تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

چگونه روح خدا که در ما دمیده می شود آلوده می گردد؟

اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید

ما معتقد هستیم که از روح خدا در ما دمیده شده است V}حجر / ۲۹ – ص / ۷۲.{V و این روح، نزدیک‏ترین مخلوق به مبدأ متعال بوده و ظهور و جلوه تام و کامل حق و صفات اوا ست. روح خدا از قدس و طهارت خاص خود برخوردار است. این روح با ملائکه و ملازم آنهاست؛ و در عین این که غیر ملائکه است، یک نوع اتحاد و وحدت با آنها دارد. V}اسراء، شورى / ۵۲، نحل / ۲، بقره / ۸۷، مائده / ۱۰۷، در باب خصوصیات وجودى و منزلت و مقام روح خدا، ر . ک :استاد محمد شجاعى؛ انسان و خلافت الهى؛ صص ۸۱ – ۴۰.{V همچنین بر این باوریم که این روح از مرتبه اصلى و از چهره آغازین خویش، در مقام نزول و هبوط از آن عالم به این عالم مادى، دور گشته و در سیر نزولى خود، چهره اصلیش محدود و محدودتر شده و کمالات و خصوصیات وجودى اصلى و اصیل آن زیر حجاب‏ها رفته است. روح خدا یا حقیقت انسان در این سفرِ نزولى، از منازل و مراتب مختلف گذر مى‏کند و به منزل آخر مى‏رسد و در منزل آخر، در بدنِ تسویه شده انسانى جلوه‏گر شده و در مرتبه روحِ دمیده شده در بدنِ انسانى ظاهر مى‏گردد؛ و به عبارتى در صورت روح انسانى جلوه مى‏کند. V}تین / ۴، در این باب نیز نگا: استاد محمد شجاعى، مقالات، ج اول، صص ۳۹ – ۳۱.{V از سوى دیگر، براساس آیات و روایات معتقدیم که همه هستى و از جمله انسان به سوى خدا بازگشت خواهد کرد واو را ملاقات خواهد نمود؛ یعنى، هم انسان گناهکار و آلوده به لقاء خدا خواهد رسید و هم انسان عابد و پاک به لقاء او نایل خواهد شد V}انشقاق / ۶ – ۱۲، رعد / ۲، سجده / ۱۰؛ نیز: استاد محمد شجاعى، بازگشت به هستى، صص ۱۰۶ – ۸۳.{V. اکنون با توجه به این سه اصل، دو پرسش اساسى مطرح مى‏شود: اول آنکه چگونه روح خدا که از آن در ما دمیده شده است، آلوده مى‏گردد؟ دوم آن که چگونه روح خدایى که از قدس و طهارت خاصى برخوردار است و ما از آن نزول کرده و به سوى آن باز مى‏گردیم، در بازگشت به سعید و شقى تقسیم مى‏شود؟ نور بودن و مقدس بودن با شقى بودن سازگارى ندارد؟ (به نظر مى‏رسد این تقریر، گویا وجامع‏تر از پرسش شماست). اما پاسخ به پرسش اول آن است که این روح ما که از روح خداست و قبل از نزول و هبوط از قدس و طهارت برخوردار بوده است، با تنزل و عبور از منازل و عوالم، به حجاب‏هایى محجوب گشته و آلودگى‏هایى که خاصیت منازل و عوالم گوناگون بوده است، بر آن عارض مى‏گردد و مهمتر از آن، وقتى که آن روح در بدن مادى جلوه کرد، با تجلى در بدن و تعلق به آن، در مضیق ماده و طبیعت قرار گرفته؛ با این تعلق و قرار گرفتن در مجراى طبیعت، یک نوع رنگ و یا رنگ‏هایى به خود مى‏گیرد. مانند نور صافى که اگر به جسمى که تا حدودى روشن و با رنگ است بتابد و از آن عبور کند، رنگ و تیرگى برمى‏دارد. هر اندازه توجه انسان