سلسله کارلو ونژین

تاریخ اروپا در قرون وسطی

از میان سرداران مزدوری که در خدمت خاندان مروونژین ها   بودند گروهی که بعداً به نام کارلوونپزین  شهرت  پیدا کردند ، قدرت را از مروونژین ها  گرفتند و خود دومین سلسله حکومت را تأسیس کردند .کارلوونژین ها  نیز فرانک بودند و در قسمت شرقی حکومتی مروونژین ها سکونت   داشتند اعقاب کارلوونژین ها که به‌عنوان مردور  وارد دستگاه جانشینان کلوویس شدند درنتیجه بروز لیاقت به بالاترین مقام یعنی «حاجبی درباره »دست یافتند/(همان روند ترقی و پیشرفتی  را که عنصر ترک در دستگاه سامانیان  و سپس خلافت عباسی به دست آورد..)

عکس تندیس شارلمانی در شهر فرانکفورت در کشور آلمان %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
تندیس شارلمانی در شهر فرانکفورت در کشور آلمان

حاجبان دربار  معمولاً به دلیل فرمانروایی نظامی ، بر پادشاه نیز مسلط بودند و  امر وصول مالیات و تقسیم اراضی را در اختیار داشتند . همین مقام بود که پدیده فئودالیسم را به وجود آورد زیرا در برابر خدمات نظامی و به نسبت فرمان‌برداری از بالادست و هنر جنگ‌آوری    زمین دریافت می‌کردند واینان بودند که هسته‌های اولیه فئودالیسم را پی‌ریزی کردند .تا اواخر حکومت مروونژین ها فرانک ها  (ژرمن‌ها )نتوانستند به وحدت سیاسی و تمرکز قدرت دست یابند.زیرا سرکردگان آنان بر اساس خوی قبیلگی نه در پی تشکیل حکومت واحد بلکه   به دنبال کسب ثروت بیشتر از طریق قتل و غارت بودند پس از گذشت دو قرن  از سقوط فرانک ها همچنان با یکدیگر بر سر تصرف اراضی بیشتر   در جنگ بودند .تا اینکه قدرت به دست کارلو ونژین ها افتاد. در زمان این سلسله مخصوصاً در  عصر شارل کبیر( شارلماین ) وحدت سیاسی و تمرکز قدرت همچنین یگانگی فکر و عمل میان فرانک ها برقرار شد .

عکس کارل (شارل) بزرگ، طراحی شده توسط آلبرِشت دورِر %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
کارل (شارل) بزرگ، طراحی شده توسط آلبرِشت دورِر

در دوره‌ی  مروونژین ها ،  پادشاهان  غالباً قدرت خود را صرف جنگ‌های داخلی می‌کردند ، درحالی‌که در زمان کارلوونژین ها به دلیل تدبیر پادشاهان بزرگ   این سلسله (شارل مارتل و شار لما ین) گرفتاری‌های داخلی سامان یافت و پادشاهان به سرکوب اقوام نوظهوری پرداختند که نه‌تنها حکومت کارلوونژین ها  را تهدید می‌کردند ، بلکه قاره اروپا را نیزدر نقطه سقوط قرار داده بودند .شکست  این اقوام  مهاجر یک‌طرف باعث قوت و شهرت کارلوونژین ها   شد و از جهت دیگر موجب بقای اروپا و همسویی و هماهنگی میان سیاست و دیانت شد.

عکس طرحی از حمله دریایی وایکینگ‌های دانمارکی به انگلستان در سده ۱۲ میلادی %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
طرحی از حمله دریایی وایکینگ‌های دانمارکی به انگلستان در سده ۱۲ میلادی

