گزارش ربوده شدن افراد توسط موجودات فضایی از چه قرار است؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
توجهی که امروزه روی این موضوع زیاد است، از زمان ماجرای بتی و بارنی هیل آغاز می شود، که در سال ۱۹۶۱ نورهای عجیبی در آسمان مشاهده نمودند و به نقل از خودشان، در حین رانندگی “نبود زمان” و “خاطرات پاک شده” تجربه کردند. مواردی که از نتایج ربوده شدن گزارش شده شامل از دست دادن بخشی از حافظه، عدم درک درست از زمان، مشکلاتی همچون مریضی جسمی، خوابگردی، دیدن کابوس و ضربهی روانیست. در ادامهی تجربهی ربوده شدن بتی و بارنی هیل، آنها دچار مشکلات روانی شدند و مرتباً تحت درمان روانشناسان بودند.
در نظرسنجی ای که به دست مرکز راپر به منظور فهمیدن افکار عمومی ۳۰ سال پس از این واقعه صورت گرفت، گزارش شد که حدود ۳٫۷ میلیون امریکایی معتقدند که توسط موجودات فضایی ربوده شدهاند. البته در دقت این اعداد و ارقام همچنان تردید وجود دارد. بدبینان به این موضوع، معتقدند که گزارشهای مربوط به موجودات فضایی بیشتر فرصتی برای فریب و در نتیجه کسب سودهای اقتصادی و اجتماعی است. شاید رازول مشهورترین نمونهی این ادعا باشد. گزارش های اولیه از دههی ۴۰ به قدر کافی نادقیق بود که فضا را برای انتشار فیلم ری سانتیلی در سال ۱۹۹۵ باز کند. او مدعی بود این فیلم، کالبد شکافی یک موجود فضایی را نشان می دهد. البته خود او بعداً اعتراف کرد که این فیلم ساختگی بود. پیشامدی که رخ داد جنجال به پا کرد و شایعهای مبنی بر سقوط سفینهای فضایی در صحرای نیومکزیکو به راه افتاد که مسئولین امریکایی قصد پنهان نگهداشتن این سفینه را از انظار عمومی داشتند.
فرضیهای که میگوید گزارشهای ربوده شدن تماماً شایعه پردازیست در برخی موارد درست است، اما دلیلی برای متهم کردن همهی کسانی که چنین اتفاقاتی را گزارش کردهاند وجود ندارد. نمیتوان آنها را دروغگو و فریبکار خواند. در حقیقت، روانشناسان برای رو در روییهای پیش آمده بین انسانها و موجودات فضایی، احتمالات و توضیحهای علمی ِ دیگری مطرح می کنند.
ویژگیهای شخصیتی
یکی از توجیهاتی مطرح شده برای اینگونه موارد، این است که افرادی که چنین ربودهشدنهایی را تجربه میکنند اغلب اوقات دچار تفسیر غلط از واقعیت شده واقعیت و تخیلات خود را ناخواسته تلفیق میکنند. از این رو، کسانی که به داستانهای انسانربایی توسط موجودات فضایی بدبیناند، این داستان ها را با مشکلات روانی و خصیصه های شخصیتی افراد گزارش دهنده توجیه میکنند.اما از طرفی دیگر، چندین پژوهش صورت گرفته گزارشی مبنی بر سلامت روانی کسانی که چنین مواردی را تجربه کردهاند، می دهد. براساس ارزیابی های آسیب شناسی روانی هدف –که در آن میزان سلامت و اعتدال روانی افراد سنجیده می شود- این افراد سابقه هیچگونه مشکل روانی را نداشتهاند. به هر حال، یکی از مشخصههایی که با تجربههای ربوده شدن پیوند دارد، گرایش آدمی به تخیل و فانتزی است. شواهد و مدارک گوناگون بر درگیری افراطی افراد خیالاتی با تخیلاتشان و عدم توانایی آنها در تشخیص خیال پردازی هایشان از واقعیات صحه میگذارد. توضیحات روانشناختی دیگری برای توجیه این موضوع وجود دارد. مثل گسستگی، که در آن فرآیندهای ذهنی فرد از یکدیگر می پاشد و عملاً از واقعیت جدا می شود، بخصوص در پاسخ به شرایط پرفشار و پر استرس. در تحقیقات صورت گرفته دیده شد که یکی از عواملی که باعث افزایش احتمال گسستگی و خیالاتی بودن افراد می شود، تروما (آسیب پزشکی) در دوران کودکی و سهولت در هیپنوتیزم است. استدلال روانشناسان این است که هیپنوتیزم، باعث ایجاد و بازسازی توهمات و فانتزی افراد می شود.
