مانی – بخش سوم
د ) کلیسای مانوی و ساختار تعالیم مانی :
مانی تشکیلات کلیسای خود را از حضرت مسیح (ع)، آفرینش را از زرتشت و تناسخ را از بودا اقتباس کرد. جامعۀ مانوی دارای پنج طبقه به شرح زیر بود :
۱ ) فریستگان[۱] به معنای فرستادگان که در منابع عربی «رُسل» آمده و شعار آنان ۱۲ بوده است (جمع رسول).
۲ ) اسپسکان[۲] به معنای پیشوایان طراز اول دینی که در منابع عربی «اساقفه» آمده و شمار آنان ۷۲ بوده است (جمع اسقف).
۳ ) مهیشتگان[۳] به معنای بزرگترنیان جامعه مانوی که همان ریش سفیدان و در منابع عربی «شیوخ» آمده و شمار آنان ۳۶۰ بوده است (جمع شیخ).
۴ ) ویزیدگان[۴] یا ویچتیگان[۵] به معنای نخبگان یا برگزیدگان که همان حواریون می باشند و شمار آنان در آغاز چشمگیر نبوده و به تدریج از میان مردم پیرو مانی و تعالیم او به این طبقه افزوده می شده است.
۵ ) نیوشگان[۶] یا شنوندگان که قاطبۀ مردم اند و در منابع عربی به آنان «سماعون» اطلاق شده است. گفتنی است که از چهار گروه اول کسی حق خوردن گوشت و اختیار کردن همسر را ندارد، زیرا این دو کار بزرگترین گناه محسوب می شده است. و از نیوشگان اگر کسی خواست گوشت بخورد نباید جانور را خود ذبح کند، بلکه بگذارد غیرمانویان این گناه را مرتکب شوند و کفّاره خوردن گوشت، تأمین خوراک ویزیدگان یعنی سبزی جات و گوشت ماهی بوده است.
ملائکه مانوی همان فرشتگان مسیحی اند که عبارتند از :
رافائل[۷] (رفائیل)، میکائیل[۸] (میخائیل)، سرائل[۹] (غررائیل)، گابریل[۱۰] (جبرئیل)، ساموئل[۱۱] (شموئیل) و فرشته ای به نام «برسیموس»[۱۲] که خود مانی آن را آورده است و قلمرو اقتدار، اهمیت، مسئولیت و مأموریت آن به درستی کسی نمی داند. مراسم دعا و نیایش در کلیسای مانویان[۱۳] دارای اصول و ضوابط و قواعدی بوده است که همۀ مانویان در آن سهیم بوده و شرکت داشته اند، منتها روزهای ویژه ای را برای هر طبقه یا گروهی درنظر گرفته اند که به این شرح است : آیا کلیسا که در طبقات اول تا چهارم بوده اند یعنی فریستگان، اسپسگان، مهیشتگان و ویچتیگان روزهای دوشنبه به کلیسا می رفتند و نیوشگان یعنی قاطبۀ مردم روزهای یکشنبه به کلیسا می رفته اند.
مانویان در روز چهار بار نماز می خواندند و دوازده بار در هر نماز سجود داشتند. قبله مانویان در روز خورشید و در شب هنگام ماه بوده است، یعنی منشاء نور در هر زمان از شبانه روز چه خورشید و چه ماه قبله تلقی می شده است.
آداب و قواعد و آیین زیستن در جامعۀ مانوی بسیار پیچیده و در عین حال دقیق و برای همگان لازم الاجرا بوده است.
مانویان در روز یک بار خوراک می خوردند و یک دست لباس اندوخته بیشتر نداشتند. رنگ لباس مانویان به تناسب سفید یا صورتی رنگ بوده است. مانویان در ماه هفت روز و به اصطلاح در هفته دو روز را روزه می گرفتند. روزهای دوشنبه و پنجشنبه ویژه گرفتن روزه جامعۀ مانوی گزارش شده است. مفهوم روزه گرفتن در جامعه مانوی به این صورت بوده است که آنچه از قبل روزه داری اندوخته می شود، باید به تهیدستان و کسانی که خوراک ندارند داده شود. مانویان با آب وضو می گرفتند و به ضرورت با خاک یا برگهای خشکیده درختان تیمّم می کردند. تیمم مکرر نیز بنا به تعالیم مانوی جایز نبوده است.
مانی زندگی دنیوی را بسیار کوتاه و بی ارزش می دانست و پرهیزگاری و عبادت را توشه ای ارزنده برای زندگی دیرپا و جاودانی اخروی می دانست. مانی پیوسته دو جبهه را در برابر یکدیگر به مبارزه دریافته است به این شرح :
یکی جبهه روشنایی[۱۴] (نور) و نیکی[۱۵] (حُسن) و روان[۱۶] (روح) و دیگری تاریکی[۱۷] (ظلمت)، بدی[۱۸] (خبث، سوء) و تن[۱۹] (جسم).
مانی تن را دشمن روان و زندانی برای او دانسته است و بر این باور بوده است که روح همانند اسیری در چنگال تن اسیر و زندانی است و هرکه تن را بیشتر پرورش دهد در واقع روان را آزرده است و به این مظلوم ظلم و ستم کرده است. به سخن دیگر مانی تن را ظالم و ستمگر و روح را مظلوم و ستمکش قلمداد کرده است. در عرصه آفرینش نیز مانی از پیشینیان خود تقلید کرده است : به این ترتیب که آنچه مانی به عنوان عناصر آفرینش معرفی کرده است تنها از نظر بیان لغوی متفاوت است، ولی از نظر مفهوم و محتوا کمترین تفاوت با آنچه اقتباس کرده است ندارد.
در دیانت و به نظر حضرت مسیح (ع) شرح آفرینش این گونه است : اب، ابن و روح القدس و در کیش و به نظر زرتشت اهورامزدا، کیومرث و خرداد و در آیین، تعالیم و به نظر مانی : پدر عظمت، انسان نخستین و مادر زندگان است که کمترین تفاوتی در هر سه مقوله دیده نمی شود. مانی افزون بر این بر نیرویی به نام «رام راتوخ» متکی است که صلح، آرامش، آشتی و تندرستی راه آورد این نیرو است، برخی آن را جایگزینی برای اهورامزدا از سوی مانی می دانند که پرداختن به این موضوع نسبتاً لاینحل و ضد و نقیض در پژوهشهای مانوی در حوصله این بخش نیست. ناگفته نماند که پژوهشهای مانی و مانویت و مانی شناسی پیوسته به دیدگاههای تازه ای دست می یابد که توجه به آن در شناخت ادیان کهن ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
مانی وحشت عجیبی از تاریکی داشت و آنگاه که شب فرا می رسید مانی و مانویان دست به دعا بر می داشتند و نماز می خواندند تا شب به پایان برسد و نور جلوه گر شود. او بر این باور بود که اگر عبادت و پرهیزگاری و ظلمت ستیزی پیگیر نباشد، پیروزی ظلمت بر نور جدی و قطعی است.
هـ ) آثار مانی و فرجام کار مانی :
به شخص مانی آثار مکتوب متعددی نسبت داده می شود که نخستین آنها کتاب شاپورکان است و دیگری رساله خواستوانیفت[۲۰] که به اعترافنامه نیوشکان معروف است و پیروان مانی در سالروز اعدادم مانی محتوای این کتاب را به صورت آهنگین به صورت دسته جمعی می خواندند.
مانی به مرحلۀ نیروانا[۲۱] به مفهوم انقطاع یا خاموشی اعتقاد داشت و تناسخ در آیین مانی همانند باور بوداییان است. بوداییان نیز مراسم به نام عیدبما[۲۲] یا غیرمنبر دارند که مراسم سمسرا به اجرا در می آمد و در آن مراسم عزاداری می کردند. پیروان مانی او را پیامبر شهید دانسته اند. آن گونه که در کتاب اعمال شهدای سُریانی آمده است، پیروان مانی در مراسم بزرگداشت مانی حق شیون کردن و گریستن نداشتند.
