آداب و رسوم پارسیان
دیگر آداب و رسوم پارسیان پس از این هرودوت در زمینهی رسوم و آداب و قوانین پارسیها شرحی نقل کرده است. به موجب نوشتههای وی پارسها نیز چون امروز که برپاکردن جشن تولّد معمول و مرسوم است، در انجام آن اهتمامی داشته و هر سال روز تولّد خود را جشن میگرفتهاند در این جشنها که اشراف و طبقهی کارگر و کشاورز جملگی به حفظ آن میکوشیدند، فقرا و اغنیا هر کدام مطابق با فراخور حالشان به مدعوین خوراک و غذاهایی میدادهاند. آنچه که موردنظر میتواند بود، رواج ذبح شتر، خر، اسب و گاو است و مصرف گوشت آنها – در مراسم قربانی و مراسم معمولی، خوراک گوشت این حیوانات به مصرف میرسیده است و در جشنها پس از ذبح، حیوان را یکپارچه کباب میکردهاند. پیش خوراک یا صرف خوراکهایی اشتهاانگیز در ضمن غذای اصلی و پس از آن نیز مرسوم بوده است. به شراب علاقهی زیادی داشتند و از رسومی که رعایتاش بسیار شایسته بود، اینکه حق نداشتند در منظر عام و یا نزد کسی آروغ یا باد گلو کنند و هنگامی که بخواهند دربارهی مسئلهی مهمّی تصمیم بگیرند، در حالی مستی در انجمنی مسئله را طرح و دربارهی آن تصمیمی اتّخاذ میکنند، آن گاه فردای آن روز در حال هشیاری دگرباره همان مسئله را مطرح و دربارهاش رأی میگیرند. هرگاه رأیشان در حال مستی و هشیاری مطابقت داشت، بدان عمل میکنند، ورنه از آن منصرف میشوند. همچنین است مصداق این نحوه عمل در مورد حالت عکس آن؛ یعنی گاه نیز نخست در حال هوشیاری در مورد مسئلهای تصمیم میگیرند، و هرگاه در حال مستی نیز به همان نتیجه رسیدند که به مورد عمل میگذارندش و در غیر این صورت مسکوت میماند.
در مورد علایق خانوادگی و حقوق همسایگان داخلی و خارجی بسیار دقّت دارند. به جای سلام کردن، هنگامی که در راهگذر و یا مجلس و محفلی با هم روبهرو میشوند لبهای هم را میبوسند، و این در صورتی است که از طبقات بالا و مهتران باشند. هرگاه به هنگام برخورد یکی از طبقهای پایینتر و دیگری بالاتر باشد، گونههای هم را میبوسند و اگر یکی از کهتر مردان با مهتری برخورد کند، در برابر او زانو بر زمین میزند و این رسمی است که هنوز در میان جوامع اشرافی بسیاری از کشورها باقی است.
در روش خانوادگی نخست برای کسانی احترام بیشتری قایلاند که از لحاظ مناسبات خویشی نزدیکتر باشند، و هر چه علایق و روابط خانوادگی دورتر شود، آن روابط عمیق مودت که خاستگاهی از علایق خانوادگی آن را به وجود میآورد، سستتر میشود. همچنین است چنین روشی در سیاست دوستی خارجی، چون پارسیان به ملل و اقوامی که نسبت همسایگی با آنان دارند، دوستی و روابطی مودتآمیز بیشتر دارند و هر چه نسبت مکانی میان آنان و اقوامی دیگر بیشتر شود، مودت و دوستیشان سستتر و کمتر میشود. بر همین پایه و مبنا است که تمدّن و فرهنگ را میسنجند، چه پارسها خود را از شایستهترین و متمدّنترین اقوام بشری میشمارند و معتقدند که به نسبت مکانی ملل و اقوام هر چه از آنان دورتر شوند، در مرحلهی ابتداییتر و بدویتری از لحاظ فرهنگ و تمدّن به سر میبرند.
آنچه که این زمان برای ایرانیان مسئلهای مهم شده است و دربارهی آن بسیار صحبت و بحث و تدقیق میگردد و مخالفان و موافقان دارد، مسئلهی اخذ تمدّن خارجی است، و در صورتی روشنتر تقلید از روشهای غربی در شئون مختلف زندگی! هرودوت در حدود بیست و پنج قرن پیش این مسئله را تذکّر داده است که ایرانیان استعداد بسیار بیشتری دارند از ملل دیگر در اخذ رسوم و عادات خارجیان. چون با مادها درآمیختند و لباس مادی را زیباتر و برازندهتر یافتند، روش مادی را در لباس اخذ نمودند. به هنگام برخورد با مصریان استعمال زره مصری را که سپری مطمئن در کارزار به شمار میرفت گرفتند. با هر ملّت و قومی که برمیخوردند، روشهای آنان را در لذّتطلبی و کامجویی اقتباس کردند. مثلاً روابط جنسی با پسران نوخاسته و زیبا را از یونانیان آموختند و رسم تعدّد زوجات و داشتن زنان به اصطلاح عقدی و رسمی و کنیزکانی به عنوان صیغه و بردگانی از برای تمتّع و کامجویی نزدشان رایج و مرسوم بود.
آنچه که نزد پارسها وجه اهمیّت و مقام و احترام به شمار میرفت، شجاعت، تهوّر و دلاوری بود، و پس از آن داشتن فرزندانی بسیار. شاه در هر سالی ضمن تشریفاتی هدایایی به آن کسی عطا میکرد که دارای فرزندانی بیشتر بود، چون پارسها بر آن عقیده بودند که هر چه نفوسشان زیادتی گیرد، به همان نسبت به قدرت و تسلّطشان افزوده میشود. آنان تحت شرایطی تربیتی تا سن بیست سالگی تنها سه چیز به فرزندان خود میآموزند و آن سه چیز عبارت است از: اسبسواری، تیراندازی، راستگویی. پدران تا سن پنجسالگی فرزندان خود را ملاقات نمیکنند و نزد زنان بزرگ میشوند و در این روش فلسفهای دارند و آن این است که هرگاه کودک در چنین سالهایی فوت کند، دل پدران به تأثیر و اندوه نگراید.
هرودوت میگوید که اینها رسومی هستند بسیار شایسته نزد پارسیان که من آنها را ستایش و تمجید میکنم، همچنین رسوم و عاداتی دیگر دارند که در زمرهی قوانین محسوب میشوند. مرعی داشتن قوانینی که به مرگ کسی منجر شود، سخت مورد تحریم و احتیاط میباشد. شاه بالشخصه هیچگاه جهت ارتکاب یک گناه و بزه کسی را به مرگ محکوم نمینماید. همچنین هیچ فردی از پارسها حق ندارد تنها به موجب یک جرم کسی را به گونهای مجازات نماید که جبرانناپذیر باشد. به هنگام کیفر و مجازات لازم است تا با دقّت سنجشی میان اعمال نیک و بد مقصّر به عمل آید، و هرگاه اعمال زشت و ناپسند مجرم زیاده از کارهای نیک و پسندیدهاش بود، میتواند که به مجازاتِ بزهکار اقدام نماید، و در غیر این صورت مجرم از امکانات بسیاری برخوردار شده و بخشوده میشود.
پارسها برآنند که هیچگاه از آنان کسی مبادرت به قتل پدر و مادرش نکرده است و هرگاه در صورت ظاهر چنین اتّفاقی میان پارسها رخ داده باشد، حاکی از آن است که یا از جانب فرزند خوانده چنین اتّفاق و عملی انجام شده و یا از جانب اولاد حرامزاده، چون هیچگاه کسی پدر و مادر راستین خود را به قتل نمیرساند.
معمولاً رسم است میان پارسها از آنچه که نهی و منع شده است، حتی سخن نیز نمیگویند. در نظر آنان زشتترین کارها دروغگویی است، و پس از آن وامگرفتن؛ و در این باره استدلال میکنند که آدم وامدار و قرضمند معمولاً مجبور به دروغگویی میشود. برای آب احترام بسیاری قائلاند، در آبهای روانی که در شهر جریان دارد و در هرگونه مجاری و در آب ادرار نمیکنند، و حتی دست و صورت خود را در مجاری آب نمیشویند و در آنها آب دهان نمیافکنند و به کسی نیز اجازهی چنین کاری را نمیدهند. در اینجا هرودوت اضافه میکند برخلاف ما، پارسها در پاکیزه نگاهداشتن مجاری و گذرگاههای آب اهتمای بلیغ مرعی میدارند.
منبع : باورهای ایرانیان در زمان هخامنشی (به روایت استاد رضی)