقیقا دربارهی همین موضوع است. «اندرو دامینیک» (Andrew Dominik) با ساخت این فیلم به خوبی داستان «جسی جیمز» افسانهای را به یکی از بهترین فیلم های تاریخی تبدیل کرده است. ممکن است تیتر طولانی و سرعت کند روند داستان از نقاط ضعف فیلم به حساب بیاید. اما درستی وقایع که از دید «رابرت فورد»، قاتل جیمز، بیان میشود را نمیتوان نادیده گرفت. مشکلات روحی و شخصیتی جیمز و خواربودن نیات قاتلان او در این فیلم نشان داده میشود.
۱۴. ۱۲ سال بردگی(۱۲Years a Slave)
مشکل فیلمهایی که به موضوع بردگی در آمریکا میپردازند، این نیست که به درستی مطرح نمیشوند. بلکه حقیقت پشت وقایع، ترسی بهوجود میآورد که بُعد سرگرمکنندهی فیلم را از بین میبرد. برای همین است که معمولا در این فیلمها یک داستان فرعی نیز وجود دارد. برای نمونه ظهور یک شخصیت قهرمان یا معرفی انسان خوشقلب آزادی که موقعیتهای تلخ را به نحوی شیرین میکند.
«استیو مککوئین» (Steve McQueen) در فیلم «۱۲ سال بردگی» جنبهی متفاوتی از موضوع بردگی را نشان داده است. تمرکز اصلی فیلم روی وضعیت اسفبار بردهها در آمریکا در آن زمان است. بااینوجود، احساسات داستان دچار افراط نمیشود. شخصیتهای شرور به اندازهی بردهها جالب هستند. چیزی که این فیلم را برجسته میکند، جزئیات ریز داستان است. پروسهی خرید بردهها در بازار بردهفروشها، شیوه و دلیل تنبیه آنها، تصویر یک روز عادی از کارشان و نقش مذهب در شکلدادن رفتار برخی شخصیتها از جملهی این موارد هستند. تمام این وقایع وحشتناکاند؛ اما بهطور قطع کاملا درست و دقیق. بااینوجود، «۱۲ سال بردگی» نیز یکی از بهترین فیلم های تاریخی محسوب میشود.
۱۳. ناخدا و فرمانده: آخر دنیا(Master and Commander: The Far Side of the World)
درستی موضوع تاریخی این فیلم بهخاطر طرح داستان آن مورد بحث است. بیشتر شخصیتهای فیلم اصلا وجود خارجی نداشتهاند. مبارزهی بزرگی که در فیلم نشان داده میشود، نیز کاملا ساختگی است. در واقع، اینکه نیروی دریایی بریتانیا در این فیلم تصمیم به حمله به تنها یک کشتی دشمن در طول جنگهای ناپلئونی گرفته باشد، کمی دور از واقعیت است.
تقریبا تمام موارد دیگری که در فیلم میبینیم، از روی واقعیت ساخته شدهاند و آن را تبدیل به یکی از بهترین فیلم های تاریخی کرده است. ارزش و اعتباری که در تولید «ناخدا و فرمانده» به کار رفته است، آن را از سایر فیلمهای این چنینی مجزا میکند. لباسها به درستی از منابع تاریخی انتخاب و طراحی شدهاند. کشتیها طوری طراحی شدهاند که درست مطابق با اندازهی واقعی باشند. صداهایی که در این مبارزات شنیده میشود، درست همان چیزی است که در خاطرات ملوانهای باقیمانده از این واقعه ثبت شده است. جدا از آزادی عملی که در نشاندادن وقایع این نبرد در این فیلم وجود دارد، «پیتر ویر» (Peter Weir)، کارگردان، دقت ویژهای به گریم و جزئیات داستان نشان داده است.
۱۲. تورا! تورا! تورا!(Tora! Tora! Tora!)
این فیلم جنگی دربارهی جنگ جهانی دوم است. حمله به «پرل هاربر» (Pearl Harbor) موضوعی است که در داستان فیلم مطرح میشود. صحت وقایع و تکنیکهای مورد استفاده در این فیلم در مقایسه با فیلمهای مشابه، شگفتانگیز است. بیدلیل نیست که «تورا! تورا! تورا!» یکی از بهترین فیلم های تاریخی در این ژانر محسوب میشود.
