فرهاد اول (اشک چهارم)
پس از درگذشت فریاپت در ۱۸۱ پیش از میلاد پسر او فرهاد اول بر تخت نشست. از فرهاد تنها این را میدانیم که او امردها (مردها )را بهفرمان خود درآورد. آگاهی ما درباره این قبیله آریایی، که در این هنگام ظاهراً در طبرستان و پیرامون آمل میزیستهاند، بسیار اندک است. پوستین در اشاره خود به جنگ فرهاد آمردها را مردمی دلاور و نیرومند میخواند. آریان نیز از بردباری و شجاعت امردها در تحمل دشواریها و فقر یاد میکند.
با توجه به موقعیت جغرافیایی قلمرو امردها میتوان اهمیت این قلمرو را برای فرهاد درراه ارتباطی پارت و هیرکانی و پیرامون دانست که همواره مکان امنی برای اشکانیان نخستین بوده است. البته ناآگاهی ما از حدود ۸ سال فرمانروایی فرهاد اول میزان اهمیت و تبلور این تنها گزارش درباره او میافزاید. اینکه برخی از مورخان، با برداشتی مدرن، سرکوب امردها را ناشی از سرگرمی سلوکیها با رومیها دانستهاند، نمیتواند نقشی در اقدام فرهاد داشته بوده باشد. زیرا مقدونیایی ها در زمان اسکندر نیز به سبب سخت بودن راههای ارتباطی موفقیت چشمگیری در طبرستان نداشتهاند.علاوه بر این،این برد شت که سلوکی در مقر فرمانروایی خود در سوریه دوردست میتوانند از نبرد شاه اشکانی دریکی از درههای ناشناخته البرز در همسایگی خود آشفته شوند برداشت بسیار مدرنی است! ظاهراً فرهاد موفق به تصرف بخشی از ماد نیز شده بوده است . فرهاد در حدود ۱۷۴ پیش از میلاد درگذشت. او پیش از مرگ بهجای اینکه یکی از پسرانش را به ولی عهدی برگزیند، برادر خود مهرداد را به سبب شایستگیهایی که در او سراغ داشت به جانشینی خود برگزیده بود. علاوه بر این باید که او این برادر را بسیار دوست میداشته است. چون او به تقلید از یونانیان لقب فیلادلفوس(برادردوست) را برای خود برگزیده بود. خواهیم دید که انتخاب مهرداد به جانشینی چندان هم نادرست نبوده است.
اوضاع سلوکی ها
نگاهی کوتاه به چگونگی اوضاع سلوکی ها در این هنگام سودمند است. آنتیوخوس چهارم(اپفانس) که در سال ۱۷۵، یعنی یک سال جلوتر از مهرداد اول به حکومت رسیده بود هنوز غرب فلات ایران را (بهاستثنای آتروپاتکان) در اختیار داشت. او درآغازکار خود ناگزیر بود نخست تکلیف خود را با مصر روشن کند. زیرا بطلمیوس پنجم، که کلئوپاترا دختر آنتیوخوس سوم را به زنی داشت، سوریه را جهیز کلئوپاترا میدانست و خواستار این سرزمین بود، اما چهار سال جنگ با مصر بهرغم پیروزی به سبب دخالت رمی هاموفقیتی برای آنتیوخوس به بار نیاورد و سرانجام در سال ۱۶۸ پایان گرفت. علاوه بر این جنگ، یهودیهای فلسطین نیز پس از غارت معبد خود از سوی آنتیوخوس برای و حفظ استقلال خود با جنگی طولانی و موفقیتآمیز مدتی فرمانروای سلوکی را با خود مشغول داشتند. در ارمنستان پیروزی با آنتیوخوس بود، اما پیروزی بر آرتاشس ( آرتاکسیاس) نفرت و دشمنی ارمنیان را فراهم آورد. کمی پیش از سال ۱۶۴ آنتیوخوس چهارم به ارمنستان حمله کرد و آرتاشس را اسیر کرد و او ناگزیر از پذیرفتن سروری آنتیوخوس بر ارمنستان شد.
: سپس آنتیوخوس برای غارت به پیرامون المائیس حمله کرد و در مدل ۱۶۴ پیش از میلاد در این دیار بیمار شد و درگذشت. پس از او آنتیوخوس پنجم که کودکی بیش نبود به فرمانروایی میرسد. در این هنگام ۱۰ سال از حکومت مهرداد اول، که باید او را نیرومندترین شاه اشکانی خواند، میگذشت. ازاینپس فرمانروایی سلوکی درگیر جنگهای خانگی و اختلافات درباری با شتاب به فروپاشی خود نزدیک میشود و خواهیم دید که سرانجام به هضم اشکانیان درمیآید.
منبع:
- تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ، نوشته دکتر پرویز رجبی
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در بهمن ۱۳۸۶
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی