موسیقی ایران از دوران کهن و عهد هخامنشی
موسیقی نماینده ذوق خدادای و اندیشه مردم دنیای کهن و ازهنرهای زیبا و نخستین جهان است که حتی پیش از آفرینش بشر بصورت صدای ریزش آب جویباران و آبشارها و زمزمه باد و حرکت برگ درختان و آهنگ دلنواز پرندگان خوش خوان و مانند آنها،جلوه گری مینموده است. آنگاه که بشر آفریده شد،طی صدها هزار سال عمر و پیمودن مراحل اولیه و ابتدائی تمدن، همگام با بوجود آوردن زبان و واژه و بکار بردن آن،در اثر هوش و غریزه فطری و خدادادی و انگیزه طبیعی،از نغمهها و آوای طبیعی بوسیله حنجره و آلات گوناگون موسیقی تقلید کرد و این هنر زیبا و شادی افزا را بوجود آورد.
موسیقی زبان حال بشر و نمودار احساسات و اندیشههائی است که بصورت آهنگهای موزون و دلنواز،جلوه مینماید. وضع جغرافیائی و اقلیم،عواملی که بر حسب زمان در روحیات و معنویات مردم دست میدهد،نیازمندیهای زندگی،سابقههای تاریخی و پیشرفت فرهنگ و حتی دین،در موسیقی اقوام و ملل تأثیر گذاشته،و از همین جهت است که موسیقی کسورها و طوائف با یکدیگر اختلاف دارند.
آلات موسیقی اولیه بشر محدود بود،از شاخ و پوست و صدف و عاج حیوانات وزه کمان و خیزران اسباب و ادواتی شبیه طبل و نی و شیپور و سنج و زنگ ساخته اند. پژوهندگان و کاوشگران که کوششهای فراوانی برای خواندن لوحههای سومری پیدا شده در جلگه بین النهرین ونمایانیدن فرهنگ و هنر این قوم پیشرو و هنرمند باستانی بکار بردهاند،برآنند که در یکی از لوحهها بنواختن چنگ همراه با سرود آفرینش،اشاره گردیده است و آنان موسیقی پیش رفته ای داشته و با الاتی از قبیل طبل و سنج و زنگ و فلوت و بوق و شیپور و چنگ و عود،آشنائی داشته اند.(۱)
درون گور یکی از پادشاهان «اور» شهر قدیمی سومر،نقشی دیده شده که نمدار صحنه رقص بانوئی است در حال نواختن چنگ. در گور ملکه «شوب آد» ضمن کاوشهای باستان شناسان انگلیسی همراه ملکه،اشخاصی نیز دفن شده اند که در صف بانوان،یک نوازنده چنگ که تاجی بر سر دارد با چنگ خود دیده شده است(۳).
در تورات کتاب دینی قوم یهود،منعکس است که حضرت داود پیغمبر آن قوم صدای خوبی داشته و سرایندگان و نوازندگان بسیاری در خدمت او بوده اند و نغمه داودی معروف است. زبور با آهنگ مخصوص خوانده میشده است و از مندرجات این کتاب به پایه موسیقی و انواع سازهای یهودیان میتوان پی برد. در اخبار یهود آمده که: «بعضی از کاهنان و روحانیان آنها هنگامی میخواستند از مغیبات خبر دهند،نی زنی را میگفتند برای آنها نی بنوازد و در نتیجه تأثیر نوای نی،حالتی شبیه بخواب مغناطیسی در کاهن پیدا میشده،آنگاه از آینده خبر میداده است. حضرت موسی ع از «یوبال»(۳) پدر نوازندگان جنگ «شالومو»(۴) یاد کرده است. دربار گاه سلیمان پادشاه یهود نوشته اند که خوانندگان با سنج و سیتار و هارپ وارد معبد میشدند،دو روحانی با شیپورهای خود ورود آنان را اعلام میداشتند. در جشنهای مذهبی یهود سازهائی همانند سنج و طبل نواخته میشده است.
عیلامیها ساکنان قوم سرزمین استان خوزستان،ساری شبیه به سنتور داشته اند و در آثار آنها دو نمونه از دسته نوازندگان و سرایندگان دیده شده است. این نمونه در موزه بریتانیا و یازده نفرند که چنگ و نی و سنتور و یک آلت دیگر شبیه به ضرب مینوازند. آشوریها برای خاطر خشنودی خدایان خود سرودها و آوازهائی داشته که میخوانده اند و هشت یا نه جور ساز داشته اند. از جمله آلات طربی که از این قوم پیدا شده، چنگ ذات الاوتار است که ۱۶ رشته سیم تار داشته و مربوط بهزاره دوم پیش از میلاد میباشد. این چنگ سه گوشه دارد و یک طرف آن پهن است.