«تورا! تورا! تورا!» دارای سه کارگردان مختلف است. فیلم از دید هر دو جبهه به توضیح دقیق وقایع و چرایی اتفاقات حملهی «پرل هاربر» میپردازد. اگر لازم باشد بُعد انسانی سربازهای ژاپنی نشان داده شود، آنها این کار را کردهاند. اگر باید پرده از اشتباهات آمریکا در این جنگ برداشته شود، این کار صورت گرفته است. مدت زمان فیلم به اندازهای است که نه تنها به نشاندادن حملهی «پرل هاربر» و نتایج مرتبط با آن پرداخته، بلکه استراتژیها و راهنماییهایی که در شکلدادن تمام این اتفاقات وجود داشته را نیز به بیننده نشان میدهد.
۱۱. شیر در زمستان(The Lion in Winter)
اکثر فیلمهای امروزی که دربارهی سرگرمیهای قرون وسطی میبینیم، معمولا به نشاندادن تصاویر کلیشهای اکتفا کردهاند. آنها خون و نکبت طبقهی فرودست را در برابر درخشش و لذتهای اشرافی به تصویر میکشند. البته که همیشه اینطور نبوده است. اگر به فیلمهای استودیویی قدیمی هالیوود نگاهی بیندازید، متوجه میشوید که اکثر آنها منبع الهام فیلمهای بعد از خودشان بودهاند. حتی شخصیتهای فقیر این فیلمها نیز به زیبایی به تصویر کشیده میشدند.
میتوان گفت که «شیر در زمستان» تمام این جنبههای مثبت را در خود ندارد. اما به دلیل تمرکز روی خانوادهی سلطنتی، یکی از بهترین فیلم های تاریخی به حساب میآید. نشاندادن وقایع سیاسی آن زمان، از نکات تأثیرگذار این فیلم است. «ریچارد شیردل» (با بازی آنتونی هاپکینز Anthony Hopkins) در محاصرهی دشمنان و غرق در مشکلاتش است. فیلم به خوبی اهمیت تصمیمات او و نتایج بعد از آن را نشان میدهد. «جیمز گولدمن» (James Goldman) کارگردان با استفاده از داستانهای واقعی به خوبی نشان داد که چگونه یک حرکت اشتباه، نتایج مصیبتباری با خود میآورد.
۱۰. کشتی (Das Boot)
پیش از ساخت «کشتی» در سال ۱۹۸۱، بهترین گزینهها برای فیلمهای دریایی شامل «دشمن در زیر» (The Enemy Below)، «فرمان زیردریایی» (Submarine Command) و «بیصدا فرار کن، بیصدا دور شو» (Run Silent, Run Deep) بودند. هرچند برخی از این فیلمها هنوز هم ارزش تماشاکردن دارند، اما همهی آنها از یک نقطه ضعف مشترک رنج میبرند: عدم دقت در ساخت زیردریاییهای جنگی. مشخص نیست که آیا این مسأله به دلیل کمبود امکانات یا نبود ایدههای خلاق بوده است. اما این فیلمها معمولا بیش از هر چیز، روی جنگها متمرکز هستند.
در «کشتی» از نمایش هیچ مبارزهی دلخراشی چشمپوشی نشده است. با اینکه این فیلم یکی از بهترین فیلم های تاریخی به حساب میآید، اما چند سال بعد، بهخاطر نشاندادن موقعیت فریبکارانهی انفجار «یوبوت آلمانی» (German U-Boat) فیلم را مورد انتقاد قرار دادند. تأثیرگذاری فیلم میتواند به یک اندازه به شیوهی نمایش کارگردان، «ولفگانگ پترسن» (Wolfgang Peterson)، یا انسانیت شخصیتهای داستان بستگی داشته باشد.
۹. استالینگراد (Stalingrad)
در اینجا منظورمان فیلمی است که در سال ۱۹۹۳ ساخته شده است. «استالینگراد» ساخت ۲۰۱۳ و فیلمهای مشابه آن از کمبود علاقهی سازندگان فیلم به نشاندادن صحنههای خیرهکننده از جنگ جهانی دوم رنج میبرند. آنها تنها از این واقعه به عنوان داستان زمینهای در فیلمنامه استفاده میکنند. به همین دلیل است که آنچه در فیلم «استالینگراد» ۱۹۹۳ میبینم، مطابق با واقعیت است.
این فیلم براساس جنگ آلمانیها است و نبرد «استالینگراد» را از زاویهی دید آنها به تصویر کشیده است. این نبرد یکی از بزرگترین و خونبارترین درگیریهای تاریخ بشر به حساب میآید. «جوزف ویلسمیر» (Joseph Vilsmaier) با تمرکز روی تعداد اندکی سرباز که مدام درمعرض حملههای واقعی بودند، صحنههای وحشتناکی را برای یکی دیگر از بهترین فیلم های تاریخی به تصویر کشیده است. این فیلم بهخاطر تکنیکهای خاص تصویربرداری جنگی در زمان ساختش نیز باید مورد ستایش قرار بگیرد.
۸. لینکلن (Lincoln)
ممکن است ساختهی «استیون اسپیلبرگ» (Steven Spielberg) با چیزی که در کتابهای تاریخ مدارس آمریکا آمده کمی مغایرت داشته باشد. حتی ممکن است شخصیت «آبراهام لینکلن» (Abraham Lincoln) که در این فیلم میبینید را با آنچه از او در ذهن دارید، متفاوت و دروغین بیابید. چیزی که اکثر مردم از «لینکلن» در ذهن دارند یک سخنران عالی و مردی مهربان است که همیشه دربرابر رقیبانش میدرخشید. «لینکلنی» که در این فیلم میبینیم، کمی معمولیتر است.
بااینحال، استفاده از ویژگیهای معمولی «آبراهام لینکلن» چیزی است که نماینگر شخصیت او شده است. قطعا «لینکلن» تواناییها و هوش زیادی داشته است. اما او در خانوادهی سادهای بزرگ شده بود که باعث شد از ظهور سیستم سیاسی جدید در آمریکا ناامید شود. بگومگوهای خصومتآمیزی که در ملاقاتهای کنگرهای در آن زمان انجام میگرفت، به درستی در فیلم نشان داده شده است. همچنین نتایج سیاسیای که به دنبال مذاکرات و جنگ داخلی پدیدار شد، به درستی به تصویر کشیده شدهاند. لوکیشنهای مدرن آمریکایی بهطرز شگفتآوری در این فیلم نشان داده میشوند.
۷. آخرین امپراتور (The Last Emperor)
«آخرین امپراتور» به دلایل متعددی یک فیلم جاهطلبانه به حساب میآید. این فیلم مهم هالیوودی، کاملا برابر با حقیقت ساخته شده است. در ضمن، تماشاچیان این فیلم باید صبور باشند تا نتیجهی صبرشان را به بهترین شکل ببینند. از نظر تاریخی، «آخرین امپراتور» به دلیل پرداختن به موضوعی خاص (ظهور و سقوط آخرین امپراتور چین) یک فیلم جسور محسوب میشود. هنوز محققان زیادی در پی تحقیق دربارهی صحت و سقم این موضوع در تاریخ چین هستند.
با توجه به همهی این عوامل، «آخرین امپراتور» به شدت به وقایع تاریخی که در یک فیلم میتوان آنها را به تصویر کشید، نزدیک است. «برنارود برتولوچی» (Bernardo Bertolucci) از صرف هیچ هزینهای برای بازسازی این برهه از تاریخ دریغ نکرده است. «آخرین امپراتور» یکی از بهترین فیلم های تاریخی محسوب میشود که در زمینهی طراحی لباس نیز موفقیت چشمگیری به دست آورده است. به جز این، هر بیدقتی که این فیلم دربارهی زندگی شخصی کاراکترهایش (مسائلی که هنوز مبهم هستند) داشته باشد، با به تصویرکشیدن سیاستهای مهیب زمان خودش جبران شده است. اینکه خانوادهی سلطنتی چطور از هیچوپوچ به ثروت و عظمت دست پیدا کرده است.
۶. بیا و بنگر (Come and See)
شایعهای وجود داشت که «الم کلیموف» (Elem Klimov) کارگردان «بیا و بنگر» ایدهی ساخت این فیلم را از کودکی و زمانی که پروپاگاندای روسی در جنگ روسیه درحال شکلگیری بود، در سر داشته است. ساخت این فیلم توسط سازمانهای سیاسی روسیه که از تصویر «کلیموف» از جنگ و سربازها وحشتزده شده بودند، متوقف شد و آن را فیلمی «کثیف» نامیدند. مغایرت داستان «کلیموف» با اطلاعات آنها، دلیل این کار بود.
