انکیدو ، پیشگام سومری
در اسطورهشناسی بینالنهرینی، انکیدو همکار گیل گمش است. این نام به معنای« فرمانروای جای خوب » است. در پیشگامان سومری حماسۀ اکدی انکیدو در گیل گمش و هوواوا Huwawa و بهطور برجسته تری در حماسۀ گیل گمش و جهان فرودین ظاهر میشود. در این متون، او بندۀ (به سومری ایر Ir) گیل گمش است. در گونههای اکدی حماسه، رابطۀ آنها با وضوح بیشتری تعریف شده است. در لوح شمارۀ یک، نین سون Ninsun، مادر گیل گمش، ورود انکیدو را بهعنوان همزاد پسرش اعلام میکند که میبایستی همکار نیرومندی باشد، کسی که دوست را در زمان نیاز کمک میکند. درواقع پیش از این، در متن گفتهشده است که انکیدو بهویژه بهوسیلۀ مادر _ الهه آرورو Aruru ، در پاسخ به استغاثه هایی از سوی مردم ستمدیدۀ اوروک، شهر گیل گمش آفریده شده است. او یکی از توطئه گرانه ترین شخصیت اسطورهشناسی بینالنهرینی است. یعنی مرد وحشی غیر متمدنی که با حیوانات در دشت می گریزد. بدن او با موهای دراز پوشیده شده است. با غزالان علف میخورد و با سرخوشی بهجایگاه میگساری می شتابد. این دوستی صمیمانه با حیوانات براثر ملاقات او با زنی روسپی از میان میرود، نخست به عیش و نوش مینشیند سپس، با نان و آب جو تغذیه میکند و هنگامیکه این زن را به شهر میبرد به شکل یک بشر است و در چشم حیوانات بهصورت یک دشمن درمیآید. مردم اوروک هنگامیکه او را میبینند فریاد شادی بر میآورند و میگویند او همزاد گیل گمش است و ماند خدایی قیام کرده است. او با گیل گمش مواجه میشود و نگهبانان دروازه براثر زد و خورد آنها می لرزند. آنان پس از آنکه نیروی یکدیگر را آزمودند باهم دوست میشوند و دوستی آنها بهصورت داستانی درمیآید. در این هنگام انکیدو، ماجراجویی قهرمانانه را ادامه میدهد و پادشاه جوان را به کارهای خطرناک وامیدارد و اوست که سبب شتابزدگی اش تنبیه میشود. انکیدو میبایستی بمیرد. خود گیل گمش حیات سابق انکیدو را ادامه میدهد و در دشت به گردش میپردازد و همراه با حیوانات می دود. سوگواری ها و ناراحتی های او برای دوست متوفایش بعدأ مشابهتی با سوگواری آشیل Ašille ،برای پاتروکولوس Patroclus ، مقتول مییابد. در هر دو مورد ، امتناع آنها در پذیرش مرگ دوستشان اساس شهرت فناپذیری خودشان را تشکیل میدهد.