مصریهای قدیم ۱۳ یا ۱۴ ساز مختلف داشته اند. بر بدنه گورهای پادشاهان باستانی مصر چند صحنه رقص نقاشی شده و پیکر کوچک یک رقاصه مربوط بحدود چهار هزار سال پیش از میلاد بدست آمده است. بابلیها بیش از سایر کشورهای قدیمه با موسیقی سر و کار داشته اند و نوشته اند که انواع سازها و خنیاگران نوازندگان داشته اند. دانیال رهبر دین یهود در کتاب خود از انواع سازها و موسیقی عصرش که در بابل سپری شده،یاد مینماید.
فنیقیها،لیدیها،فریکیهها و درینها و سایر اقوامی که تحت لوای شاهنشاهی بزرگ هخامنشی در آمدند،همه با موسیقی آشنا بوده،آلات و ادوات این هنر را داشته اند و چون همه این کشورها تحت نفوذ ایران در آمدند بنابراین اختلاط و نفوذ هنر مسیقی شان در موسیقی محلی و اصیل ایرانی بی تأثیر نبوده است. اسپارتیها آوازههای دسته جمعی توأم با موسیقی و رقص داشته اند که برسم کرت اجرا میشده.
این آوازهها در تشریفات و مراسم دینی و جشنها و مسابقهها اجرا میشده و هنگام برگذاری آن بکعده از شرکت کنندگان قسمت جالب رقص را انجام میدادند و یا آنکه فقط یکعده دختران جوان قسمتهای ملایم سرود را میخواندند. آتنیها در نیمه اول قرن پنجم پیش از میلاد اشعار شعرای حماسه گو و داستان سرا با آواز دسته جمعی توأم با موسیقی و رقص بافتخار خدایان و قهرمانان میخواندند و وسائل موسیقی عبارت بوده است از چنگ و سیتار که بتدریج تعداد سیمهای آن به ۱۲ رشته رسیده بود.
در چین باستان هم موسیقی پایه رفیعی داشته و حکیم بزرگ چینی «کنفوسیوس» با آنکه تعلیم موضوعات عالی را بمردم کم اندیشه غدعن کرده،درباره آموختن فن موسیقی تأکید کرده است. او معتقد بود که: «وقتی کسی موسیقی را درست فرا بگیرد و دل و جان خود را با آن همنوا سازد،قلب پرخلوص و آرام و سالم و طبیعی بسهولت کمال مییابد،و کمال آن با سرور همراه است…. بهترین راه اصلاح آداب و رسوم اینست که…. به تنظیم موسیقی کشور توجه شود…. آداب و موسیقی را هیچکس نباید دمی از نظر دوربدارد…. نیکخواهی،قرین موسیقی،و پرهیزگاری همراه با آداب نیکوست(۵).»
ژاپنیها معتقد بودند که موسیقی هم مانند زندگی از طرف خدایان به قوم ژاپن ارزانی گردیده است. ایزاناگی(۶) و ایزانامی(۷) (دو خدایانی که بامر خدایان سالخورده،ژاپن را آفریدند) هنگام آفرینش زمین سرود میخواندند و هزار سال بعد در سال ۴۱۹ امپراطور این کی یو(۸) هنگام گشایش یک قصر جدید. واگون(۹) (نوعی قانون) نواخت و ملکه رقص کرد. وقتی که این کی یو در گذشت،پادشاه کره هشتادتن خنیاگر بژاپون فرستاد تا در مراسم تشییع جنازه او شرکت کنند. اینان دستگاهها و ابزارهای موسیقی تازه ای که از آن مردم کره و چین و هند بود بژاپونیان آموختند(۱۰).
این بود مختصری از تاریخ و چگونگی موسیقی در کشورهای باستانی که بطور مقدمه بیان شد. اینک میپردازد باصل موضوع یعنی موسیقی در ایران از کهنترین ایام و در عهد هخامنشی.