اقوام جدیدی که اروپا را طی  نیمه اول قرن نهم از سه جهت شمال (وایکینگ ها ) شرق (اسلاوها و مجارها)و جنوب (اعراب مسلمان )مورد هجوم قراردادند همگی شکست خوردند. چنانچه حتی به بخشی از اهداف خود که تصرف گوشه‌هایی از اروپا بود دست می‌یافتند احتمالاً اروپا با سرنوشتی دیگر روبه‌رو می‌شد بنابراین خاندان کار لوونژین  و مخصوصاً شارلماین اساس    اروپایی واحد تمرکز قدرت سیاسی و همزیستی دیانت   سیاست وپی ریزی کردند انصافاً قدرت در  تحقق این اهداف و حفظ اروپا در مقابل اقوام مهاجم منزلت بدیلی داشت . کلیسا تنها نهادی بود که میراث فرهنگ و تمدن یونانی -رمی را از عهد باستان به اروپا قرون‌وسطی منتقل کرد و آیین مسیحیت را در چهارچوب این میراث آن‌چنان تقویت کرد که نتوانست میان دین و دولت و دنیا و آخرت همزیستی قابل قبولی برای مدت طولانی ایجاد نماید .همین همپوشی  بقای اروپا را در برابر اقوام مهاجم تضمین کرد.

گرچه اروپا در آستانه ورود به هزاره دوم تمام کانون‌های تهدید را سرکوب و دوران نسبتاً آرامی را شروع کرد اما هنوز ازنظر توسعه فرهنگ –فلسفه- علم و بازرگانی قابل‌رقابت با بغداد، مرکز خلافت و کانون معرفت علمی نبود. اروپا حتی  از بیزانس امپراتوری رم شرقی نیز بسیار عقب‌افتاده‌تر بود. این دو تمدن نقطه اوج  حسادت اروپا را برانگیخت .کلیسا با صدور فرمان‌های پی‌درپی هر نوع جنگ خانگی را تحریم و تکفیر می‌کرد و از سوی دیگر با حمایت از نظام فئودالیسم  به مناسبات اقتصادی -اجتماعی اروپا نظم و نسق  جدیدی داد. کلیسا در یک سیاست اعلام‌نشده تصمیم گرفت نیروهایی که موجب بروز بحران‌های داخلی اروپا می‌شدند به‌نوعی به سمت این دو دشمن  یا دو تمدن هدایت کند .احتمال جنگ‌های صلیبی که مقدمات آن از همان سال‌های اولیه هزاره دوم شد محصول همین سیاست برون‌فکنی کلیسابود

الف) شارل مارتل موسس سلسله کارلو ونژین

شارل مارتل ازسرکردگان فرانک‌ها بود که مقام حاجبی درباره جانشینان کلوویس  را در دست داشت. در اواخر دوره مروونژین ها که جنگ‌های خانگی بنیادین سلسله را متزلزل کرده بود ، اعراب مسلمان که به‌تازگی  بر  شمال اروپا مسلط شده بودند توانستند بربرهای بیابان گردرا زیر پرچم توحیدی دیانت مبین اسلام به ایمان  راسخ ووحدت دعوت کنند. مسلمانان از آشفتگی اوضاع اروپا آگاه شدند (در بخش‌های آینده چگونگی حمله مسلمانان به اروپا را توضیح خواهیم داد. )و تا مرکز فرانسه( شهر  پوآتیه)   پیشروی کردند  ولی شکست خوردند( ۷۳۲ م ).

عکس شارل مارتل یا شارل چَکُش(زاده ۲۳ اوت۶۸۶-درگذشت ۲۲ اکتبر۷۴۱ (میلادی)) کاخ سالار و دوک فرانک‌ها بود. %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
شارل مارتل یا شارل چَکُش(زاده ۲۳ اوت۶۸۶-درگذشت ۲۲ اکتبر۷۴۱ (میلادی)) کاخ سالار و دوک فرانک‌ها بود.

شارل مارتل برای تدارک نیروی نظامی بیشتر و تأمین هزینه‌های آن با موافقت تاپ ،املاک کلیسا را به‌عنوان دستمزد میان سپاهیان خود تقسیم کرد. این زمین‌ها که فقط در زمان حیات فرد و به خاطر خدمات جنگی به او واگذار می‌شد ، و معروف به« بنفیس »  بود  شخصی که زمین را دریافت می‌کرد ، « وا سال »یا رعیت پادشاه یا فرمانده می‌گفتند.  و اسال به گروه اجتماعی جدید تبدیل شد که حمله نظامی بود و هم زمین‌دار ، هم با دشمن خارجی می‌جنگید و هم  رعیت نافرمان را سرکوب می‌کرد.شارل مارتل که بین سال‌های ۷۱۵ تا ۷۴۱ مسئولیت سرفرماندهی را به عهده داشت و موفق شده بود از  پیشروی مسلمانان جلوگیری و حتی آنان را مجبور به عقب‌نشینی به سمت شمال آفریقا کند ، با واگذاری اراضی کلیسا به نظامیان ،سپاه منظم و قدرتمندی را تدارک دید که مبانی قدرت خانوادگی او را تضمین نمود .جانشینان اوبه  احترام رشادت‌های شارل یا کارل ،  سلسله  پادشاهی فرانک‌ها را کارلوونژین نام‌گذاری کرند.

