به چه دلیل باید سفر کنیم حتی اگر درآمد کافی نداشتیم؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
مسافرت با پول کم، تجربه هایی به آدم نشان می دهد که هزاران کیسه پر از پول نمی تواند . سفر کردن دلایل خاص خودش را دارد که در اینجا ۱۰ دلیل مهم آنرا مرور خواهیم کرد:
۱. سفر کردن ماجراجویانه است!
ذهنیت هرکس نسبت به ماجراجویی متفاوت است. سفر کردن مانند یک معدن پر از الماس است. هر بار که من از خانه دور میشوم، خودم را به دست ناشناختهها میسپارم. ماجراجویی غذای روح است، ما را به سمت جلو سوق میدهد و به طرز شگفت آوری ایدههای خلاق را تحریک میکند. شما به پول زیادی احتیاج ندارید تا مکانهای زیبا را ببینید و کارهایی را انجام دهید که قبلا انجام نداده اید.
دانستن این که منابع مالی من محدود است این انگیزه را به من داد تا از منطقه امن خود خارج بشوم. من به دنبال اتوبوس دویدم، راه پیماییهای طولانی انجام دادم و مکانهای زیادی را با پای پیاده گشتم؛ کارهایی که در عمرم هرگز انجام نداده بودم و تمام اینها برای من تجربههای فوق العادهای بودند.
۲. لحظاتی برای اتصال دوباره به خویشتن!
اتصال دوباره به خودمان هیچ هزینهای نیاز ندارد، جز زمان ما و مکانی در هر جایی از این دنیا. چیزی که واقعا در مکانهای ناشناخته و دور بودن از هر آنچه که میشناسیم وجود دارد، آرامش ذهنی ما است. بعضی روزها من ساعت ۴ صبح بیدار میشدم، پیاده بیرون میرفتم و بالا آمدن خورشید را در حال خوردن یک چای تماشا میکردم. ممکن است از نظر شما کم هزینه باشد، اما خیره شدن به بالا آمدن خورشید و فکر کردن به همه چیزهایی که به خاطر داشتن آنها شکرگزار هستم، جزو لحظاتی است که هنوز راجع به آن فکر میکنم.
زمانهایی هستند که من با تمام وجود شکوه و عظمت این جهان را حس کرده ام و حضور لذت مطلق من را آکنده کرده است. پول میتواند مقداری شادی برای شما بخرد، ولی هیچ پولی در دنیا نمیتواند برای شما آرامش خالص به ارمغان بیاورد.
۳. خارج از چهارچوب فکر کردن!
من نیاز داشتم تا چیزهایی را پیدا کنم تا برای خودم باشند و تنها خودم آن کارها را انجام دهم که یا کم هزینه یا رایگان باشد. بیشتر مواقع در حال خواندن کتاب، پرسه زدن در خیابانها و یا نشسته در کنار ساحل، مشغول گوش کردن موزیک و فکر کردن به همه مسائل زندگی ام بودم. احتمالا این اولین باری در زندگی من بود که داشتم از اطلاعات بی مصرف استفاده نمیکردم و چیزی که لازم نداشتم نمیخریدم.
من فکر میکنم گاهی کارهایی را که از روی عادت و بدون فکر کردن و توجه به خوب یا بد بودن آن انجام میدهیم. کمتر پول داشتن برای خرج کردن به ما اجازه میدهد فکرهای بکری به ذهن مان برسد؛ برای این که چگونه از زمان خود لذت ببریم و خوب است که گاهی این گونه باشیم. مثل پیاده روی در خیابانها در حالی که به موسیقی گوش میدهید و هیچ مقصد مشخصی ندارید.
۴. یاد بگیرید مسافر سبک بار سفر زندگی باشید
سفر کردن به من آموخت که چطور بسیاری از وسایل من اضافی و وسواسی هستند. از بین بردن درهم ریختگی زندگی مان یکی از راههای پاک کردن ذهن مان است. رها کردن میتواند یک حرکت نمادین باشد، اما در عین حال میتواند به ما یاد بدهد که قدر داشته هایمان را بدانیم، به جای این که به فکر بیشتر جمع کردن باشیم. وقتی ما کمتر خودمان را درگیر داشتن انواع وسایل میکنیم و کمتر با اشیا بیرونی تحریک میشویم، انرژی بیشتری برای مسائلی که برای ما دائمی و پر معنی هستند مانند تجربیات و سرگرمی ها، خواهیم داشت.
سفر کردن با هزینه اندک به من نشان داده است که من با وجود کمبودها خوشحالتر خواهم بود و میتوانم با هر آنچه دارم شادمان و خرسند باشم.
