وضعیت «بیکاری» در دوره قاجار توقع عجیب خانوادهها از دامادها و پسرها!
در دوره قاجار وضعیت کسب و کار تهرانیها چگونه بود؟ چند نفر در یک خانه کار میکردند و چند نفر میخوردند؟ وضعیت «بیکاری» بهروایت تاریخ، در این دوره بحرانی بوده و البته بعضیها از بیکاری گذشته و به «بیکارگی» رسیده بودند!
در دوره قاجار برخی از مشاغلی که رواج داشت الان حتی شغل کاذب هم محسوب نمیشوند. حالا بماند که برخی از این مشاغل امروزه نیز ممنوع هستند و اصلا جرم هم محسوب میشوند. در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» «جعفر شهری» طبق احصائیه یا همان آمارگیری در سال ۱۲۶۲ شمسی، فهرستی از این شغلها را ارائه میدهد: «لبوفروشی، گردوفروشی، سقایی، بساطی، آبزرشکی، معرکهگیری، قمارخانهداری، شیره خانهداری، پردهخوانی، فالگیری، دعانویسی، دلاکی، تونتابی[کارگر آتشدان حمام]، چارواداری[کرایهدادن چهارپایان یا حمل بار با چهارپایان]، حمالی، دلالی، آبحوضکشی، هیزمشکنی، دورهگردی، شاطری، قهوهچی، خرسرقصانی، راهزنی، ولگردی، باجگیری، گدایی، مفتبری و شرخری».
او مشاغل تخصصی در دوره قاجار را هم اینگونه معرفی میکند: «متخصصین هم آنهایی که دستهآفتابهای لحیم کرده یا چاک قبایی را بهمآورده دوخته یا نعل اسب و الاغی ساخته و چهارپایه و کرسی را درست کنند و بقیه نیز بقال و چقال و عطار و سراج و بزاز و رزاز و حلاج و کفاش و پینهدوز و امثال آن… و کشاورز آنهم به طریق ابتدایی یعنی با گاوآهن و بیل و اینکه هزار نفر باید کار یک تراکتور را بکنند».
توقع دامادها و پسرها
در طهران قدیم بیکاری و بیکارگی به کجا رسیده بود؟ روایت «جعفر شهری» به اینگونه است: «طبق احصائیه در تهران در سال ۱۲۶۲ خورشیدی تعداد افراد کار بکن و مفید و خرجبیار ۱۲ درصد و افراد غیر مفید و سربار ۸۸ درصد معلوم شده بود… هر کاسب و هر مرد خانه باید جور تا چهارده نفر بیکاره و سربار را بکشد. طرف پدر شده بود محکوم شده بود و باید همه متعلقات از فرزند و عروس و داماد و نوه را هم نان بدهد. دختر هم حق داشت شب و روز تا هر وقت که دلش بخواهد با شوهر و بچههایش بر سر سفره پدر خویش بنشیند و داماد نیز توقع داشت چون دختر از آن خانواده گرفته تمام مخارجش را پدر زن بدبخت عهدهدار شود و بهترین پذیرایی را هم ببیند و پسر نیز… با زن و فرزندان بر سر سفره پدر بنشیند و زیادتر از همه عزت و نوازش ببیند.
سفره هم که گسترده میشد گاهی تمام دور سفره را خورنده در بر میگرفت و جا کم آمده و باید سفره دیگری کنار آن بگسترند. که اگر بر خلاف آن نیز رفتار میشد پدر خانواده به نانکوری و چشمتنگی و کنسی و خساست متهم میگشت».
بیکارها دستگیر شدند!
این وضعیت کی تغییر کرد؟ در دوره قاجار که تمام شد و دوره مدرنسازی نیز در ایران از راه رسید کار زیاد شد و کارگر کم. روشی هم برای کارگرگیری ابداع و اجرا شد که در نوع خودش جالب است: «با خیابانکشی و احداث خیابانهای جدید و میدانسازی و تعویض رو کار ساختمانها و دکاکین و تجدید رنگ و نقاشی در و پیکر مغازهها و… جادهکشی و راهسازی و احداث خط آهن سراسری… نهتنها که بیکارهها با کار شدند بلکه چندان کسر کارگر بهوجود آمد که آژانها و امنیهها از سحر به بعد هر صبح دور کوچهها بهراه افتاده و هرکسی پا از خانه بیرون میگذاشت نیز دستگیرش نموده به طرف کار میبردند، اگرچه طرف کاسب یا کارگر دیگران بوده باشد و تا میخواست ثابت کند لااقل چند روزی طول میکشید و به کاری مجبور شده بود»!
الان وضعیت هزاران برابر بدتر از زمان قاجاره
باسلام.خیلی مطلب عالی وجالبی بود.تشکراز سردبیرمحترم
اونوقت اون دوران مدرن سازی که گفتی ازکی شروع شد ؟واقعا اوف برشما که باعث وبانی اون مدرن سازی رو که ویرانه قاجاروایران کرد و کسی نبودرجز رضا شاه بزرگ اسمشو نمیبری .شماها شرم وشرف ندارید .