بررسی وضع مسیحیان در عصر ساسانیان -بخش دوم
-بخش دوم
در میان اسیران جنگی که شاپور یکم به خوزستان (Suziana) گسیل داشت، مسیحیان بیشماری نیز بوده اند. شاپور به مسیحیان اسیر در بند اجازه داد که مراسم مذهبی خود را بی هیچ محدودیتی برگزار نمایند.[۱] مقارن همین زمان در امپراطوری روم دین مسیح آیین رسمی و دین قانونی به شمار نمی آمد، زیرا مسیحیت مخالف پرستش خدایان سنتی و به اصطلاح رسمی رومیان و نیز شدیداً ضد انسان پرستی یا پرستش قیصران روم بود که در نزد رومیان از دیرباز متداول شده بود. در همین زمان یهودیان ساکن در قلمرو رومیان مخالفت شدید و علنی خود را با عملکردهای آیینی و سنتی رومیان ابراز داشتند. گفتنی است که پیشتر به خاطر حفظ جان خود از نشان دادن مخالفت خود با این عمل ناخوشایند رومیان نشان نداده بودند. دولت روم در هر فرصتی به بهانه های گوناگون علیه مسیحان وارد عمل می شد. به ویژه در موارد و مواقعی که علیه دیانت مسیح، رجال و کشیشان برجسته مسیحی نزد قیصران روم بدگویی می شد. در عصر نرون (Neron) قیصر تندخو و مسیحی ستیز روم که از هر اقدامی علیه مسیحیان دریغ نمی کرد، پرستش خود را در میان رومیان معمول گردانیده بود.
در سدۀ سوم میلادی در قلمرو رومیان با برنامه ریزیهای دقیق مسیحیان تحت پیگرد قرار گرفته و با خشونت تمام با آنان رفتار می شد. به موجب روایات دسیوس (Decius-Brife, 294) در سالهای ۲۵۷ و ۲۵۸ میلادی همزمان با حکومت والرین (Valerianus) قیصر روم که در سال ۲۶۱ میلادی از شاپور یکم سخت شکست خورد، شدیدترین برخورد و موهن ترین رفتار با مسیحیان توسط رومیان در پیش گرفته شد. دیوکلسین (دیوکلیتان، Diocletian) در پایان همین قرن طی فرمانی (Edikt Diokletians) که صادر کرد، مانویان را در هر جا دستگیر می کردند، به قتل می رساندند (Colpe, wbM. 174) علیرغم اعمال این خشونتها، قدرت کلیساهای مسیحیان به طور قابل توجهی رو به افزایش بود. این افزایش قدرت و نفوذ کلیسا در میان مردم، بحرانهایی را برای دولت روم به همراه داشت. به همین جهت دولت روم پیوسته با شیوه و تاکتیکهای تازه و استراتژی نو وارد میدان کردن نیروهای جدید، به سیاست تعقیب و آزار مسیحیان به گونه ای مستمر و بی هیچ وقفه و درنگی ادامه می داد.
گزارشهای مستندّ تاریخی در این زمینه مؤید خشن ترین پیگردها و آزار مسیحیان در عصر دیوکلسین (دیوکلتیان) می باشد. وی طی سالهای ۳۰۳ تا ۳۰۵ میلادی تعقیب و آزار عیسویان را از سر گرفت و تا سال ۳۱۱ میلادی این برنامه را بی وقفه به اجرا درآورد. بدیهی است توفیق قیصر در آغاز این برنامه بسیار اندک و به روایتی ناموفق نیز بود، ولی در همین مقطع زمانی در ایران نیز مسیحیان تحت پیگرد قرار گرفته و بدیهی ترین آزادیها را از آنان سلب می کردند. در عهد کنستانتین بزرگ (قسطنطین کبیر از ۳۰۶ تا ۳۳۷ میلادی) قیصر روم آزار مسیحیان همراه با اعمال خشونتهای دیگر در روم از سر گرفته شد، در ایران نیز رفتارهای توهین آمیز با مسیحیان بار دیگر رواج یافت. البته تعقیب و آزار مسیحیان و ایجاد محدودیت و اعمال محرومیت برای آنان تا عصر ما و تا این اواخر در روسیه نیز متداول بود. به موجب گزارشات آماری شمار قربانیان مسیحی در قرن بیستم به مراتب بیشتر از دوران کلیسا در عهد باستان بوده است.[۲]
به موجب روایتی دیگر عملکرد کنستانتین بزرگ رو به تعدیل گذاشت و در قرن چهام میلادی مسیحیان به اهداف خود در قلمرو رومیان دست یافتند. از آنجایی که کنستانتین از زمان پدرش با آیین مسیح آشنا و در ارتباط بود. تحمل آیین مسیحیان را به رومیان تجویز کرد، زیرا پیروزی وی بر ماکسنیتوس (Maxentius) در سال ۳۱۲ میلادی را به یاری روح القدس و صلیب مسیحیان دانسته اند. در زمان وی تعقیب و آزار مسیحیان در روم به موجب فرمان میلان (Mailander Toleranb-Edikt) که در سال ۳۱۲ میلادی صادر و به اجرا درآمد، پایان داده شد.[۳] به موجب این فرمان که مهمترین منشور رومیان در مورد دین مسیح است، مسیحیت به عنوان دین رسمی رومیان تثبیت شد.[۴] هدف کنستانتین (قسطنطین، کنستانس، کنستانس) با ابلاغ و به اجرا درآوردن این فرمان که براساس و ایجاد وحدت میان اهرم سلطۀ روم و کلیسا بود، به طور کامل تحقق یافت.
قیصر شخصاً با قاطعیت در تعقیب و اجرای این منشور و هدف کوشید و به این ترتیب ارتباط رومیان با مسیحیان استحکامی باورنکردنی یافت. ساختن و به راه انداختن کلیسا در عصر تازه تأسیس قسطنطنیه (Konstantinopel) تأییدی بر این عملکرد قیصر مصمّم و نیرومند روم است.[۵] فرمان میلان باید درواقع مجوزّی برای الغای فرمان قیصران پیشین روم از جمله دیوکلسین (۲۵۴ تا ۳۰۵ میلادی) که تعقیب و آزار مسیحیان را به اجرا درآورده بود، شناخته شود.[۶] پرستش قیصران در روم پیشینه ای بس کهن داشته است. قیصر آگوست (Kaiser Augustus) و خانواده اش با شکوه وصف ناپذیری پرستش می شدند. رومیان دارای یک سلسله قوانین مذهبی بوده اند که براساس پاره ای از این قوانین، پیوستن قیصران به خدایان (ارباب انواع) رومی را پس از مرگ آنان تأیید می کرد.
برای پرستش قیصران روم معابد ویژه اختصاص داده شده و تشریفات ویژه ای در نظر گرفته می شد. برای قیصر آگوست کاهن ویژه ای درنظر گرفته شده بود که لقب فلامین (Flamines) داشت و مراسم عبادت به قیصر را رهبری می کرد. به هنگام برگزاری کنگره های دولتی (Conventus) برای قیصران متوفّی مراسم قربانی به اجرا درمی آمد. برای همین قیصر آگوست تشکیلات ویژه دولتی- دینی (سیاسی- فرهنگی) جهت تقدیس وی در نظر گرفته شده بود. از او در این گونه مجامع به عنوان رهانندۀ رومیان نام برده شده است.[۷] این خود تقلیدی محض و واضح از شاهان یونان باستان و سلاطین سلوکی بوده است. این گونه القاب و آداب در میان سلوکیان نیز وجود داشت. به عنوان مثال لقب نیکاتور (پیروز، فاتح = Nikator) برای سلوکوس اول (سلوکوس کبیر Seleukos 312 تا ۲۸۱ پیش از میلاد مسیح) و سوتر (رهاننده، ناجی = Soter) برای منجمله (آنتیوخوس یکم (Antiochos I) پسر و جانشین سلوکوس یکم و مانند آن را می توان ذکر کرد. اکنون بازگردیم به قلمرو عملکرد ساسانیان: شاپور دوم (ذوالاکتاف از ۳۰۹ تا ۳۷۹ میلادی) به موجب فرمانی به حکّام مناطق مختلف امپراطوری اجازه داد تا از مسیحیان بی هیچ ترحمّی مالیات دریافت کنند، زیرا آنها در ایران زندگی می کنند و دوستان قیصر روم هستند. شاپور دوم یک مسیحی کاتولیک به نام سیمون (Simon) را به عنوان دوست قیصر روم مورد سرزنش قرار داد و وی را متهم نمود که مسیحیان را علیه پادشاه ایران تحریک نموده تا مسیحیان قیام کرده و ایران را تسلیم قیصر کنستانتین کنند.
در کتاب اعمال شهدای مسیحی ایرانی که به شرح اعمال شهدای سُریانی نیز معروف است آمده است که سیمون به اتهام واهی و بی اساس به دستور شاپور شاه ساسانی اعدام گردید و به موجب همین مأخذ اسقف دیگری به نام هلیودوره (Heliodore) همراه با نه هزار مسیحی دیگر به کوچ اجباری وادار شدند. باز به استناد همین سند جمعاً شانزده هزار مسیحی در زمان شاپور دوم اعدام شدند.[۸] شهر شوش در زمان شاپور دوم پناهگاه مسیحیان فراری و آواره بود و شاپور دستور داد این شهر را که مسیحیان در آن پناه گرفته بودند به وسیلۀ سیصد فیل جنگی ویران و با خاک یکسان کنند.[۹] به استناد اسناد و مدارک سُریانی در این زمینه تعقیب، آزار و کشتار مسیحیان در ایران با وقفه های اندک حدود دو قرن متوالی ادامه داشته است.[۱۰] به دستور شاپور دوم دو اسقف مسیحی به نامهای شاپور اسقف شهر بیت نیکاتور (Bet-Nikator) و اسحق کرکایی (Issak von Karka) سر اسقف سلوکیه (Bet-Slok) به اعدام محکوم شدند. اتهام این دو اسقف ساختن کلیساها و فریفتن ایرانیان به وسیلۀ سخنان شیرین و فریبنده و وادار کردن آنان به پذیرش دین عیسوی عنوان شده است.[۱۱] به اردشیر دوم ساسانی (۳۷۹ تا ۳۸۲ میلادی) برادر و جانشین شاپور دوم اعمال تسامح دینی نسبت به یهودیان داده شده است، ولی شاپور سوم (۳۸۲ تا ۳۸۸ میلادی) پسر شاپور دوم و جانشین عموی خود اردشیر دوم و بهرام چهارم (۳۸۸ تا ۳۹۹ میلادی) جانشین شاپور سوم مناسبات خوبی با مسیحیان و قیصر روم داشته اند.[۱۲] یزدگرد یکم (۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی) جانشین بهرام چهارم موضعی مهربان و بزرگ منشانه ملایم ترین سیاست دینی را در مقایسه با دیگر شاهان ساسانی نسبت به مسیحیان به اجرا درآورده است. به همین دلیل روحانیان ساسانی به وی لقب «بزه کار» داده اند. آرکادیوس (Arkadius) قیصر وقت روم پسر و جانشین آیندۀ خود تئودوزیوس (Theodosius) را به دربار همین یزدگرد فرستاد تا توسط مربّیان دربار ساسانی تربیت شده و به کمک یزدگرد به تخت سلطنت روم بنشیند و پس از آن نیز از حمایت شاهنشاه ایران برخوردار گردد.[۱۳]
[۱]. Widengren, a.a.O.276.
[۲]. Bertholet, A. Wb. Ser Religionen, S.121.
[۳]. A.a.O.318.
[۴]. پیرنیا، حسن: تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان، ص ۱۹۱.
[۵]. Wb.der Rel. S.318
[۶]. A.a.O. 140
[۷] . دیاکونف، پیشین، ص ۳۱۴.
[۸] . کریستن سن، پیشین، ص ۲۹۲.
[۹] . نبونیست، امیل: شوش، ص ۷۵.
[۱۰] . کریستن سن، پیشین، ص ۲۹۲.
[۱۱] . پیرنیا، حسن، پیشین، ص ۱۹۷.
[۱۲] . کریستن سن، پیشین، ص ۳- ۹۲.
[۳] . پیرنیا، حسن، پیشین، ص ۱۹۷.
منابع نوشته:
کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان، اثر دکتر اردشیر خدادادیان
وبسایت تاریخ ما، اِنی کاظمی