عکس نبرد تور که به نامداری شارل مارتل در تاریخ انجامید.شارل %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
نبرد تور که به نامداری شارل مارتل در تاریخ انجامید.شارل

پپن فرزندشان با حمایت پاپ فیلم آخرین پادشاه میمون‌ها را برکنار و در سال ۷۵۱ سلسله‌ای کار این‌ها را تهدید کرد این مهم‌ترین درخواست پاپ را سر کوبید عملی تبدیل گلدیران لمبارد ها به‌قصد تصرف ایتالیا آمده بودند و به‌این‌ترتیب حمایت متقابل پاپ و پادشاه یک‌بار دیگر تحقق پیدا کرد اما برای اینکه در این معاملات سیاسی و جهاد و حقانیت شرعی و عرفی خود را از دست ندهد در زمان این نیز یک‌بار دیگر سند هدیه گلستان کنستانتین را دایر بر واگذاری اختیار امپراتوری روم غربی به کلیسای کاتولیک از طرف کنستانتین کبیر به پاپ سیلوستر را مطرح کرد زیرا در این تاریخ کلیسای رم روزهای حساسی را ازنظر حیثیتی می‌گذراند داستان ازاین‌قرار بود که پس از فروپاشی امپراتوری رم ۴۷۶ نظام دینیلانتوری مسیحیت که از نیمه قرن اول در امپراتوری نفوذ کرده بود و پس از تحمل آزار و اذیت فرمان پیروانش از طرف امپراطوران بالاخره در سال ۳۱۳ به آزادی انجام مراسم دست‌یافته در سال ۳۲۵ ظهر اما این کلیسای کاتولیک با حضور امپراطور کنستانتین در شهر باستانی نشریه مجلسی مذهبی برپا کردند تا قوانین و قواعد حاکم بر کلیساهای کاتولیک را یکدست کنند. این مجلس مذهبی تیسوت کشوری سلسله‌مراتب را برای اداره کلیسا در نظر گرفت که از اعضا کلیسا با رای همکاران انتخاب می‌شدند و تخریب یک نظم دموکراتیک بر نظام کلیسایی حاکم شدنا  فرمان را سرکوب می‌کرد.

عکس کنستانتین یکم %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
کنستانتین یکم

شارل مارتل که بین سال‌های ۷۱۵ تا ۷۴۱ مسئولیت سرفرماندهی را به عهده داشت و موفق شده بود از پیشروی مسلمانان جلوگیری و حتی آنان را مجبور به عقب‌نشینی به سمت شمال آفریقا کند، با واگذاری اراضی کلیسا به نظامیان، سپاه منظم و قدرتمندی را تدارک دید که مبانی قدرت خانوادگی او را تضمین نمود. جانشینان او به احترام رشادت‌های شارل یا کارل ، سلسله پادشاهی فرانک ها را کارلوونژین نام‌گذاری کردند. پپن فرزند شارل با حمایت پاپ ، آخرین پادشاه مروونژین ها را برکنار و در سال ۷۵۱ سلسله کارلوونژین را تأسیس کرد.پپن مهم‌ترین درخواست پاپ راکه سرکوبی لمبارد ها بود عملی کرد، زیرا لمبارد ها به دست تصرف ایتالیا آمده بودند. به‌این‌ترتیب حمایت متقابل پاپ و پادشاه یک‌بار دیگر تحقق پیدا کرد. اما پاپ برای اینکه در این معاملات سیاسی وجاهت و حقانیت شرعی و حتی عرفی خود را از دست ندهد ، در زمان پپن نیز یک‌بار دیگر سند «هدیه کنستانتین» را دایر بر واگذاری اختیار امپراتوری رم غربی به کلیسای کاتولیک از طرف کنستانتین کبیر به پاپ سیلوستر را مطرح کرد. زیرا در این تاریخ کلیسای رم روزهای حساسی را ازنظر حیثیتی می‌گذراند.