دیگر آثار مانی عبارتند از کتاب مصور ارژنگ (اردنگ، ارثنگ)[۲۳] که به انجیل مانی معروف است و برای مردمانی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند، تصاویر این کتاب آموزنده و راهنما بوده است. دیگر آثار او عبارتند از : رسالۀ ایمان و اسرار، کتابی دربارۀ هیئت، نجوم و جادوگری، کتاب گنجها (کنزالاحیا)، کتاب فصلها، کتاب غولها[۲۴] و پاره ای آثار و نوشته های دیگر. نوشته یا رسالۀ خواستوانیفت را برخی از پژوهشگران از آثار خود مانی نمی دانند، بلکه پیروان او آن را نوشته و با آن عزاداری می کردند. ابن ندیم ۷۶ اثر مکتوب را به مانی نسبت داده است و او را مؤلف و پدید آورندۀ نوشته های پراکنده افزون بر ۷۶ اثر می داند.
فرجام کار مانی را متفاوت گزارش کرده اند. آمده است که مانی پس از بازگشت به ایران که فضای آن را برای رجعت مساعد و مناسب تشخیص داده بود به مدت ۲۶ روز در زندان ساسانیان زیر شکنجه قرار گرفت و در آنجا جان داد.
فردوسی چندین بیت در اثر جاودانی خود شاهنامه دربارۀ مانی و سرنوشت او آورده است که عیناً نقل می شود، تنها این نکته لازم است گفته شود که مانی چینی نبود و این اشتباه در بسیاری منابع مانی شناسی آمده است، نه تنها در شاهنامه فردوسی.
بیامد یکی مرد گویا ز چین که چون او مصور نبیند زمین
چنین گفت کاین مرد صورت پرست نگنجد همی در سرای نشست
همان چرمش آکنده باید به کاه بدان تا نجوید کس این بارگاه
بیاویختش از در شارسان دگر پیش دیوار بیمارسان
بکردند چون آنچه فرمود شاه برآویختندش بدان جایگاه
جهانی بر او آفرین خواندند همی خاک برکشته افشاندند
به روایتی مانی مدتی در زندان ساسانیان به فرمان کرتیر[۲۵] که به استناد کتیبه اش یهود، شمن، برهمن، نصارا، زندیک (مانوی)، موکتیک (بودایی) و … را از میان برداشته است، به سر برد و سرانجام او را زنده زنده پوست کندند و در پوست او کاه و علوفه ریخته و بر دروازۀ جندیشاپور[۲۶] برای عبرت بازرگانان، مهاجران، مسافران و … آویختند تا کسی در نزد ساسانیان اقدام به بدعت گذاری و قرار دادن دینی در برابر دین ساسانیان نکند. پیروان مانی از جمله حواریون و مبلغان و کشیشان مانوی همه قلع و قمع و نابود شدند و در این مورد ایرانیان ساسانی و رومیان هماهنگ عمل کردند و تنها دو کشیش مانوی به نامهای سی سینیوس[۲۷] و اینایوس[۲۸] جان سالم به در بردند که تعالیم مزدک بعدها با تربیت بوندس توسط آنان شکل گرفت.
[۱] . Fristagan.
[۲] . Spazagan.
[۳] . Mahistagan.
[۴] . Vizidagan.
[۵] . Vicagan.
[۶] . Niosagan.
[۷] . Rafacl.
[۸] . Michael.
[۹] . Serael.
[۱۰] . Gabriel.
[۱۱] . Samuel.
[۱۲] . Bersimus.
[۱۳] . Manichaische Kirche.
[۱۴] . Licht.
[۱۵] . Wohltat, Gute.
[۱۶] . Seele.
[۱۷] . Finsternis.
[۱۸] . Ubel, Ubeltat.
[۱۹] . Korper.
[۲۰] . Khwastwanift.
[۲۱] . Nirvana.
[۲۲] . Bema – Zeremonie.
[۲۳] . Arjang (Arthang, Ardang).
[۲۴] . Giganten.
[۲۵] . Kartir.
[۲۶] . Gundisapur.
این کار در سال ۲۷۶ میلادی انجام شد و به این ترتیب افزون بر مانی شمار چشمگیری از پیروان مانی در سراسر قلمرو امپراطوری ساسانی و روم از دم تیغ گذشتند.
[۲۷] . Sissinius.
[۲۸] . Inajus.
منابع نوشته:
کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان، اثر دکتر اردشیر خدادادیان
وبسایت تاریخ ما، اِنی کاظمی