آشنایی با شیخ منصور چچنی

 

 

شیخ منصور چچنی در سال ۱۷۳۲ میلادی متولد شد و همچنین شهید ۱۷۹۴ رهبر مقاومت در برابر لشکرکشی کاترین دوم، ملکه امپریالیسم روسیه در قفقاز (پایان قرن هجدهم) بود.وی هنوز به عنوان یک قهرمان ملی افسانه ای برای مردم چچن در نظر گرفته می شود. در شهر الدی در کشور چچن شیخ منصور ، در محلی نزدیک گروزنی امروزی متولد شد.

در برخی از منابع نام اصلی وی را محمد آورده اند و به زبان ترکی قفقازی به “عاشورما” شناخته میشد هرچند که مردم چچن معتقدند او از ابتدا منصور نام داشته و برای قیامی عظیم نیز متولد شده است.

وی در روستای آلدی در سال ۱۷۴۸ در نزدیکی رودخانه سینگ متولد شد و دومین پسر خانواده بود و قتل عامی که در روستایش پدید آمد در برانگیختن نفرت او علیه روس ها بی تاثیر نبود.

وی در کودکی به داغستان کوچ کرد و در سنین جوانی مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به چوپانی گوسفندان پرداخت و پس از بازگشت از داغستان به وطن بعد دریافت علوم اسلامی و پس از اتمام حفظ قرآن، مردم را نسبت به خطری که آنها را تهدید می‌کند، یعنی گسترش روس‌ها در کشورهای قفقاز ، آگاه ساخت.

دعوت به جهاد و مبارزه برای اتحاد قفقاز باعث شد تا با عثمانی‌ها در تماس باشد و امپراطوری عثمانی هم از او خواستند تمام تلاش خود را برای برانگیختن نارضایتی علیه روس‌ها بکار گیرد تا پشتیبانی شود.

او که جهاد را همراه با ریاضت می دانست و به بیان امروزی زندگی چریک واری داشت در سال ۱۷۸۵ برای جهاد علیه روس ها قیام کرد و مسلمانان را در دل قفقازی ها برانگیخت.این آغاز جنگ جدیدی بود که روسها قبلاً به آن عادت نکرده بودند.
پس مردم داغستان به سرعت کبارتای و نوگای و چچن را از سلطه ی روس ها خارج کرده از دل این سرزمین ها ارتش عظیمی جمع آوری شد که شیخ منصور توانست با مدد آنها شکست های مکرری را بر روس ها در قفقاز شمالی وارد کند.

کاترین امپراتوریس روسیه در سال (۱۷۲۹-۱۷۹۶) به این قیام مسلمانان در ابتدا اهمیتی نداد و درباره شیخ منصور و حرکت او در کشور چچن “کلنل پری” توجه کاترین را به این خطر جلب کرد که ناگهان در قفقاز شمالی ظاهر شده است.

چچنی ها و متحدان داغستانی آنها توانستند سرهنگ پری را به همراه هفت افسر دیگر به اضافه ششصد سرباز بکشند و سلاح هایی که در اختیار داشتند از جمله دوازده توپ بدست آورند.

شیخ منصور پس از پیروزهایش در چچن و داغستان، دلبستگی به وی و محبوبیتش افزایش یافت تا جایی که او در عقاید مردم قفقاز به یک اسطوره مذهبی هم مبدل شد و حتی چرکسان مسیحی به نهضت و جهاد او شتافتند و مردم کابارتای چرکس توانستند به طور موقت از روس ها جدا شوند.

سپس شیخ منصور سعی کرد قلعه قزل یار را تصرف کند اما کاترین لشکری عظیم به رهبری سرهنگ ناگل فرستاد که این لشکر عظیم توانست شیخ را در نبرد تاتار تاپ در ۳۰ اکتبر ۱۷۸۵ در رودخانه ترک شکست دهد اما این یک شکست موقت بود، زیرا شیخ منصور وقتی احساس کرد که آن را از دست خواهد داد، از جنگ کنار رفت و در نتیجه برتری عددی روس ها متحمل خسارت زیادی نشد و به کشور خود چچن بازگشت.

فعالیت شیخ منصور سپس به حملات ناگهانی و سریع به قلعه های روسیه در “قبارتای” محدود شد و زمانی که در سال ۱۷۸۷میلادی نشانه های جنگ بین روسیه و عثمانی آشکار شد، ترک ها به دنبال کمک بودند و شیخ منصور ندای یاران را اجابت کرد و با چرکس‌هایی که دور او جمع شده بودند از پشت به نیروهای روس حمله کردند و در سالگرد نبرد تاتار تاپ به سه فوج از دون فوزق حمله کرد و آنها را نابود کرد.

 در سپتامبر ۱۷۸۷ روس ها به قلعه آناپا در ساحل دریای سیاه حمله کردند و شیخ منصور دو مرتبه از پشت در منطقه اوبون به روس ها حمله کرد و در این نبرد سه هزار سرباز روس کشته شدند و در پی این شکست، ژنرال توکالی برکنار شد و بیبکوف جایگزین وی شد و روسها مطمئن بودند که اشغال آناپا انجام نخاهد شد مگر اینکه ابتدا شیخ منصور نیز شکست بخورد.

 حسین پاشا(باتال پاشا) در راس یک لشکر سی هزار نفری عثمانی ها را مجهز به توپ و مهمات و آذوقه برای دفاع از آناپا فرستاده بودند اما زمانی میان روس ها و شیخ منصور نبرد رخ داد حسین پاشا هیچ کمکی به متحد خود نکرد و در نتیجه این رفتار نامناسب، شیخ منصور و داوطلبانش پس از ارسال شکایت به سلطان عثمانی علیه اقدامات بتال پاشا آناپا را ترک کردند.

حسین پاشا که می دانست شیخ منصور برای سلطان عثمانی محترم است از ترس مجازات مقدار زیادی کیسه ی طلا برداشت و به سوی روس ها گریخت و به دشمنان پیوست و همانطور هم که او نیز فکر می کرد فرماندار عوض شد و در اثر اصرار سلطان عثمانی و میل چرکسها، شیخ منصور دو مرتبه برای دفاع از آناپا به منطقه قبل بازگشت و ژنرال بیبکوف نتوانست آناپا را اشغال کند و ژنرال پلمن (کوپروسکوی) جایگزین وی شد.

با رسیدن نیروهای عظیم همراه پلمن کوپروسکوی شیخ ناچار شد عقب نشینی کند زیرا نیروهای کمکی هم که قرار بود در جریان نبرد به منطقه اعزام شود نیامدند.

 اما در کمال تحیر دشمن شیخ منصور دوباره به میدان جنگ بازگشت و ژنرال ژرمنین مجبور به عقب نشینی شد و سپس از سلسله ناکامی های روس ها در اشغال آناپا، دولت روسیه ژنرال گوردوویچ را به نبرد با ترک ها و شیخ منصور منصوب کرد و نیروهای کمکی بسیاری از جمله سلاح و سرباز برای وی فرستاد.

امام شهید منصور عاشورمه(به نقل مردم چچن) پس از عمری سرشار از علم و جهاد با پروردگار خود در میدان نبرد با ژنرال گوردوویچ پس از آن که نه سال تمام مردم را به جهاد در راه خدا سوق داده بود مجروح شد و روسها او را اسیر کردند و به پایتخت و نزد ملکه کاترینا منتقل کردند چراکه ملکه می خواست این رهبر افسانه ای چچنی را که از سال ۱۷۸۵ دائماً برای او مزاحم بود و نامش به یک افسانه مبدل شده بود ببیند.
در شلیسلبورگ شیخ زندانی شد و در آنجا پس از کشتن سرباز مسئول نگهبانش قصد فرار داشت که در ۱۳ آوریل ۱۷۹۴ میلادی به شهادت رسید.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
1 نظر
  1. ناشناس می گوید

    شهید کشکک

ارسال یک پاسخ