به بدن بیشتر باشد، این تعلق هم شدیدتر و در نتیجه رنگ و یا رنگ‏هاى مزبور نیز بیشتر و شدیدتر مى‏شود. علاوه بر این، هر اندازه توجه انسان به خارج از وجود خود و به مظاهر مادى و اغیار بیشتر باشد و به آنها تعلق پیدا کند و اسیر آنها بشود، هر کدام از این تعلق‏ها، در جاى خود، رنگ دیگرى است که روى رنگ‏ها مى‏آید. هم‏چنین هر فکر و عقیده باطلى، هر صفت و خوى بد، هر خصلت و عادت بد، هر محبت و آرزوى بد، هر بغض و کینه و عدوات بد و مانند اینها، به جاى خود رنگ به خصوصى است که روى رنگ‏ها مى‏آید و هر کدام از این رنگ‏ها به سهم خود و به اندازه خود، در تغییر چهره اصلى روح انسان که از روح خداست، تأثیر داشته و هر کدام از اینها حجابى از حجاب‏هاى ظلمانى است. به هر روى، روح انسان و حقیقت او نیز به عنوان یک موجود مجرد، براساس یک سلسله قوانین و سنن حاکم در عالم مجردات، رنگ‏ها و خصوصیت‏ها برمى‏گیرد و با هر رنگ و هر خصوصیتى که کسب مى‏کند، به صورت خاصى درمى‏آید و احکام و آثار ویژه‏اى را دارا مى‏شود. روح بى‏رنگ، با هر رنگى به شکلى درمى‏آید و حکم خاصى پیدا مى‏کند و آثارى براى خود دارد و در مسیر به خصوصى حرکت مى‏نماید. رنگ‏ها و خصوصیت‏ها به روح انسان که در اصل، یک حقیقت است، شکل‏ها و صورت‏ها مى‏بخشد و ارواح را متمایز از یکدیگر مى‏گرداند و در مسیرها مى‏اندازد. پس در واقع روح خدا و چهره اصلى روح ما در مقام و منزلت اول خود از طهارت و قدس برخوردار است و آنچه آلوده به رنگ‏ها، هیئت‏ها و شکل‏ها و آلودگى‏ها مى‏گردد، روحِ تنزل یافته و در بدن قرار گرفته و به عالم خاکى هبوط کرده مى‏باشد؛ مانند نورى که با تابش بر اجسام گوناگون و رنگارنگ، مدام از خلوصش کاسته مى‏گردد و با عبور از آنها رنگ‏ها و تیرگى‏ها برمى‏دارد. اما باید دانست که آن روح از میان نرفته؛ ولى محجوب به حجاب و متلوّن به رنگها است. P}اِهبطوا افکند جان را در حضیض‏{E}از نمازش کرد محروم این مَحیض‏{P P}اى رفیقان زین مَقیل و زآن مقال‏{E}اِتّقوا اِنّ الهَوى‏ حَیْضُ الرّجال‏{P P}اِهبطوا افکند جان را در بدن‏{E}تا به گِل پنهان بود دُرّ عَدَن‏{P V}مثنوى/ ۶/۲۹۳۶ – ۲۹۳۴.{V اما این روح هبوط کرده و محجوب گشته، مى‏تواند با کنار زدن حجاب‏ها و موانع؛ و با استمداد از وحى و عقل که راه و مسیر و چگونگى سیر را به او نشان مى‏دهد، به موطن اصلى خود برگردد و به همان طهارت و قدس، بلکه بالاتر از آن بار یابد. V}نگا: استاد محمد شجاعى، مقالات، ج اول، صص ۶۰ – ۴۰ و صص ۹۸ – ۶۳.{V
