سخنان و داستانهایی دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر چیست؟
اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس و شماره تماسها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر سر من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
همه روز این بیتها میگفتم تا به برکت این ابیات در کودکی راه بر من گشاده شد.
بوسعید همچون حلقهٔ استواری زنجیره سنتهای عرفانی پیش از خودش را به حلقهٔ نسلهای پس از خویش پیوند میدهد. وی تصوف را عبارت از آن میداند که: «آنچه در سرداری بنهی و آنچه در کف داری بدهی و آنچه بر تو آید نجهی.» با اینکه در روزگار زنده بودنش مورد تازش خشک مغزان مذهبی بود و اتهام لاابالیگریهای او در دورهٔ زندگی تا اسپانیای اسلامی یعنی اندلس رفته بود.
ابن حزم اندلسی در زمان زندگی او دربارهاش میگوید: «شنیدهایم که به روزگار ما در نیشابور مردی است از صوفیان با کنیه ابوسعید ابوالخیر که گاه جامه پشمینه میپوشد، و زمانی لباس حریر که بر مردان حرام است، گاه در روز هزار رکعت نماز میگذارد و زمانی نه نماز واجب میگزارد نه نماز مستحبی و این کفر محض است. پناه بر خدا از این گمراهی.» با وجود این قدیس دیگری را نمیشناسیم که مردم تا این پایه شیفته او باشند و چهره او به عنوان رمز اشراق و اشراف بر عالم پنهان به گونه نشانه و رمزی درآمده باشد آن گونه که بوعلی رمز دانش و علوم رسمی است.
از جمع استادان او که بگذریم وی با شمار زیادی از فقها و محدثین و ادیبان و شاعران دورهٔ خود روابط دوستانه و عادلانه داشتهاست. نه تنها داستانهای اسرار التوحید بلکه اسناد تاریخی غیرصوفیانه نیز گواهند بر اینکه علمای بزرگی چون ابومحمد جوینی پدر امامالحرمین جوینی که از بزرگترین علمای نیشابور در این دوره بود با وی روابط دوستی داشتهاست.
شیخ را گفتند (به شیخ ابوسعید ابوالخیر گفتند): فلان کس بر روی آب میرود (راه میرود)!
گفت: «سهل است (آسان است)! چغزی (قورباغه) و صعوهای (پرنده کوچک به اندازه گنجشک و آوازخوان) نیز بر روی آب میرود.»
گفتند که: فلان کس در هوا میپرد!
گفت: «زغنی (نوعی پرنده کوچکتر از باز، موش گیر) و مگسی در هوا بپرد.»
گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میرود.
شیخ گفت: «شیطان نیز در یکنفس (یک لحظه) از مشرق به مغرب میشود (میرود)، این چنین چیزها را بس (بسیار) قیمتی (ارزش) نیست. مرد (انسان واقعی) آن بُوَد (آن کس میباشد) که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد (بخوابد) و با خلق ستد و داد کند (معامله) و با خلق درآمیزد (در ارتباط باشد) و یک لحظه از خدای غافل نباشد.
هرمان اته، خاورشناس آلمانی او را یکی از نوآوران قالب رباعی در زبان فارسی دانستهاست محمد بن منور نوادهٔ او نیز کتابی به اسم اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید ابی الخیر در وصف کمالات او نوشته که سه باب میباشد.