تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

زندگی نامه اوحدالدین کرمانی چیست؟

او در سال ۵۶۱ قمری در شهر بردسیر از توابع کرمان زاده شد.[۱] در جوانی به بغداد رفت و در آنجا تحصیل کرد و سپس به حلقه مریدان شیخ شمس‌الدین سجاسی (زنده در ۶۰۶ ق) پیوست و از او خرقه گرفت. سجاسی مراد و استاد شمس تبریزی نیز بود. اوحد از بغداد به ترکیه رفت و در آنجا مریدان بسیار یافت. وی سفرهای بی‌شمار کرد و با عرفای زیادی صحبت داشت. در سال ۶۳۲ ق به بغداد بازگشت و در آن هنگام شیخ شهاب‌الدین سهروردی که شیخ الشیوخ بغداد بود، درگذشت[۲] و اوحدالدین بر جنازه او نماز گزارد. خلیفه عباسی المستنصر او را به مقام شیخ الشیوخی گماشت و به رباط مرزبانیه روانه ساخت. اوحدالدین کرمانی روز دوشنبه سوم شعبان ۶۳۵ ق درگذشت و او را در محله شونیزیه بغداد به خاک سپردند.
میکاییل بایرام دیگر استاد دانشگاه استانبول، در مورد احوال و آثار اوحدالدین و شاگردان و مریدان او و بینش و سلوک عرفانی او چندین پژوهش انجام داده‌است که دو فقره آن به زبان فارسی ترجمه شده‌است: اوحدالدین کرمانی و حرکت اوحدیه / جنبش زنان آناتولی. وی معتقد است که شیوه رفتار اوحدالدین، تأثبر زیادی در جذب ترکمن‌های آناتولی و طبقات فرودست جامعه به عرفان او داشته که بایرام از آن با عنوان حرکت اوحدیه یاد می‌کند. بایرام سعی زیادی دارد که اوحدالدین را نیز همچون مولوی یک شخصیت فرهنگی ترک به‌شمار آورد و حتی او و مریدانش را در مقابل مولوی و مریدانش قرار داده و گفته‌است که جدال دایمی میان آن‌ها وجود داشته که گاه به زد و خورد و قتل و کشتار نیز می‌انجامیده‌است.
همان‌طور که گفته شد، اوحد کرمانی در حلقه مریدان سجاسی قرار داشت. شمس تبریزی عارف بنام ایرانی نیز از شاگردان سجاسی بود. اما این دو شاگرد حلقه سجاسی، از لحاظ فکری تفاوت‌های زیادی با هم داشتند. در منابع عرفانی، گوشه‌هایی از این اختلاف نظرها نقل شده‌است. مطابق روایت افلاکی، شمس تبریزی وقتی در بغداد نزد شیخ اوحدالدین کرمانی رسید، پرسید که در چیستی؟ گفت: ماه را در تشت آب می‌بینم. فرمود که اگر در گردن دمل نداری، چرا بر آسمانش نمی‌بینی؟[۴] این اعتراض اشاره به شیوه جمال پرستی اوحدالدین دارد که از مهم‌ترین و بحث انگیزترین مسائل طریقه اوست. احمد غزالی و عین القضات همدانی هم بر این عقیده بودند. این طایفه، زیبایی پرستی را موجب تلطیف روح و احساس و تهذیب اخلاق، و صورت زیبا را محل تجلی حق و ظهور معنی می‌دانستند.[۵] این نوع نگرش باعث شد که وی به تهمت شاهد بازی و اباحی‌گری گرفتار آید. چنان‌که سهروردی یک‌جا او را بدعت‌گذار خواند و مولوی نیز طعن تلخی در کار این شیخ کند.
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.