الف. شورش اسحاق بن احمد:
پس از مرگ اسماعیل سامانى ۲۹۵ ه.ق در نقاط مختلف، شورش هایى پدید آمد.(راوندی، ۱۳۸۲، ج۲: ۲۲۷) احمد بن اسماعیل که بلافاصله پس از بر تخت نشستن درصدد تصرف شهر ری برآمد؛ برای اطمینان خاطر خویش به سرکوب شورش عموی خود پرداخت. ظاهرا حاکم سامانی به توصیه ابراهیم بن زیدویه به این امر پرداخته است؛ وی به احمد چنین گفت که بهتر است؛ نخست سمرقند را تسخیر کند و عموی خویش اسحاق بن احمد را بگیرد که مبادا در مدت غیبت امیر، او قیام و تمرد نماید و حکومت را مشغول به سرکوب شورش کند.
ب. تصرف ری:
پیش از این در مقاله امیر اسماعیل ذکر گردید که شهر ری در معاملات سیاسی مابین حکومت سامانی و علویان طبرستان حائز اهمیت فراوانی بود و خلافت عباسی نیز به خاطر اهمیت فوق العاده این منطقه، نظر ویژه ای نسبت به این شهر داشت. در سال ۲۹۶ ه.ق احمد بن اسماعیل ناچار شد بر ضد حاکم رى، که طغیان کرده بود، لشکرکشى کند. این حمله به دست ابو العبّاس محمّد بن صلعوک صورت پذیرفت. پس از فتح شهر، حاکم سامانی، صعلوک را به والیگری ری انتخاب نمود و خود در سل ۲۹۶ ه.ق به خراسان بازگشت.(گردیزی، ۱۳۶۳: ۳۲۶؛ پیرنیا، اقبال آشتیانى، ۱۳۸۰: ۲۲۴) در همین شهر نماینده خلیفه جدید عباسی – مقتدر – به نزد امیر احمد آمد و منشور حکومت را به وی تسلیم کرد.(فروزانی، ۱۳۸۸: ۷۵) حضور نماینده خلیفه در این شهر، نشان از اهمیت بالای این منطقه از سوی خلیفه عباسی دارد؛ که پس از فتح ری، نمایده ویژه او منشور حکومت سامانی را تقدیم امیر احمد نمود.
ج. روابط با شاهزادگان صفاری:
فتح سیستان و به زیر اطاعت درآوردن حکومت صفاریان یکی از مسائل بسیار مهم و بغرنج زمان احمد بن اسماعیل بود؛ به همین دلیل وی پس از تثبیت پایه های حکومت خویش و فتح شهر ری هم خویش را مصروف صفاریان و تسخیر سیستان قرار داد. پیش از شروع این بحث باید گفت که عمرولیث به سال ۲۸۷ ه.ق در جنگی از امیر اسماعیل بن احمد شکست خورده بود.(ملک شاه حسین، ۱۳۸۳: ۶۰) به همین خاطر شیرازه حکومت صفاریان در این موقع از هم پاشیده شده بود. تا حدود ده سال پس از آن شاهزادگان صفاری هر یک برای به دست آوردن قدرت با یکدیگر درگیر بودند و این مسئله فرصتی مناسب را نصیب حاکم سامانی نمود. در این موقع پس از گرفتاری لیث بن علی و فرستادن وی به بغداد، مردم سیستان با برادر او ابو على محمّد بن علی بیعت کردند. البته امیر تازه صفاری تنها بر سیستان و قسمت شرقى ممالک صفّارى یعنى بست و کابل و غزنین امارت حکومت داشت؛ چرا که خراسان را امیر اسماعیل سامانى از زمان غلبه بر عمرو لیث تصرّف کرده و فارس و کرمان را هم سبکرى به نام خلیفه مقتدر اداره می نمود.(پیرنیا، اقبال آشتیانى، ۱۳۸۰: ۲۱۳)
د. قتل احمد بن اسماعیل:
در مورد قتل امیر احمد بن اسماعیل که پس از قتل به امیر شهید معروف شد؛ نظرات گوناگونی در منابع تاریخی وجود دارد. بر همین اساس مورخان و محققین نیز نظریات گوناگونی را ارائه کرده اند. نکته بسیار مهم اینکه نوع رفتار امد بن اسماعیل با زیردستانش بود. وی در حدود دوهزار و هفتصد غلام ترک داشت که نسبت به غلامان ترک خود اهانتهاى عجیب روا مى داشت.(راوندی، ۱۳۸۲، ج۳: ۵۶۴) نکته مشترکی که می توان در تمامی منابع دست اول در مورد قتل احمد بن اسماعیل پیدا کرد؛ کشته شدن وی به دست غلامانش می باشد. برای درک بهتر مطلب به نمونه ای از این گزارش ها خواهیم پرداخت. طبری می نویسد که: «« و هم در این سال، احمد بن اسماعیل بن احمد فرمانرواى خراسان و ما وراء النهر کشته شد. یکى از غلامان ترک وى که نزدیکترین غلامانش بود، سرش را برید، با دو غلام دیگر که در قبهاش به نزد وى رفتند، سپس گریختند و یافت نشدند.»»(طبری، ج۱۵: ۶۷۸۰) در تاریخ رویان آمده که: «« در راه غلامان فتک و غدر کرده، سرش را ببریدند »»(آملی، ۱۳۴۸: ۱۰۴) و ابن اثیر نیز می نویسد که: ««نیز در این سال گزارش رسید که فرمانرواى خراسان احمد بن اسماعیل بن احمد در کرانه رودخانه بلخ به دست غلامان خود کشته شده.»»(ابن مسکویه، ۱۳۶۹، ج۵: ۸۶) این روایات حاکی از توطئه ای بر ضد امیر را نشان می دهد که به دست غلامان وی – ترکان – اجرا شده است.
گردیزی می نویسد که پس از دفن احمد بن اسماعیل، گروهی را در پی غلامان فرستادند که تعدادی از آن ها را گرفتند و کشتند. هم چنین به ابوالحسن نصر بن اسحاق الکاتب تهمت زدند که وی با غلامان هم عقیده بوده است برای کشتن امیر، بنابراین او را گرفتند و بر دار کردند.(گردیزی، ۱۳۶۳: ۳۲۹) ابولحسن یکی از درباریان امیر شهید بود که پیش از کجازات از سوی امیر سامانی به خاطر کارهای خلاف قانونش به این عمل دست زده است. هم چنین در کتاب تاریخ رویان نیز آمده که :«« خبر (شورش) سید الناصر به بخارا رسید. پادشاه احمد بن اسماعیل با چهل هزار مرد روى به طبرستان نهاد. قضا را، در راه غلامان فتک و غدر کرده، سرش را ببریدند و آن عزم خراب شد و طبرستان بر سید ناصر قرار گرفت و اصفهبد شروین ملک الجبال با ناصر صلح کرد.(آملی، ۱۳۴۸: ۵-۱۰۴) در اینجا آملی انگیزه قتل وی به توطئه سیاسی از سوی ناصر کبیر نسبت داده شده است.
پینوشتها:
۱-کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی.
منابع و ماخذ:
۱. آملى، اولیاء الله، ۱۳۴۸، تاریخ رویان، مصحح منوچهر ستوده، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
2. ابن اثیر، جزری، ۱۳۷۱، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه عباس خلیلى، ابو القاسم حالت، تهران، مؤسسه مطبوعات علمى.
3. ابن مسکویه، احمد بن على، ۱۳۶۹، تجارب الامم، ترجمه ابو القاسم امامى و على نقى منزوى، تهران، سروش و توس.
4. باسورث، ادموند کلیفورد، ۱۳۸۱، سلسلههاى اسلامى جدید راهنماى گاهشمارى و تبارشناسى، ترجمه فریدون بدره اى، تهران، مرکز باستان شناسى اسلام و ایران.
5. پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانى، ۱۳۸۰، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، تهران، خیام.
6. تتوى، قاضى احمد و آصف خان قزوینى، ۱۳۸۲، تاریخ الفی، ج۳، مصحح غلام رضا طباطبایى مجد، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى.
7. راوندی، مرتضى، ۱۳۸۲، تاریخ اجتماعى ایران، ج۲، تهران، انتشارات نگاه.
8. طبری، محمد بن جریر، ۱۳۷۵، تاریخ طبری، ج ۱۲، ترجمه و مصحح ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر.
9. غفارى کاشانى، قاضى احمد بن محمد، ۱۴۱۴، تاریخ نگارستان، مصحح مرتضى مدرس گیلانى، تهران، کتابفروشى حافظ.
10. فروزانی، سید ابوالقاسم، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان، تهران، انتشارات سمت.
11. گردیزى، ابى سعید عبد الحى بن الضحاک بن محمود، ۱۳۶۳، مصحح عبدالحى حبیبى، تهران، دنیاى کتاب
12. ملکم، سر جان، ۱۳۸۰، تاریخ کامل ایران، ج۱، ترجمه میرزا اسماعیل حیرت، تهران،انتشارات افسون.
13. (ملک شاه حسین) ملک غیاث الدین محمد بن شاه محمود سیستانى، ملک شاه حسین، ۱۳۸۳، احیاء الملوک، تاریخ سیستان تا عصر صفوى، محقق منوچهر ستوده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى.