ونن اول (اشک هفدهم)
درباره آغاز فرمانروایی ونن (لاتینی: وننس) گزارش کوتاه جالبی از سالهای ۴ تا ۶ میلادی داریم که ازنظر محتوی منحصربهفرد است. تیبریوس، نویسنده رومی، از ورود هیئتی پارتی به روم خبر میدهد که قصد داشت از یکی از پسران فرهاد چهارم که در آنجا زندگی میکرد تقاضا کند که شاهنشاهی ایران را بپذیرد. این گزارش از نادر گزارشهایی است که بهرغم کوتاهی خود نشان از وجود قانون و انضباط خاصی برای انتخاب شاه در زمان اشکانیان دارد و نشان میدهد که نمایندگان مجلس مهستان اوضاع را بهخوبی زیر نظر داشتهاند و دشواریهایی که فاصله زیاد میتوانسته است در آن روزگاران فراهم آورد، برای پیاده کردن برنامهای قانونی مانعی ایجاد نمیکرده است. همچنین در این گزارش شکیبایی و آرامش دربار و هیئت حاکم تا رسیدن شاهنشاه سال را سال کشته شدن او دانست. درهرحال از این شاه اشکانی هیچ حرکت مثبتی نبت نشده است. منتخب جالبتوجه است. بهویژه اینکه ظاهراً ونن به سفیران پارتی پاسخ مثبت نداده است و نخست در سال ۱۱ میلادی، با رسیدن هیئت ایرانی دیگری به روم و درخواست دوباره مجلس مهستان ، تن به فرمانروایی داده است.
امپراتور روم که این موضوع را افتخاری برای کشور خود میدانست با حرکت شاهزاده پارتی از روم موافقت کرد و ونن در میان شادی گروهی از بلندپایگان دربار اشکانی وارد پایتخت ایران شد. به گمان آن گروهی که آرد را به سلطنت برداشته بود نمیتوانست بهراحتی به سلطنت کسی دیگر تن دردهد. ظاهراً در همان هنگام گزیدن ارد به شاهی اختلاف عمیقی در میان بلندپایگان و اعضاء مجلس مهستان وجود داشته است. مخالفان میتوانستند آوردن شاهی را از پایتخت دشمن دون شأن دربار اشکانی بدانند که با غرور زیادی، با به نمایش گذاشتن سر کراسوس، روم را از پای درآورده و شکست داده بود.
در این میان طبیعی است که اقامت درروم تا حدودی رفتار ونن دگرگون کرده بود. او نیز میتوانست مانند برخی از امروزیان با چندی از رفتارهای رومی (بهاصطلاح اروپایی) خو گرفته و آنها را برتر از سنتهای ایرانی بداند. برای نمونه، او با شکار، که یکی از علاقههای شاهان اشکانی بود، بیگانه بود و سوارشدن بر اسب را دوست نداشت و میخواست که مانند امپراتوران رومی با تخت روان جابهجا شود. او خوراک رومی را بر ایرانی ترجیح میداد و همصحبتان خود را از میان یونانیان برمیگزید. یا برخلاف عادت پارتها که بهندرت شاه خود را میدیدند و به وجود هالهای از رمز و راز در پیرامون شاه خو گرفته بودند، ونن بهآسانی قابلدیدن و در دسترس بود و با همه رفتاری باز و دوستانه داشت و بر مسند خدایان، مانند خدایان، نامرئی نبود. و همه این رفتار با خلقوخوی اشکانیان و یا ایرانیان سازگاری نداشت!
خلقوخوی ونن به وجهه و چهره او آسیب زد و بلندپایگان دربار را، که وجود او را تهدیدی برای اعتبار دولت اشکانی و همچنین قدرت و نخوت خود میپنداشتند، به یاد مدعی دیگری از سلطنت، شاهزاده اردوان، انداخت که در میان داهه ها میزیست و پرورشیافته بود. همان داهه هایی که اشکانیان از میان آنان برخاسته بودند و گاه که در تنگنا قرار میگرفتند به میان آنان پناه میبردند. اردوان در دوره یکی از حکومتهای پیشین راه فرار را جسته بود. به گزارش یوزفوس اردوان پیشتر به درون ایران بازگشته بود و بی شاه ماد کوچک (آتروپاتن) بود و یا مقامی همانند داشت. پس او احتمالاً در سال ۱۰ میلادی به شاهی برگزیده شد و ونن ناگزیر از درگیری با او شد. در این زمان باید که پارتها دو شاه داشته بوده باشند. سکههایی از دو پادشاه از سال ۱۰ میلادی موجود است.
در جنگی که روی داد نخست پیروزی با ونن بود، اما بهزودی اردوان با سپاهی نیرومندتر به ماد بازگشت. در رویارویی دوم موفقیت با اردوان بود، که پیروزمندانه وارد تیسفون شد. ونن نیز با گروهی اندک از هواداران خود نخست به سلوکیه گریخت و سپس به ارمنستان رفت. در این هنگام شاه ارمنستان تصادفاً از گردونه خارجشده و تخت پادشاهی خالی بود.
ونن مطمئن ازنظر مساعد روم به خود سفیری را به روم فرستاد تا موافقت روم را برای سلطنت خود بر ارمنستان فراهم آورد، اما سرانجام اردوان، که نمیتوانست با دشمن خود همسایه باشد، تیبریوس را، که مایل به ازسرگیری جنگ نبود، با تهدید به جنگ بر آن داشت تا ونن را وادار به ترک ارمنستان و اقامت در سوریه کند. هنگامیکه کرمانیکوس (فاتج ژرمن ها) فرمانروای آسیای رومی به آسیا رسید، اردوان رضایت او را برای توقیف ونن که در کیلیکیه بود جلب کرد.ونن در سال ۱۹ میلادی آهنگ فرار از کیلیکیه را داشت که کشتهشده. مدت سلطنت او باید کموبیش یک سال بوده باشد.
منبع:
- تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ، نوشته دکتر پرویز رجبی
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در بهمن ۱۳۸۶
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی