تهمورث که بود؟
تهمورث که آن را طهمورث یا تهمورس یا تهمورت نیز نوشتهاند. از مردمان استوره ای ایرانی است. وی از پادشاهان پیشدادی و در شاهنامه پسر هوشنگ است. تهمورث وزیری داشت زیرک بنام شهراسپ (سحرسپ) که رهنمای تهمورث در کشورداری بود. تهمورث با همپرسی و انجام پند و اندرزهای او، هم پادشاهی دادگستر گشت و هم توانست همه دیوان دوران خویش به دام انداخته و در بند نماید. دیوان خط یا همان دبیره(نوشتن و خواندن) را به تهمورس آموختند.
در اوستا
گونه ی اوستایی نام تهمورس تخمواوروپَ (به چم اروَپهٔ نیرومند) است؛ که آوانویسی پهلوی آن تخمورو میشود.[۲] پاره نخست این نام همان است که در پارسی تهم شدهاست و در امیخته هایی چون تهمتن دیده میشود. چم و ماناک پاره دویم چندان اشکار نیست و برخی دگردیسی نام تهمورث به طهموث را به بهانه لغزش و کژکاری در نسخه برداری دانستهاند. در اوستا طهمورث اراسته به صفت «زیناوند» (دارای زین، به معنی دارای ساز و برگ جنگی، مسلح) است. برپایه ی اوستا وی بر هفت کشور فرمانروایی داشت و سی سال بر اهریمن سوار بود. در رام یشت بندهای ۱۱ تا ۱۳ یادکرد او رفتهاست. در این بندها طهمورث از ایزد اندروای جویای پیروزی بر دیوان و مردمان دروند و همهٔ جادوان و پریان و درآوردن اهریمن به پیکر اسبی و سواری بر او را میکند و ایزد اندروای وی را کامیابی میبخشد. همچنین در زامیاد یشت، بندهای ۲۸ و ۲۹، و یشت ۳۲، بند ۲، یادکرد طهمورث رفتهاست.
در متنهای پارسی میانه
تبار تهمورث در نوشته های پهلوی با تبار طهمورث در شاهنامه دگرگونه است. برای نمونه در بندهشن بزرگ میان طهمورث و هوشنگ دو تن فاصله و دوری است: طهمورث پسر ویونگهان پسر انگهت پسر هوشنگ.
گزارش شده ک سواری بر اهریمن در متون پهلوی به گستردگی بیشتری آمدهاست. چکیده داستان این است که طهمورث سیسال از اهریمن سواری میگرفت. تا این که اهریمن همسر تهمورث را به نوید و پیمان فریفت و از او این اگهی را دانست که در سراشیبی البرز کوه بر طهمورث که سوار بر اهریمن است ترس چیره میشود. اهریمن در برابر این چاکری زن به وی دو چیز بداد: یکی دشتان بد و دیگری کرم ابریشم. پس اهریمن طهمورت را در آنجا زمین زد و فروخورد. پسان و دیرتر جمشید طهمورث را از شکم اهریمن بیرون کشیده و در استودان خاکسپاری کرد.
در شاهنامه
در شاهنامه از وی با لقب دیوبند (/دیٓوْبَنْد/) یاد میشود و پسر هوشنگ است. لقب دیوبند یادآور چیرگی او بر دیوان و جادوان است که در متون کهنتر هم به آن اشاره شدهاست. طهمورث در ابتدای پادشاهی هدفش را شستن جهان از بدیها، کوته کردن دست دیوان از هر جا و آشکار کردن چیزهای سودمند در جهان اعلام داشت.
چیدن پشمِ بُز و رشتن آن از آموزههای طهمورث برای مردمان بود وی همچنین مردم را به ستایش جهانآفرین تشویق کرد. با راهنماییهای شَهْرَسْپ، دستور خردمند طهمورث، شاه از بدیها پالوده گشت و از او فرهٔ ایزدی تابید.
نام وزیر طهمورث در شاهنامه شهراسپ آمده و از او به عنوان کسی که رایش از کردار بد دور بود یاد گردیده است. به چیرگی طهمورث بر اهریمن در شاهنامه هم اشاره شدهاست. پس از تابیدن فرهٔ ایزدی از طهمورث، او رفت و اهریمن را به افسون ببست و بر وی زین نهاد و زمانتازمان سوار بر وی گرد گیتی میتاخت. دیوان چون چنین دیدند به جنگ شاه برخاستند. طهمورث دو بهره از ایشان را به افسون ببست و باقی را با گرز گران تارومار کرد. چون ایشان را به بند کشید، دیوان به وی گفتند که اگر ما را رهایی بخشی تو را هنری یاد خواهیم داد که تا این زمان نشناخته باشی و آن هنر نبشتن بود:
کی نامور دادشان زینهار | بدان تا نهانی کنند آشکار | |
چو آزاد گشتند از بند او | بجستند به ناچار پیوند او | |
نبشتن به خسرو بیاموختند | دلش را به دانش برافروختند | |
نبشتن یکی نه که نزدیکِ سی | چه رومی چه تازی و چه پارسی | |
چه هندی چه چینی و چه پهلوی | نگاریدن آن کجا بشنوی |
طهمورث سی سال پس از این واقعه بزیست. این یادآور سی سال چیرگی طهمورث بر اهریمن (در متون کهنتر) است. در شاهنامه به چگونگی مرگ طهمورث اشارهای نشدهاست. پس از وی جمشید، پسرش، به پادشاهی رسید. برخی منابع و مورخین از جمله حمد اله مستوفی بنای شهرهای سمنان، الیپی (کرمانشاه)، ساری و قم را به طهمورث شاه دیوبند پیشدادی نسبت میدهند.