موسیقی در ایران باستان:
ایرانیان از همان دورانی که با سایر همنژادان خود یعنی طوائف آریائی در آغوش دشت و دمن بسر میبردند با نغمههای جانبخش موسیقی و خواندن سرود و عبارات منظوم،آن کشش و سروری را که دیدار مناظر دلپذیر طبیعت و آسمان صاف و نیلگون و رنگهای گوناگون افق،در هر پگاهی و شامگاهی بوجود میآورده، نمودار میساخته اند. انگیزههائی را که زیبائی و فریبندگیهای این زندگی بی بند و بار و آزاد، در آغوش طبیعت، برای این مردم بوجود میآورده و با آهنگهای دلنواز غمزدا از دهان آنها بیرون میآمده، تاریخ در اثر نداشتن خط نتوانسته است آنها را ضبط نماید. اگر هر آینه ضبط شده بود، امروز ما از نحوه اندیشه و احساسات و تألمات آنان گنجینههای گرانبهائی داشتیم و لازم نبود به حدس و مظنَّه متوسل شویم. همانطور که بقایای آثار هنریشان، گنجینههای فرهنگی ارزنده و جالب را برای ما بیادگار گذارده است.
وجود قطعات مسجَّع و منظومی در ریگ ودا و اوستا، دو اثر دینی و ادبی کهن آریای هند و ایران و موسیقی و رقص
_____________________________
۱ـ تاریخ غلم تألیف ژرژ سارتن صفحه ۱۰۱ به نقل از Music of the Sumerian چاپ کمبریج سال ۱۹۳۷ تألیف F.W.Galpin
۲ـ صفحه ۲۶۸ کتاب جهانهای گمشده تألیف آن تری وایت ترجمه آقای کیکاوس جهانداری.
۳- Jubal.
۴- Chalumeau.
۵ـ تاریخ تمدن تألیف ویل دورانت «چین و همسایگانش» ترجمه آقای آریان پور صفحه ۲۹۸ بنقل از:
Li-chi.XVII Brown Story of Conficius 181.
۶- Izanagi.
۷- Izanami.
۸- Inkyo.
۹- Wagon.
۱۰ـ صفحه ۱۱۸۴ همان کتاب (تاریخ تمدن)
رایج در میان هندیان که از تشریفات مذهبی آنان بوده است، بخوبی وجود و اهمیت این هنر را در قبائل آریائی نمودار میسازد. یک بخش مهم از اوستا «گاثاها» مشتمل بر نیایش و سرودهای مذهبی است که با آهنگهای مخصوص و تشریفات ویژه ای هنگام نیایش اهورمزدا خوانده میشد، و سرودهای اوستا برای پذیرش حافظ مردم که از خط و سواد بی بهره بودهاند، آسان و موزون بوده و بعلاوه مفاهیم گفتهها هنگامی که منظوم و با آواز ادا میشد، در دلها بیشتر اثر میکرده است.
از تاریخ موسیقی ایران در ادوار خیلی دور و حتی در دوره هخامنشی و اشکانی همانطور که گفته شد بواسطه در دست نبودن مدارک، مانند بعضی دیگر از تمدن این سرزمین، اطلاعات کافی و موثقی در دست نیست و همچنان تاریک و مبهم مانده است، ولی با در نظر گرفتن تمدن نژادی و ارتباط با تمدن سایر کشورهای همسایه و تابعه که فی الجمله اشاره ای بدانها شد، میتوان تصور کرد که نوازندگان و خوانندگان و موسیقی دانانی داشته اند و با در نظر گرفتن ذوق و استعداد سرشار ایرانیان که بوجود آورنده کاخهای عظیم که از زیبائی و شکوه و هنر و تزئینات سرآمد کاخهای زمان خود و پیش از آن بوده اند، به پیشرفت آنان در این فن نیز میتوان معتقد و مطمئن شد، منتها همانطور که هم اکنون گاهی نوازندگان قطعاتی میسازند و هنرنمائی مینمایند در حالی که از اصول و قواعد علمی این فن اطلاعات کافی ندارند، در گذشته هم تصور میرود که چندان مقیَّد باجراء قواعد و ارتباط اصوات و الحان نبوده اند.
قسمتی از اطلاعات ما را در این باره روایات تاریخ نویسان یونانی و گفتههای شاهنامه فردوسی و کتابهای دینیو مختصری از اشیاء و آلات موسیقی که احیاناً در کاوشها بدست آمده، تشکیل میدهد. هرودوت تاریخ نویس یونانی مینویسد: «ایرانیان برای تقدیم نذر و قربانی بخدا و مقدسات خود مذبح ندارند و آتش مقدس روشن نمیکنند، بر قبور شراب نمیپاشند، ولی یکی از موبدان حاضر میشود و یکی از سرودهای مقدس دینی را میخواند.» شاید مقصود هرودوت همان قطعات گاتاهای اوستا بوده است.
گزنفن تاریخ نویس دیگر یونانی نوشته است: «کوروش بزرگ هنگام حمله به سپاهیان آشور بنا بر عادت خود سرودی آغاز کرد که سپاهیان با صدائی بلند توأم با ادب و احترام دنبال آنرا خواندند، وچون سرود بپایان رسید، آزادمردان با گامهای برابر، با نظم و ترتیب تمام براه افتادند.» در جای دیگر مینویسد: «کوروش برای حرکت سپاه چنین دستور داد که صدای شیپور، علامت حرکت و عزیمت خواهد بود و همینکه صدای شیپور بلند شد باید همه سربازان حاضر باشند و حرکت کنند.» و همچنین مینویسد، «در نیمه شب که صدای شیپور عزیمت و کوچ کردن بلند شد کوروش سردار سپاه را فرمان داد تا با همراهان خود در جلو صفوف منظم سپاهیان قرار گیرد.
بعد کوروش گفت همینکه بمحل مقصود رسیدم و حملات دو سپاه نزدیک شد، سرود جنگی را میخوانم و شما بی درنگ پاسخ مرا بدهید.» هنگام حمله چنانکه گفته بود کوروش سرود جنگ را آغاز کرد و سپاهیان همگی با وی هم آواز شدند. سایر تاریخ نویسان یونانی نوشته اند که: «پادشاهان ایران هنگامی که بر خوردن طعام مینشستند، دسته ای از کنیزان به خنیاگری مشغول میشدند ورامشگری میکردند و میرقصیدند، نوازندگان و خنیاگران کشورهای تابعه چون بابل و هند و مصر در دربار بوده اند و بطوریکه نوشته اند در جنگ «ایسوس» پس از شکست داریوش سوم سیصدو بیست زن نوازنده ضمن اسیران بدست پارمنیون سردار اسکندر افتاد. آتنه مورخ قرن سوم میلادی از قول دوریس تاریخ نویس قرن چهارم پیش از میلاد، درباره تشریفات جشن مهرگان نوشته که: «در ان جشن در حضور شاهنشاه نوازندگان و خوانندگان به نوازندگی و خوانندگی میپرداخته اند.»
در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، ضمن کاوشهای باستان شناسی پیرامون آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی در تخت جمشید یک شیپور بلند فلزی که اینک در موزه تخت جمشید نگاهداری میشود، بدست آمد. بلندی این شیپور ۲۰ر۱ متر و قطر دهنه آن پنجاه سانتیمتر میباشد. این نوع شیپور را در قدیم «کرنا» یا «کارنای» یعنی (نای جنگی) مینامیده اند که هنگام جنگ بکار میرفته است. کار یعنی جنگ (کارزار از همین واژه است) و نای همان نی میباشد.
در دوران قدیم و عهد هخامنشی دو دسته آلات موسیقی معمول بود: بعضی برای رزم و پاره ای جهت بزم. سازهای رزمی عبارت بوده است از کوس، کرنا، نی، شیپور، سنج و درای. فردوسی در شاهنامه بچند نوع آن اشاره کرده است:
جهان پر شد از ناله کرنای
تبیره بر آمد بهر دو سرای
تبر خون و شب گون و زرد و بنفش
همی آسمان بر زمین داد بوس
همی کوه را دل برآمد زجای
هوا تیره گشت از فروغ درفش
برآمد دو نای و آوای کوس
زآواز شیپور و زخم درای
تبیره زنان برگرفتند راه
خروشیدن سنج و هندی درای
خروشی برآمد ز ایران سپاه
بابر اندر آمد دم کَّرنای
تبیره برآمد بهر دو سرای
همی آسمان آندر آمد زجای
بدانگه که لشگر بجنبد ز جای
زبس ناله بوق و کوس و درای
پادشاهان و امیران و سران قوم و سپاه پس از هر جنگی و هنگام صلح و صفا مجالسی میآراستند که خالی از می و جام و خواننده و نوازنده و رامشگر نبوده است، همانطور که فردوسی گفته:
بر آسود از رنج تن، دل زکین
می و جام و رامشگران خواستند
ز راهش جهان پرز آوای نوش
سر سال نو هرمز فرودین
بزرگان بشادی بیاراستند
به فرمانش مردم نهاده دو گوش
درباره مجلس بزم فرویدون فرموده است:
که دو آلت بزم شاهی بجوی
به پیمان جام و برآوای خوان
بدانش همه دل زدای من است
چنان چون سزد در خور بخت من
بکرد آنچه گفتنش بدور رهنمای
هم اندر خورش با گهر مهتران