از آیات قرآن استفاده مى‏شود که هبوط ارواح به زمین و عالم جسمیت، موجب انشعاب راه به دو شعبه مى‏گردد: طریق سعادت و طریق شقاوت؛ و به دنبال آن نیز انسان‏ها به دو گروه تقسیم مى‏شوند: گروهى بهشتی و گروه جهنمی. V}بقره / ۳۸ – اعراف / ۲۹.{V این مطلب، منافاتى با این حقیقت که روح انسانى قبل از هبوط داراى قدس و طهارت بوده ندارد؛ چرا که عالم «بدو» و قبل از نزول داراى سعادتى عام بوده، نه سعادتى که مقابل شقاوت باشد. اما پس از آن که روح به عالم مادى هبوط نمود و محجوب به حجب گوناگون گشت و بر اثر اعمال خود در صحنه دنیا آنها را برطرف نکرد، عالم «عَود» و برگشت، به دو عالم سعادت و شقاوت تقسیم مى‏شود. روحى که در عالم قدس و طهارت است با شقاوت سازگارى ندارد، اما روحى که بر اثر نزول، محجوب به حجب گشته و در رفع این حجب کوشش نکرده است؛ با شقاوت سازگارى دارد. در واقع نزول به ارض سبب شقاوت و سعادت مى‏شود. پس میان عالم بدو و خلقت حقیقت روح – که همان از روح خدا بوده و داراى طهارت و قدس و ملازم و همراه ملائکه مى‏باشد – با عالم عود و بازگشت – که در قیامت بارز و ظاهر خواهد گشت – فرق است. عالم بدو، فقط عالم سعادت است، ولى عالم عود عالم سعادت و شقاوت مى‏باشد. V}علامه سید محمد حسین طباطبایى، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه صادق لاریجانى، صص ۲۳ – ۲۱ و صص ۲۲۹ – ۲۲۷.{V جان کلام آن که: روح خدا که در روح آدمى تجلى یافته است، قبل از نزول و هبوط به عالم مادى از هر گونه آلودگى، حجاب و تعلق و رنگ مبرا است و از یک نوع طهارت مخصوصى برخوردار است؛ اما این روح پس از آن که به عالم ماده نزول کرد و در بدن مادى دمیده شد، محجوب به حجاب هایى مى‏گردد که اگر آدمى آنها را برطرف نسازد، آلوده به عالم شقاوت وارد خواهد گشت؛ و اگر از آنها خلاصى یافت، به طهارت و پاکیزگى اولى خویش نایل؛ و به عالم سعادت بار خواهد یافت. P}روح محجوب از بقا بس در عذاب‏{E}روح واصل در بقا پاک از حجاب‏{P V}مثنوى/ ۴/۴۴۶.{V همه انسان‏ها، چه آلوده و چه پاک، به سوى خدا باز خواهند گشت؛ اما با توجه به آن که آدمى در صراط کامل گام برداشته یا در انحطاط، با خداوند به صورت‏هاى گوناگون ملاقات خواهد کرد. انسان‏هاى صالح، ذات الهى را با اسماء رحمت، مانند رحیم، جواد، عفوّ، غفور، رئوف، ودود، جبّار و نظایر اینها ملاقات مى‏کنند و این لقاء به نوبه خود آثار و برکات نامتناهى را براى انسان به ارمغان خواهد آورد. در مقابل، انسان‏هایى نیز هستند که از این نوع ملاقات محروم و از این اسماء محجوبند و پروردگار را با اسماء غضب، سخط، انتقام و نظایر اینها ملاقات مى‏کنند. مواجه شدن با اسماء غضب نیز آثار وخیم و شومى به دنبال خواهد داشت. آیاتى چون A}«إنا لله و إنا إلیه راجعون»{A، V}بقره / ۱۵۶.{V یا A}«یا أیها الإنسان‏إنک کادح إلى ربک کدحا فم لاقیه»{A، V}انشقاق / ۶.{V بیانگر این حقیقتند که آدمى به سوى رب با هر چهره‏اى تربیت شده خواهد رفت. روحِ آلوده مى‏رود و با اسم‏هایى از رب که «مُضِلّ»، «منتقم» و «شدید العذاب» است، روبرو مى‏گردد؛ و روح پاک در مسیر خود با اسم‏هاى «غفور»، «هادى»، «جواد» و «رئوف» روبرو مى‏شود. خوشا به حال آن که با ایمان و عمل صالح حجاب‏هاى ظلمانى را از روح کنار زده، آن را به جایگاه و موطن اصلى خویش بازگرداند.
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.