۵. سفر کردن عادتهای غذایی شما را بهبود میدهد
من به ندرت بیرون از خانه غذا میخوردم، بیرون غذا خوردن بیشتر شبیه یک تفریح برای من بود. من هر روز بیشتر از پیدا کردن تولیدات محلی و غذا درست کردن برای خودم، هیجان زده میشدم. این همان جایی است که صفحه آموزش غذای اینستاگرام من و عکس هایش الهام بخش عدهای از کسانی که میشناسم شد تا غذای سالم بخورند. وقتی بودجه بندی میکنید تا مطمئن شوید که برای هر هفته به اندازه کافی غذا دارید، شروع به توجه کردن آن چیزی که واقعا نیاز دارید میکنید و از هزینههای اضافی پرهیز میکنید.
من همچنین در این مدت درباره تغذیه مسایل زیادی آموختم و از خوردن غذاهای تازه و سالمی که درست میکردم، انرژی فراوانی میگرفتم. آماده کردن غذای خودتان هم سالمتر است و هم فشار کمتری به جیب شما وارد میکند.
۶.زمان مناسبی برای خواندن و نوشتن دارید
خواندن و نوشتن برای همه افراد انتخابی برای گذران وقت به حساب نمیآیند، اما برای کسانی که به خواندن و نوشتن علاقه دارند سفر کردن زمانی عالی برای خواندن و نوشتن است. چیزهایی برای دیدن و انجام دادن وجود دارد، ولی بهترین بخش سفر کردن این است که چقدر میتوانیم چیزهای جدید یاد بگیریم. میخواهد یک فرهنگ جدید باشد، شخصی باشد که به تازگی ملاقات کرده ایم، یا یک چیز جدید که به تازگی برای ما تجلی پیدا کرده است.
استفاده از خلاقیت در هنگام سفر میتواند شادی بزرگی را برای ما به ارمغان بیاورد. من همچنین هر روز، رویدادهای روزانه را در دفتری مینوشتم که باعث شد چیزهای بسیاری درباره خودم یاد بگیرم که قبلا از وجود آن بی اطلاع بودم. همچنین من قادر شدم که مهارتهای نویسندگی خود را افزایش دهم و حتی در همان حین سفر کردن چند مقاله برای برخی از وبسایتها تهیه کنم. یک چیز را میدانید؟ این کار رایگان است. مگر این که اینترنت لازم داشته باشید؛ که تنها هزینه شماست. اگرچه کافههایی هستند که وای فای رایگان ارائه میکنند و نوشتن در محیطهای مختلف به واقع محرکی الهام بخش است.
۷. سفر کردن و شهامت تغییر دادن مسیر زندگی
من از کارم بیرون آمدم تا بتوانم به سفر بپردازم که به عقیده برخی افرادی که منتقد سخت این کار من بودند، «ایده احمقانه ای» به نظر میرسید. اما تصور کنید هنگامی که سفر میکنید، میتوانید مسیری جدید در زندگی خود تعقیب کنید که پایانش را میتوانید با قلب خود تعیین کنید. اگر من در شغل خود مانده بودم برای این که کار عاقلانهای بود و امنیت من را تضمین میکرد، ممکن نبود بتوانم آنچه را واقعا دوست دارم کشف بکنم.
من فکر میکنم وقتی ما به خود اجازه میدهیم که چیزهایی که به آنها عادت کرده ایم، رها کنیم، این شانس به ما روی میآورد که بتوانیم آزادی را تنفس کنیم و مزه آن را بچشیم. ما پی میبریم که دنیا به آخر نمیرسد اگر از چیزی خارج شویم و چیزهای جدید را امتحان کنیم. من ۲ بار این کار را انجام داده ام و هر ۲ بار بیشتر از آنچه فکرش را میکردم، زندگی من را وسیعتر کرده است. وقتی که با پول کم سفر میکنید به شما ثابت میشود که باز هم میتوانید بدون داشتن پول زیاد تمام مواهب زندگی را تجربه کنید.
من فکر میکنم بخشی از دلایلی که باعث شد مدتها طول بکشد تا من تصمیم بگیرم که به سفر بروم و مسیر زندگی خود را عوض کنم، این بود که من هم مانند بقیه اسیر نماد پول شده بودم و فکر میکردم یک گام به عقب رفتن در مسایل مالی یعنی یک گام عقب رفتن در زندگی! اما در واقعیت این بزرگترین قدم رو به جلوی من در زندگی بود.
