آیین بوداى جنوبى ۱

مقدمه و منابع. انجمن نشر آثار پالى[۱۰] آن را به طرز تحسین برانگیزى مورد تحقیق و بررسى قرار داده است، مهم ترین منبع تاریخى به شمار مى آید. این آثار را مى توان با اسناد باستان شناسى و سنگ نوشته اى مقایسه کرد ]۷۲[.

تاریخ اخیر آیین بوداى جنوبى در واقع همان تاریخ سرى لانکا (سیلان) و آسیاى جنوب شرقى است. این تاریخ کمابیش مبتنى بر سنّت ها و گاه نگارهاى محلى و تا حدى بر منابع بیرونى، به خصوص سفرنامه ها و نوشته هاى مبلغان مسیحى است. بسیارى از اطلاعات درباره اعمال دینى امروزى آیین بوداى روستایى را باید در تحقیقاتى بیابیم که روش هاى انسان شناسى اجتماعى را به کار مى برند ]۶۳[. آثار مهم در این باره شامل آثار ام. اى. اسپیرو[۱۲] درباره تایلند، اف. بیزو درباره کامبوج، و آر. اف. گامبریک درباره سرى لانکا است ]۴۱[. این آخرى، سیماى کنونى را با آن تصویرى که در گزارش هاى باستانى سیلان داده اند، کامل مى کند. عده اى از محققان در این اواخر، گرایش ها و تحولات جدید در کشورهاى خاص را مورد تحقیق و بررسى قرار داده اند ]۹; ۴۰; ۵۱; ۹۵; ۹۷[.

تاریخ. بنابر گاه نگارهاى سیلانى، به فرمان امپراتور آشوکا، هیئتى از مبلغان بودایى به سرپرستى پسرش مَهینده[۱۴]، به معنى «آموزه جداکننده» یا «آموزه تمییزدهنده» بود، که یکى از چهار انشعاب اصلى سَنگه در آیین بوداى آغازین به شمار مى آید ]۲۹[. کانون متون دینى این مکتب در قرن اول قم در سرى لانکا به پالى نوشته شد. در حقیقت، اسناد باستان شناسى نشان مى دهند که سرى لانکا در این زمان، مرکز اصلى آیین بوداى آسیاى جنوبى بود. تاریخ اولیه ویبجّهواده بیرون از این جزیره آوازه چندانى ندارد، اما به احتمال زیاد همچنان در هند رایج بوده و مناطقى از آسیاى جنوب شرقى را پیش از این زیر پوشش تبلیغى خود داشته است.

مطمئناً شکل هاى گوناگونى از ویبجّهواده که زبان پالى را به کار مى بردند، در قرن پنجم میلادى در هند جنوبى و میان اقوام پى یو و مون در برمه و تایلند کنونى رواج داشته است. اَنورده پوره[۱۸]، که در آغاز تقریباً به معنى «تعلیم اصلى» بود در مقابل تعلیم مکتب هاى اخیر به «تعلیم پیران» معنا کردند. دقیقاً متناسب با همه مکتب هاى زنده بودایى، این سنّت حدوداً پس از ۶۰۰ میلادى به دنبال ادعاى خود در ارائه تعلیم دست نخورده پیران در سَنگه یکدست قدیمى، این نام را براى خودش منحصراً به کار برد. درنتیجه، نام قدیمى تر ویبجّهواده امروزه دیگر به کار نمى رود.

نیمه نخست هزاره دوم شاهد تلاش شاهان براى یکدست کردن سَنگه، به رهبرى سنّت ارتدوکس مَهاویهاره بود، که سرانجام آن را به خصوص در دربار و دولت، به منزله معتبرترین شکل آیین بودا پذیرفتند; اما بسیارى از گونه هاى آیینى محلى همچنان استوار باقى ماند. سنّت هاى برخاسته از شاخه هاى دیگر تِیرَهواده، آیین بوداى هندى شمالى آغازین و حتى برخاسته از مهایانه، نفوذ خود را همچنان تا عصر حاضر حفظ کرده بودند. تِیرَهواده در این دوره موفقیت چشمگیرى داشت. یکى از دلایل آن، شاید سادگى سنّت نسبتاً یکدست مَهاویهاره باشد. اگرچه مراکز باستانى در هند جنوبى به تدریج از میان رفتند، افول مکتب هاى دیگر در جنوب شرق آسیا، با رشد تِیرَهواده هماهنگ بود. مناطق وسیعى که پیش از این زیر نفوذ آیین بوداى ِ مهایانه یا هندوئیسم بود، جولانگاه تِیرَهواده شد. آیین بوداى تِیرَهواده در قرن پانزدهم در میان برمه اى ها، مون ها، تایلندى ها و حتى خِمِرها، که بیشتر حوزه هاى کنونى اش را تشکیل مى دهد، نفوذ داشت. دوره بعدى شاهد تلاش هاى گوناگون براى ایجاد وحدت، مرکزیت دادن یا اصلاح و حوادث گوناگون جنگ یا تهاجم بود، اما با این همه، این تصویر کلى، اندکى پیش از قرن نوزدهم تغییر کرد.