بفرمود شاه آفریدون بدوی
نبیدآر و رامشگران را بخوان
کسی کو برامش سزای من است
بیار انجمن کن بر تخت من
سخن را چو بشنید از کدخدا
می روشن آورد و رامشگران
گاهی برای فتح و فیروزیها و ترغیب شاهان بکشور گشائی و سرکوبی شورشیان،همین خوانندگان و سرودسازان و سرود خوانان، نقش مهمی را ایفا میکرده اند که در اشعار فردوسی منعکس میباشد. از آنجمله تشویق و ترغیب کاوس است برای فتح مازندران. خواننده و نوازنده در این سرود، پرده زیبائی از آب و هوا و چهار فصل معتدل و خواستهها و مواهب این سرزمین شاداب در ذهن شاه مجسم میسازد:
برآورد مازندرانی سرود
همیشه برو بومش آباد باد
نه گرم و نه سرد و همیشه بهار
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله باز شکاری بکار
همه نامداران زرین کمر
بکام از دل و جان خود شاد نیست
به بربط چوبایست برخاست رود
که مازندران شاه را یاد باد
هوا خوش گوار و زمین پرنگار
دی و بهمن و آذر و فرودین
همه ساله خندان لب جویبار
بتان پرستنده با باغ و رز
کسی کاندران بوم آباد نیست
در شاهنامه منعکس است که وقتی بیژن داخل چادر منیژه میشود، نوازندگان را میطلبد و میگساری میکند و نوازندگان ایستاده بربط و چنگ مینوازند و آوازه میخوانند. منیژه جوان را بکاخ خود میخواند و از نو جشنی بر پا میسازد که در آن ششصد غلام، رباب میزدند و آواز میخواندند و می در جامها میریخته اند.
کریستن سن از قول شاهنامه فردوسی نقل کرده که: «می و موسیقی نیروی تازه ای بفکر برای نوشتن میدهد و شاید برای همین موضوع است که گودرز وقتی نامه پیرانرئیس س
سلام.ازمطالب با ارزشتان ممنونم.اطلاعات زیادی را در اختیار من گذاشت.امیدوارم که موفق باشید و به کار با ارزشتان ادامه بدهید.من دنبال ادرس ایمیل چند باستان شناس معروف میگردم و نمی دانم چگونه بدست بیاورم.چون چند نقش که متعلق به دوران پاره سنگی وچند سنگ نوشته که تاحالا کسی آن را کشف نکرده است را در کنار یک قبرستان(گبر)که کاملا مشخص است که متعلق به قبل از اسلام است را در کوهی دراستان فارس پیدا کرده ام.عکس آن را هم دارم و می خواستم با یک باستان شناس مشورت کنم.اگر آدرس ایمیل باستان شناسی را دارید در اختیارم بگذارید.
از موزه ها بپرسید
سلام.ازمطالب با ارزشتان ممنونم.اطلاعات زیادی را در اختیار من گذاشت.امیدوارم که موفق باشید و به کار با ارزشتان ادامه بدهید.من دنبال ادرس ایمیل چند باستان شناس معروف میگردم و نمی دانم چگونه بدست بیاورم.چون چند نقش که متعلق به دوران پاره سنگی وچند سنگ نوشته که تاحالا کسی آن را کشف نکرده است را در کنار یک قبرستان(گبر)که کاملا مشخص است که متعلق به قبل از اسلام است را در کوهی دراستان فارس پیدا کرده ام.عکس آن را هم دارم و می خواستم با یک باستان شناس مشورت کنم.اگر آدرس ایمیل باستان شناسی را دارید در اختیارم بگذارید.
سلام، از مطالب با ارزشتان ممنونم،اطلاعات زیادی را در اختیار من گذاشت. دنبال چند ایمیل باحال درباره ی باستان می گردم ، از تلاش شما که این سایتو در اختیار ما قرار داید متشکرم
ba doroodi garm doost aziz,
man ebteda pozesh mi-kham be dalil nadashtan keyboard farsi.
doost aziz shoma mi-tavanid in ra ba ostadan daneshghah tehran daneshkade bastanshenasi tamas begirid.
ya aghar tamayol darid be man email bedin chon khodam dar daneshghah kharej az keshvar dars mi-khanam betavanam on ra peygiri konam
lotfan ba email bala ba man tamas begirid agar mayel hastid
pirooz bashid