داستان ازاین‌قرار بود که پس از فروپاشی امپراتوری رم (۴۷۶ م) نظام دینی امپراتوری (مسیحیت) که از نیمه قرن اول در امپراطوری نفوذ کرده بود و پس از تحمل آزار و اذیت فراوان پیروانش از طرف امپراتوران بالاخره در سال ۳۱۳ به آزادی انجام مراسم دست‌یافت.در سال ۳۲۵ زعمای کلیسای کاتولیک با حضور امپراتور کنستانتین در شهر باستانی نیقیه مجلسی مذهبی برپا کردند تا قوانین و قواعد حاکم بر کلیساهای کاتولیک را یکدست کنند. این مجلس مذهبی طی صدور منشوری سلسله مراتبی را برای اداره کلیسا در نظر گرفت که اعضای کلیسا بارأی همکاران انتخاب می‌شدند و تقریباً یک نظم دموکراتیک بر نظام کلیسایی حاکم شد.

عکس شهر باستانی نیقیه %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
شهر باستانی نیقیه

اما آنچه اهمیت داشت این بود که پاپ به احترام امپراتور کنستانتین که مقیم بیزانس بود ، از پاتریارک به طریق معین دربار امپراتور در بیزانس تبعیت می‌کرد. این رویه تا عصر شارلماین همچنان ادامه داشت. تا اینکه در زمان سرگیوس پاپ قدرتمند رم این وابستگی از میان برداشته شد، ولی به طریق بیزانس به این اقدام یک‌طرفه پاپ شدیداً اعتراض کرد. این امر از نخستین دلایل اختلاف میان کلیسای غرب و کلیسای شرق (هنوز کلیسای ارتودوکس پدیدار نشده بود).

ب) شارلماین(شارل کبیر)

بعد از عقب راندن مسلمانان از مرکز اروپا به جنوب اسپانیا و پس از سرکوبی ساکسونها که هردو قوم دستگاه پاپ را به سرنگونی تهدید می‌کردند و یکی از اهداف این دوقوم  تسلط و ذخایر و ثروت عظیم کلیسای سن پطروس (جایگاه پاپ در واتیکان بود). از سوی دیگر به‌منظور رها شدن نظام کلیسایی رم از سلطه دینی کلیسای شرق ، پاپ گریگوار سوم در سال ۷۴۱ به شارل مارتل پیشنهاد کرد چنانچه بتواند این عوامل تهدید و تضعیف را از سر راه کلیسای رم بردارد ، پادشاهی شهر مقدس رم و سرپرستی افتخاری کلیسای کاتولیک را به او هدیه خواهد کرد. شارل مارتل تهدید مسلمانان را برطرف کرد و فرزندش پپن لمبارد ها را سرکوب نمود اما شارلمان فرزند پپن بود که تمام آرزوهای کلیسا را برآورده کرد. از زمان پپن -که اظهار سرسپردگی عمیقی نسبت به پاپ می‌کرد ، پاپ که تا این زمان فقط به امور شرعی می‌پرداخت ، اینک بر دین و دنیا هر دو ریاست پیدا کرد. ریاست کلیسا در حوزه سیاست و قدرت به ظرافت دینی لطمه زد و آلوده شدن روحانیت مسیحی به جذابیت‌های دنیایی موجب رویگردانی مردم از مسیحیت شد.

عکس ممکن است نمایشی از شارل کبیر باشد. موزه لوور %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
ممکن است نمایشی از شارل کبیر باشد. موزه لوور

