شکى نیست که انسان داراى نیازهاى مختلف زیستى، اجتماعى، عاطفى و شناختى است. او همانطور که نیاز به خوردن و آشامیدن دارد؛ نیازمند ارتباط و تعامل با دیگران است و سرانجام نیازمند محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است. برخى روانشناسان، با انواع نیازهاى مختلف انسان و سطحبندى آن، بر اهمیت نیازهاى عاطفى در دوران نوجوانى و جوانى و لزوم تأمین آن، توسط گروه همسالان، تأکید ورزیده، معتقدند: این نیاز، یکى از نیازهاى عالى انسان است و همسالان با ایجاد ارتباط مثبت عاطفى، مىتوانند به تأمین آن بپردازند؛ اما آنچه در ایجاد رابطه دوستى و اظهار محبت به دیگرى، از اهمیت زیادى برخوردار است، آن است که این اظهار محبت به چه کسى و تا چه محدودهاى انجام گیرد تا هم آن نیاز عاطفى پاسخ داده شود و هم عوارض و پیامدهاى منفى نداشته باشد. به عبارت دیگر، به چه هزینهاى، مىخواهیم این نیاز را تأمین و ارضا کنیم؟ همان طور که ما براى تأمین نیازهاى زیستى خود دست به هر اقدامى نمىزنیم؛ بلکه مىکوشیم طبق معیارهاى صحیح، به آنچه تناسب بیشترى با وضعیت جسمانى ما دارد، عمل کنیم؛ شایسته است همین روش را در مورد نیازهاى عاطفى و روانى به کار ببریم و آنچه سلامت روحى و روانى ما را تهدید مىکند، به کنارى گذاشته، از آن دورى کنیم.
پست بعدی
ممکن است شما دوست داشته باشید