آیین بودا در سرى لانکا دوران سخت ترى داشت. تهاجم هاى آسیاییان و به طور جدى تر اشغال بخش زیادى از این جزیره توسط پرتغالى ها و هلندى ها، که با تبلیغ، آزار و ویرانى همراه بود، پایه اقتصادى فرهنگ سینهله[۱۹]را سُست کرد و به نهادهاى بودایى به شدت آسیب رساند. اما به رغم این مشکلات، آیین بودا از وفادارى اکثر سینهلى ها برخوردار بود و در قرن هجدهم از نو گسترش یافت ]۶۴[ .

مطالعه دانشگاهى تِیرَهواده. نمى دانیم که یونانیان و رومیان یونان گرا تا چه حد با آیین بودا آشنا بودند، اگرچه در منابع باقى مانده چندین بار از نام بودا سخن به میان آمده است. به دلیلى مى توان باور کرد رهروانى که گهگاه مسافرت مى کردند، احتمالا به دریاى مدیترانه رسیده اند، و بوداییان غیر رهرو باید به بندرگاه هاى مصر، که با هند فعالانه دادوستد داشت، سفر کرده باشند. البته مطمئناً آیین بودا براى یونانیان آسیایى اخیر و شرق ایران شناخته شده بود. اگر عموما چنین مى اندیشند که در جهان باستان درباره آیین بودا اطلاعاتى وجود داشته است، به هر حال پس از افول علم کلاسیک دیگر چیزى باقى نماند. از آن پس اروپا چشم به سفرنامه ها داشت. این سفرنامه ها از چند رهرو ِ مروج ِ آیین بود که در آسیا سفر مى کردند و سفیران و تاجرانى که هر از گاهى به سفر مى رفتند و مشهورترین آنها مارکو پولو است. آشنایى با کشورهاى آسیایى فقط در قرون شانزدهم و هفدهم از راه تجارت، کشورگشایى و شمارى از سفرنامه هایى که از کشورهاى گوناگون بودایى پیدا کردند، بیشتر شد. اما در این نوشته ها بحث از دین صرفاً تصادفى است. نخستین شناخت دقیق از زمینه فرهنگى هندى فقط با رشد تدریجى مطالعات سنسکریت حاصل شد. این، در اوایل قرن نوزدهم، به آغاز مطالعات آثار سنسکریتى بودایى و عمدتاً آثار مهایانه منجر شد که بهویژه در نپال ادامه پیدا کرد.

براى مطالعه در پیرامون آیین بوداى آغازین باید براى ساخت ابزار زبانى لازم براى مطالعه متون پالى منتظر بمانیم. در تحقیقات سنّتى سرى لانکا روش متن شناسى باستانى را به کار بردند. افسران و مبلغان مذهبى مستعمراتى انگلیس در این نوآورى نقش داشتند; سیاحان و محققان دانمارکى نیز نقش هاى مشابهى داشتند. اگرچه این کار ارزشمند بود، اما فرقى با یک گزارش تبلیغى از آیین بودا نداشت. این گزارش با آنکه اطلاعات بسیار مهمى را، هم درباره متن ها و هم درباره شیوه اعمال دینى امروزى به دست مى داد، به مناطقى توجه داشت که اروپاییان آیین بودا را ناقص مى دانستند و ارزیابى هاى منفى نامعقولى را منتشر مى ساخت، که با تأثیر زیادى در بعضى از محافل باقى ماند. خلاصه آنکه آیین بودا را به شکل آیینى «بدبین» و «انکارکننده»ى زندگى و مانند اینها نشان مى داد. این قضاوت کمابیش برخاسته از نگاه گزینشى آنها به بعضى از عبارت هاى متون و نادیده گرفتن اعمال و عقاید بسیار متنوع در آیین بودا است.

به دنبال این گزارش انجمن نشر آثار پالى کانون پالى را به طور کامل در دسترس قرار داد. کار رایس دیویدس، بنیادگذار آن و شمارى از محققان دیگر، عمدتاً از انگلستان، آلمان و اسکاندیناوى، موجب شد دانشگاه جدید مطالعات بودایى تأسیس شود. به عقیده اینان در متون پالى یک نسخه اصلى ِ کهن از کانون بودایى محفوظ مانده بود که معتبرتر از متون دیگر بود و اطلاعات دقیق و مفصّلى از زندگانى و آموزه هاى بودا به دست مى داد. تصویرى نسبتاً دل پذیر از آیین بوداى ِ باستان پیدا شد که به شدت زیر تأثیر اندیشه هاى خردگرایانه و پروتستان قرار گرفت. عناصر معجزه آسا، مناسکى و پرستشى این آثار را نوآورى هاى اخیر به شمار آوردند. نفوذ سرى لانکا نقش مهمى در تأسیس این دانشگاه داشت، اما در نهایت، خود این دانشگاه بر نوگرایى بودایى به شدت تأثیر نهاد ]۱۰۳; ۳۱: ۱۵ ـ ۲۶، ۶۹ به بعد[ .

[۱۰]. Wilhelm Geiger

[۱۱]. M. E. Spiro

[۱۲]. S. J. Tambiah

[۱۳]. Mahinda

[۱۴]. Vibhajjava¦da

[۱۵]. Anuradhapura

[۱۶]. Maha¦viha¦ra

[۱۷]. Dhammapa¦la

[۱۸]. Therava¦da

[۱۹]. sinhala

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