شارلماین که تقریباً تمام عمر خود را به جنگ گذراند و حکومت فرانک ها را به‌صورت امپراتوری واقعی دراورد در ادبیات قرون‌وسطی و در افکار مردم زمان خود و حتی تا قرن‌ها پس از مرگش به‌صورت افسانه و اسطوره درآمده بود. شارلماین نتوانست لمبارد ها ، ساکسونها ، اسلاوها ، آوارها و چند قوم دیگر را ریشه‌کن کند. وی به‌یک‌بار دیگر مسلمانان را در کوه‌های پیرنه تعقیب کرد، ولی با شکست روبرو شد. شارلماین فرزندپپن که از مقابل مسلمانان عقب‌نشینی می‌کرد، دسته‌ای از سپاهیانش به سرکردگی «رولان» به دست استقلال‌طلبان «باسک» کشته یا اسیر شدند. رولان که مسئولیت عقبه سپاه شالماین را در کوه‌های پیرنه به عهده داشت ، قرار بود چنانچه دچار شبیخون اعراب شود در شیپور خود برای کمک بدمد. اما او که شوالیه وفاداری بود از ترس اینکه متهم به بزدلی نشود تا لحظه آخر مردانه جنگید و برای این‌که پشت به دشمن نکند که نشانه فرار از دشمن باشد ، درحالی‌که شمشیر و سپر خود را زیر تن پنهان کرده بود رو به‌سوی دشمن جان داد. وفاداری و شهامت او سروده‌ای شد بانام «مجموعه حماسی رولان» که به‌عنوان نخستین ادبیات حماسی در تمام قرون‌وسطی ، مخصوصاً در اردوکشی‌های صلیبی به‌منظور تشجیع صلیبیون در مسیر به‌سوی فرار مقدس دسته‌جمعی خوانده می‌شد.

یک‌بار دیگر شارلماین برای جبران شکست خود در تعقیب اعراب که به تحریک و تجهیز با سک ها پرداخته بودند ، به جبال پیرنه لشکرکشید. پیرینه را از وجود مسلمانان پاک و تا بارسلون پیشروی کرد. در همین جنگ بود که مسلمانان برای حدود ۷ قرن در حاشیه جنوبی اسپانیا در آندلس  مقیم شدند.

ج) جنگ شارلماین یا با با ساکسون ها

اما عمده‌ترین جنگ شارلماین با ساکسون ها بود.  قوم سخت‌کوش و جنگجویی  که سال‌ها در برابر او مقاومت و مبارزه کردند.  تا اینکه به حیله‌ای متوسل شد و با سرکردگان آنان پنهانی مذاکره کرد. به سرکردگان قول واگذاری مقام و زمین‌های وسیع در کنار رود الب داد که مسکن اولیه آنان بود. شارلماین از تسلط بر قوم قدرتمند ساکسون دو هدف بزرگ را دنبال می‌کرد: اول اینکه شکست دادن و به زیر سلطه خود درآوردن ساکسونها که همیشه تهدید جدی برای او بود ، قدرت و حیثیت او را افزایش داد. دوم اینکه تمام ساکسون ها را تقریباً آخرین قوم مهم ژرمن بودند به آیین مسیحیت درآورده و این اقدامشان شارلماین را نزدیک پاپ افزایش داد.

شارلماین جنگجویی باتدبیری بود ، زیرا تشخیص داد که حکومت او بدون حمایت کانون دیانت موفق نخواهد شد. پاپ نیز بدون پشتوانه سیاسی قدرتمند نه قادر بود مسیحیت را حفظ کند و نه می‌توانست به آرزو و رسالت خود که مسیحی کردن تمام اقوام اروپایی بود دست یابد بنابراین از این دوره عملاً سیاست و دیانت از یک سیاست همپوشی پیروی می‌کردند. منتهی شارل کبیر رفته‌رفته خصوصاً پس از رسیدن به مقام امپراتوری مقدس رم-ژرمن فاصله تاکتیکی با پاپ برقرار کرد. به این معنا که ضمن حفظ حرمت کلیسا و رعایت چارچوب‌های آیینی ، حوزه قدرت را بیشتر عرفی کرد و به امور دنیایی پرداخت «آکادمی» علوم جدید و غیرمذهبی را برای اداره بهتر امور را تأسیس کرد و بالاخره دست به‌نوعی تجدید خواهید تحت عنوان «رسانس کارلوونژین» زد.