۸. برنامه نداشتن بهترین برنامه است
من به صورت طبیعی آدم برنامه ریز و کمال طلبی هستم. لیستها و دفتر یادداشت هایم همیشه راهنمای من بوده اند. اما در حالی که بزرگ میشدم هنر «با جریان زندگی رفتن» را آموختم. در سفرهایم روزهای من با روحیهای امیدوار آغاز میشد و در ابتدای روز با خودم میگفتم «هر اتفاقی که قرار بوده بیافتد امروز اتفاق خواهد افتاد» و همه اتفاقهای جالب و خنده داری که برای من در طول سفر اتفاق افتاده است، من را به فکر فرو میبرد.
اگر من موقعی که برای دقیقه دقیقه زندگی ام برنامهای نریخته ام، تجربه بهتری از زمانی که برنامه ریزی کرده ام داشته ام، پس چرا باید اینقدر برای کنترل کردن زندگی خود تقلا کنم؟ هنگامی که ما زندگی خود را به گونهای برنامه ریزی میکنیم که هیچ جایی برای «با جریان زندگی رفتن» باقی نمیگذاریم، این برنامه ریزی میتواند موقعیتها موجودی را که شاید برای ما منافع زیادی داشته باشد، را از ما دریغ کند. سفر کردن بهترین راه تمرین «با جریان زندگی رفتن» و رها کردن است. بخشی از مسیر رهایی یافتن از آن بخش کنترل کننده زندگی، ماجراجویی کردن بدون برنامه قبلی یا پس انداز کردن برای سفر است.
۹.سفر کردن تقویت کننده سلامتی است
من برای سالها وضعیت مزاجی خوبی نداشتم و هرگز فرصتی نداشتم تا آرامش داشته باشم. همین من را متقاعد کرد که سفر کردن را انتخاب کنم تا بتوانم برای خودم زمان داشته باشم. آغاز سفر برای من بسیار سخت بود، چون در ماه اول حتی وضعیت من از قبل هم بدتر شد. اگرچه به خاطر این که ایمان داشتم که بهبود پیدا خواهم کرد و خودم برای آرامش پیدا کردن این کار را انجام داده ام، باعث شد برای اولین بار پس از مدتها احساس سلامتی بکنم. تمدد اعصاب و استرس نداشتن برای همه مناسب است. این کار منافع بسیاری به روح، ذهن و بدن میرساند.
این نشانهای است از این که ایمان داشتن، تمدد اعصاب و زمان گذاشتن برای کاری که دوستش دارید چگونه میتواند به نفع سلامتی شما باشد. حتی اگر پول چندانی در بساط نداشته باشید. من احساس میکنم شانس دوبارهای در زندگی نصیب من شده است و میتوانید تصور کنید چقدر برای من ارزشمند است؛ بنابراین سفر کردن را برای به دست آوردن سلامتی خود انتخاب نمایید.
۱۰. سفر کردن برای چشیدن مزه آزادی
وقتی به اولین سفر خود با مقدار پولی که فقط شما را زنده نگه میدارد، پای میگذارید، ممکن است متوجه شوید چگونه ممکن است بدون داشتن پول زیاد به جاهای مختلف رفت. احتمال دارد بعد از آن به شهر و دیار خود برگردید و خیلی از وجوه زندگی خود را تغییر دهید که شما را به سمت آزادی و رشد بیشتر هدایت کند. چنان حس آزادی در درونتان احساس میکنید از این که متوجه میشوید خود شما تنها کسی بودید که آن دیوارهای بلند را به دور ذهن خود کشیده اید، تا جلوی انجام کارهایی که دوستشان دارید را بگیرند. اگر سفر کردن یکی از آن کارها باشد، اما نداشتن پول دلیل انجام ندادنش باشد، دوباره درباره اش فکر کنید.
شما نیاز ندارید در مکانهای گرانقیمت اقامت کنید و هر کاری که توریستها انجام میدهند، شما هم انجام دهید. تجربیات منحصر به فرد بسازید، کارهای متفاوت تری انجام دهید، پول خود را برای مسائل مهمتر مانند غذا خرج کنید و تا میتوانید راه بروید. تجربیات سفر همیشه گرانبها هستند و آنچه یاد میگیریم تا آخر عمر همراه ماست.
مارک تواین میگوید: «بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکردهای بیشتر افسوس میخوری تا بابت کارهایی که کرده ای. بنابراین، روحیه تسلیم پذیری را کنار بگذار، از حاشیه امنیت بیرون بیا، جستجو کن، بگرد، آرزو کن و کشف کن.»