به عنوان مثال مورد بتی و بارنی هیل نیز شامل موارد مرسوم مواجهه با بیگانگان فضایی می شد: معاینات و سلسله مراتب دارویی، ارتباط و صحبت با اسیرکنندگان، حسی مرموز و نیرومند، گشتوگذار توسط ِ سفینهی فضایی در سیارات دیگر قبل از برگشتن به داخل خودرو. و البته تمام این “خاطرات گم شده” تحت هیپنوتیزم “استخراج” گردید. براساس همین دلایل است که احتمال دارد تجارب ربوده شدن توسط موجودات فضایی برخاسته از خصیصههای شخصیتی و تسلط خاطرات غلط و ساختگی بر فرد باشد.
حساسیت مغز
همچنین تحقیقات صورت گرفته موارد دیگری از فرضیات نوروسایکولوژی، مثل فلج خواب و حساسیت لوب گیجگاهی را توضیح مناسبی برای گزارشهای ربوده شدن بدست موجودات فضایی معرفی میکند. فلج خواب، حالتی است که شخص احساس هوشیاری میکند اما توان حرکت ندارد. این حالت مابین خواب و بیداری رخ میدهد و شخص میان این دو حالت گیر میکند.
توصیفات کسانی که ربوده شدن را تجربه کردهاند، با نشانههای فلجخواب ویژگیهای مشابهی دارد: حالتی از بیدار بودن بدون رؤیا دیدن همراه با درک واقعگرایانهای از محیط اطراف. عدم توانایی حرکت، احساس ترس و وحشت و احساس حضور شخصی دیگر(ترجیحاً بدخواه)، علائم آشنایی هستند. موارد دیگر مثل: احساس فشار بر قفسهی سینه، سختی در تنفس، گیرافتادن در وضعیتی که در آن خوابیدهایم: بیشتر فلجخوابها موقعی که شخص دمر می خوابد رخ می دهند.
مایکل شرمر، در مسابقهی دوچرخه سواری که ۸۳ ساعت به طول انجامید، بهدلیل کمبود خواب غش کرد. هم تیمی هایش به کمک او شتافتند. شرمر در یک “رؤیای بیدار” گیر افتاده بود و آنها را به شکل آدمفضاییهای سریال تلویزیونی Invaders از دهه ۶۰ می دید. این موضوع، برخی از گزارشات مشاهده شدن روح را نیز توضیح می دهد. مثل دیدن بختک، که اکثر مواقع توسط کسانی که دچار فلج خواب می شوند مشاهده شده است. حساسیت لوب گیجگاهی فرضیهای است که میگوید لوب گیجگاهی مغز برخی افراد در مقابل فرکانسهای مغناطیسی پایین حساس تر است. مایکل پرزینگر، از دانشمندان نوروساینس دانشگاه لارنتیان کشور کانادا، جزو کسانی است که معتقدند حساسیت لوب گیجگاهی می تواند دلیل تجربیاتی همچون ربوده شدن توسط موجودات بیگانهی فضایی باشد. در فرضیهای که او مطرح می کند، میدانهای مغناطیسی عامل تحریک لوب گیجگاهی معرفی میشوند که این، عامل تجربیات برخاسته از توهم، مثل تجربههای گزارش شده از ربوده شدنها می باشد. مطرح کردن تمام این مسائل، نشان می دهد که تمام افرادی که ادعای ربوده شدن توسط بیگانگان فضایی را دارند الزاماً مدعیانی دروغگو نیستند، بلکه می توان تجربیات آنها را با توسل به اصول علمی توضیح داد. توضیحات و توجیهات علمی و باورپذیرِ زیادی برای اینگونه تجربیات وجود دارند، که البته هیچ یک از آنها بر وجود موجودات فضایی صحه نمی گذارد. لازم به ذکر است که تمامی گزارشات مطرح شده از تجربهی ربوده شدن توسط موجودات فضایی توسط ِ این توضیحات قابل توجیه نیست، و همین موضوع باعث بحث برانگیزتر شدن این موضوع ِ داغ می شود.