عکس آلفرد بزرگ (زادهٔ ۸۴۹ میلادی - درگذشتهٔ ۲۶ اکتبر ۸۹۹ میلادی) %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
آلفرد بزرگ (زادهٔ ۸۴۹ میلادی – درگذشتهٔ ۲۶ اکتبر ۸۹۹ میلادی)

 

د) تاج‌گذاری شارلماین

به‌پاس خدمات برجسته شارلماین در سرکوب دشمنان کلیسای رم مثل مسلمانان- ساکسونها- اسلاوها و دیگران و به دلیل رعایت حرمت حریم کلیسا ، پاپ لئون سوم در روز تولد حضرت مسیح (ع)( ۲۵ دسامبر) که برابر با روز اول سال ۸۰۰ میلادی بود ، درحالی‌که شارلماین در مقابل پاپ زانوزده بود ، پاپ تاج آخرین امپراتور رم را به سر شارلماین گذاشت و به او القاب «کبیر» و «پاتریسین (اشراف‌زاده بزرگ که از القاب دوره رمی‌ها بود) و «بالاخره حامی کلیسا اعطا کرد. این مراسم در کلیسای مقدس «سن پطروس» برگزار شد و ضمناً زعامت افتخاری کلیسای کاتولیک ، که افتخار بزرگی بود از طرف پاپ به شارل کبیر داده شد. به‌این‌ترتیب «امپراتوری مقدس رم –ژرمن» تأسیس شد. این پدیده دقیقاً همان احیای امپراتوری بود که در بعضی از محافل کلیسایی با مخالفت روبه‌رو شد. این حادثه عملاً پیام وحدت امپراتور و پاپ را در برداشت. اما به‌زودی این وحدت به تضاد و دشمنی منتهی شد.

شکل‌گیری «امپراتوری مقدس رم- ژرمن»نقطه عطف بسیار پراهمیتی در تاریخ قرون‌وسطی و حتی در تاریخ مسیحیت شد. در این معامله این کلیسا بود که عملاً متضرر گردید. زیرا کلیسا که خود را صاحب رسالت آسمانی و نماینده عیسی مسیح درروی زمین می‌دانست و قادر بود استقلال خود را کماکان حفظ کند ، اینک با تأسیس امپراتوری ، قدرت را با امپراتور تقسیم کرد. احتمالاً پاپ تصور می‌کرد که با دستورالعمل‌های اخلاقی و دینی قادر نیست دنیای مسیحیت را در برابر امواج تهدیدکننده حفظ کند بنابراین برای حفظ مسیحیت نیازمند یک قدرت سیاسی- نظامی است.

عکس عقاب دوسر، نشان امپراتوری مقدس رم %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
عقاب دوسر، نشان امپراتوری مقدس رم

تا این روز ، پاپ خود را ولی‌نعمت رعیت می‌دانست و در تمام امور دنیایی و آخرتی او دخالت می‌کرد ، اما ازاین‌پس رعیت دست‌خوش نوعی دوگانگی تکلیف شد ، ازیک‌طرف ناچار به پذیرش قوانین جزمی کلیسا بود که باروح قبیلگی ناسازگاری داشت ، زیرا زبان و هویت قومی او را نادیده می‌گرفت و او را ناچار می‌کرد با زبان لاتین ادعای تکلیف کند. درحالی‌که شارلماین عاشق سنت‌ها و فرهنگ ژرمنی بود. از سوی دیگر امپراتور قصد داشت از آیین مسیحی به‌عنوان گفتمان و منطق اجتماعی برای استحکام بخشیدن به مناسبات اجتماعی بهره بگیرد ولی از جهت نیل به پیشرفت قصد داشت مردم را با تمدن رمی آشنا سازد.  این همان سیاستی است که تحت عنوان «رنسانس کاروونژین» یاد می‌کنند.

یکی از نقطه‌ضعف‌های سیاسی شارلماین این بود که هیچ‌گونه اقدامی برای وحدت ملی به عمل نیاورد. زیرا او به زبان و هویت قومی رعایا احترام می‌گذاشت و غیر از رواج دین هیچ قدمی درراه تحقق وحدت برنداشت و رفته‌رفته تعهد و تغییر در نسبت به دین نیز کاستی گرفت.

اهمیت تأسیس «امپراتوری مقدس رم- ژرمن» ازاین‌جهت بود که قدرت بلامنازع و مطلق کلیسا تجزیه شد و حوزه قدرت عرفی امپراتور در برابر قدرت شرعی پاپ ظاهر شد به‌زودی دانشگاه «آکادمی شارلماین» در مقابل کلیسا و مدرسه‌های جدید که مرکز تدریس علوم غیرمذهبی بود در برابر صومعه‌ها و دیرها قد علم کردند.

