آذر ، آتش (آتُر)
ایزدی است که او را پسر اورمزد به شمار آوردهاند و آتش روشن نشانۀ مرئی حضور اورمزد است. تقدس و گرامی بود آتش ریشۀ کهن دارد. قرینۀ هندی خدای آتش، اَگنی است که در اسطورههای هندی رابط میان خدا و آدمیان است.
در آیینهای زردشتی آتش مرکزیت دارد. بهجز سه گروه آتش مقدس آیینی(نک مبحث بهرام) و پنج نوع آتش مینوی(نک مبحث تیشتر)، سه آتش یا آتشکدۀ بزرگ اساطیری نیز وجود داشته که عبارت بودند ازآذر فَرَنبَغ (آتش موبدان)، آذرگُشنَسب (آتش ارتشتاران) و آذر بُرزین مهر (آتش کشاورزان). این سه آتش کده به ترتیب در فارس، آذربایجان و خراسان به دست سه قهرمان زمینی یعنی جمشید، کیخسرو و کی گشتاسب تأسیسشده است.۱ برای شخصیت مینوی آتُر یا آتش در اوستا اسطورههایی نقلشده است. ستیزی که میان این ایزد ضحاک (اژی دهاک) سه پوزۀ بدآیین بر سر فرّۀ ایزدی درمیگیرد یکی از این اسطورههاست. اژی دهاک ویرانگر برای دستیابی به فرّه ایزدی میتازد و آتش سعی در نجات آن دارد. اژی دهاک تهدید میکند که هرگز نخواهد گذاشت آتش روی زمین بدرخشد و آتش تهدید میکند که اگر اژی دهاک بر فرّه دست یابد چنان بر پشت و دهان او آتش خواهد افروخت که تاب رفتن نداشته باشد، و اژی دهاک از بیم دست پس میکشد.
اسطورۀ دیگری از آتش، با آتش وازیشته، آتشی که در ابرهاست، درنبرد تیشتر با دیو خشکسالی شکل میگیرد(نک مبحث تیشتر). آتش بهرام خود شخصیتی اساطیری است (نک مبحث بهرام) که همچون شاهی بر تخت مینشیند و با دیوان مینوی نبرد میکند. برای قبولاندن دین زردشت به گشتاسب، ایزد آذر همراه با بهمن امشاسپند و اردیبهشت امشاسپند به دربار او وارد میشوند و حقانیت این آیین را بر او روشن میسازند.در سفر آسمانی اراداویراف، ایزد آذر یکی از راهنمایان اوست.
۱.در دوره ساسانی آتش کده هایی با این نامها وجود داشته است که در روایتها اصل آنها را از این آتشهای اساطیری دانستهاند.
طرحی از آذر