بااینحال، بالاخره «کلیموف» موفق شد فیلم را همانگونه که دوست داشت بسازد. مورخان تاریخی از دیدن یکی از بهترین فیلم های تاریخی دربارهی روسیه و جنگ جهانی دوم بسیار خرسند شدند. تقریبا هیچ صحنهای در فیلم وجود ندارد که طبیعت غولآسای جنگ روسیه را به تصویر نکشیده باشد. تمام آثار و نتایج این جنگ نیز به درستی نشان داده میشود.
۵. شب به یاد ماندنی (A Night to Remember)
میان طرفداران «شب به یاد ماندنی» ساخته ۱۹۵۸ و طرفداران «تایتانیک» (Titanic) ساختهی ۱۹۹۷ دربارهی صحت وقایع تاریخی در هر دو فیلم کمی اختلاف نظر وجود دارد. عوامل سازندهی «تایتانیک» معتقدند با بودجهی بالا و تکنولوژی ۴۰ سال پیشرفتهتر، فیلم بهتری ساختهاند. بهطور مثال، تا آن زمان نمونهی بهتری از صحنهی غرقشدن کشتی که توسط «جیمز کامرون» (James Cameron) به تصویر کشیده شده، وجود نداشته است.
بااینوجود، نمیتوان صحت وقایعی را که در «شب به یاد ماندنی» ثبت شدهاند، نیز نادیده گرفت. تمرکز اصلی در «تایتانیک» روی یک داستان عاشقانهی بدشگون بود که از قضا در آن کشتی معروف درحال رخدادن بود. در نسخهی روی «وارد بیکر» (Roy Ward Baker) شخصیتهای بیشتری در داستان وجود دارند. درنتیجه، ما دید بهتری از هر دو طبقهی اجتماعی حاضر در کشتی و عملکرد آنها هنگام غرقشدن به دست میآوریم. «شب به یاد ماندنی» یکی دیگر از بهترین فیلم های تاریخی است که نگاه واقعبینانهتری از این اتفاق را با خود دارد. خطاهای اندکی (مثل نصفنشدن کشتی هنگام غرقشدن) در فیلم وجود دارد که به دلیل کمبود اطلاعات در زمان ساخت، نمیتوان کسی را سرزنش کرد.
۴. سقوط (Downfall) یکی از بهترین فیلم های تاریخی جهان
«سقوط» بسیار بیباک و یکی از بهترین فیلم های تاریخی جهان است. کارگردانهای انگشتشماری وجود دارند که به فکر ساخت روزهای آخر زندگی یکی از بزرگترین هیولاهای تاریخ با نگاهی انسانی باشند. این دقیقا کاری است که «اولیور هرشبیگل» (Oliver Hirschbiegel) انجام داده است. او با ساخت «سقوط» به روایت ده روز آخر زندگی «آدولف هیتلر» پرداخته است. دقیقا نمیتوان گفت که هیتلر در این فیلم به عنوان قهرمان داستان به تصویر کشیده شده است، اما اینجا با یکی از انسانیترین چهرههایی که تابهحال از این مرد به نمایش درآمده روبهرو میشویم.
اینکه آیا هرگز به همدردی احساسی با او خواهید پرداخت یا نه یک مسألهی جدا خواهد بود، اما کارگردان «سقوط» برای به تصویرکشیدن هیتلر به عنوان یک انسان در بدترین شرایط خودش، لایق توجه ویژهای است. گذشته از آن، این فیلم باید به خاطر کمبود اطلاعات دقیق از آخرین روزهای زندگی هیتلر و ساخت نسخهای جامع از این ماجرا مورد تقدیر قرار گیرد. هیچ جزئیات مشخصی از این ده روز آخر زندگی هیتلر در دسترس نیست. اما احساساتی که در پس این روزها بروز میکنند، به اندازهی کافی اصیل هستند. اگر این فیلم را تنها از روی ویدئوهای «پارودی» (parody videos؛ تقلید طنزگونه از یک کار هنریِ دیگر) میشناسید، در حق خودتان لطف کنید و به تماشای فیلم اصلی بنشینید.
۳. گتیزبرگ (Gettysburg)
شما برای تماشای «گتیزبرگ» ساخت ۱۹۹۳ به چهار ساعت و سی و یک دقیقه زمان احتیاج دارید. البته که بیشتر زمان فیلم به نمایش نبرد گتیزبرگ اختصاص یافته است. اگرچه این قضیه از سرعت روند فیلم کاسته، اما جزئیات این نبرد تاریخی با دقت فراوان مورد برسی قرار گرفته است.
این دقیقا همان چیزی است که باید از دیدن یکی از بهترین فیلم های تاریخی انتظار داشته باشید. «رانالد اف. ماکسول» (Ronald F. Maxwell) کارگردان «گتیزبرگ» سعی کرده تا هر دو جبههی این نبرد، که در چنین موقعیت وحشتناک و خارج از تصوری گیر افتادهاند، را به تصویر بکشد. برخلاف نتیجهی واضح داستان، هیچ کدام از طرفین نسبت به دیگری از لحاظ اخلاقی برتری ندارد. چیزی که «گتیزبرگ» را به یک فیلم خاص تبدیل کرده، استفاده از زمان طولانی فیلم برای نشاندادن مزیتها و عیبهای خودِ میدان جنگ است که قبلا به ندرت در فیلمهای دیگر به این جنبه پرداخته شده است. اگر میخواهید همه چیز را دربارهی نبرد گتیزبرگ بدانید، تماشای این فیلم را از دست ندهید.
۲. فهرست شیندلر (Schindler’s List)
یکی دیگر از بهترین فیلم های تاریخی جهان که به دلیل ماهیت داستانش، به فیلمی دراماتیک تبدیل شده، «فهرست شیندلر» است. «استیون اسپیلبرگ» (Steven Spielberg) در مقام کارگردان تمایلی به ساخت یک مستند دراماتیک دربارهی هولوکاست نداشته است. در عوض، فیلمی ساخته که به همهی تماشاچیانش این حس را منتقل میکند که انگار درحال تماشای وقایع با چشمان خودشان هستند. ازهمینرو، برخی شخصیتها و موقعیتهای فیلم، به منظور تطابق بهتر با داستان کمی دستکاری شدهاند.
«فهرست شیندلر» داستان فوقالعادهای دربارهی کمکهای مردی است که پس از درک وحشت هولوکاست، سعی کرد جان کارگران یهودی کارخانهاش را نجات دهد. هرگونه عدم تطابق اتفاقات فیلم با واقعیت، در برابر نمایش اردوگاههای کار اجباری شهروندان یهودی، بسیار کمرنگ میشود. وقتی فیلمی به شدت به تاریخ وفادار باشد، بیشتر به یک فیلم ترسناک تبدیل میشود. بسیاری از نجاتیافتگان این واقعه، «فهرست شیندلر» را برای پیام و بیان حقیقت مورد تشویق قرار دادهاند.
۱. آپولو ۱۳ (Apollo 13)
نامبردن از یکی از بهترین فیلم های تاریخی که زمانی ساخته شده که تمام جزئیات آن واقعه توسط دوربینها و شاهدان عینی ثبت شدهاند، کمی عجیب به نظر میرسد. چیزی که «آپولو ۱۳» را از فیلمی «عجول» جدا میکند، این واقعیت است که به تصویرکشیدن موضوع اصلی فیلم تقریبا کار غیرممکنی در صنعت فیلمسازی به حساب میآمده است.
این فیلم نه تنها به نمایش آن وقایع پرداخته، بلکه روش نشاندادن آنها نیز فراتر از تصور بیننده است. بازسازی سفینهی ساختگی «آپولو ۱۳» با جزئیات زیادی همراه بوده است. همچنین در این فیلم نیز مثل فیلم «کشتی» حس درماندگی به خوبی یادآوری میشود. «آپولو ۱۳» این مزیت را داشت که راوی یکی از تازهترین دستاوردهای تاریخ بشری باشد. «ران هاوارد» (Ron Howard) کارگردان از این امتیاز به بهترین شکل استفاده کرده تا مطمئن باشد هیچ یک از ویژگیهای شخصیتهای داستان یا جزئیات تکنیکی نادیده گرفته نشده است. «آپولو ۱۳» یکی از بهترین فیلم های تاریخی است که به بهترین شکل و بادقت ویژهای بخشی از تاریخ را به تصویر کشیده است.
منبعscreenran