عکس تاجِ امپراتوری مقدس روم ملت آلمان %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
تاجِ امپراتوری مقدس روم ملت آلمان

حال سؤال این است که چرا پاپ دست به چنین اقدامی زد که موجب شکل‌گیری نهادهای موازی قدرت شد ؟ به دو دلیل: اول وجود عوامل تهدیدکننده غیر مسیحی مثل مسلمانان ، اسلاوها و ساکسون ها که پس از سی سال جنگ با شارلماین قبول مسیحیت کردند. به همین اعتبار پاپ قصد داشت مسیحیت را بر گرده قدرت نظامی امپراتور به دین جهانی تبدیل کند. دوم اینکه بیش از غیر مسیحیان از دشمن مسیحی خود یعنی امپراتوری رم شرقی نگران بود. زیرا امپراتوری رم شرقی خود را وارث به‌حق امپراتوری رم می‌دانست و سند «عطیه کنستانتین»را یک سند جعلی از سوی پاپ اعلام کرده بود و به سبک رومی‌های قدیم ، امپراطور هم بر سیاست و هم بر دیانت مسلط بود. موضوعی که قطعاً خوشایند پاپ نبود.

 

ه)نظام سیاسی  شارلماین

شارل کبیر هرچند به مقام قیصری رم دست‌یافت. اما از ریاست  بر اقوام ژرمن بیشتر افتخار  می‌کرد و به‌جای زبان لاتین که زبان رسمی کلیسا بود و امپراتور به زبان ژرمن فرمان صادر می‌کرد و لباس  سنتی  ژرمنتی می‌پوشید و با سرکردگان ژرمن زندگی می‌کرد نه نگاه او به کلیسا ابرازی بودن اعتقادی. اما کمتر در رم ظاهر می‌شد ، بلکه بیشتر ایام سلطنت خود را به جنگ گذراند (او در پنجاه‌وسه  رشته جنگ شرکت کرد) پایتخت مشخصی نداشت .نه‌فقط در اواخر عمر شهر آخن یا اکس لاشاپل را به‌عنوان پایتخت برگزید. شارلماین نخستین پادشاهی بود که رسماً نظریه «حق الهی سلطنت »و یا تئوری «ظل الهی »را برای خود و اجرا گذاشت. او سلطنت را ودیعه الهی می‌دانست که مردم هیچ‌گونه حقی در آن نداشتند . وظیفه مردم اطلاعات محض از امپراتور و حکومت تابع یک نظام سلسله‌مراتبی مست مطلق بود ، همان نظامی که در سلسله‌مراتب فئودالی نیز اعلام می‌شد یعنی فرمان است فرادست  و اطاعت از فرودست . دقیقاً همین رویه در کلیسا نیز حاکم بود. کلیسا نیز اطلاعت ا بی‌چون‌وچرا از امپراتور را یک فریضه می‌دانست و نافرمانی و شورش علیه امپراتور را برابر با طغیان علیه خدا اعلام کرده بود .

عکس تصویر منتسب به شارلماین %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
تصویر منتسب به شارلماین

یکی از نقاط ابهام و احتمالاً. ضعف شارل کبیر در عدم توفیق او در دست یابی به وحدت ملی بود ،زیرا اختلاف زبانی نژادی ، قومی و حتی منافع مادی میان اقوام امپراتوری ، مانع تحقق وحدت سیاسی -ملی شد .کلیسای رم در منابع اروپایی به کلیسای لاتین شهرت دارد .زیرا زبان لاتین زبان رسمی -عباد کلیسا بود درحالی‌که در صدر مسیحیت به علت سلطه فرهنگی یونانیان در منطقه فلسطین زبان دینی کلیسا یونانی بود و  اناجیل  اربعه نیز به این زبان نوشته‌شده بود .اما به علت مهاجرت مسیحیت رم ،زعمای  کلیسای کاتولیک برای قرینه‌سازی فرهنگ ،  زبان لاتینرا به‌عنوان زبان رسمی برگزیدند .کلیسا می‌خواست برای استحکام سلطه دینی-فرهنگی زبان لاتین را جایگزین زبان اقوام ژرمن کند و مهم‌ترین انتظار پاپ ازشارلماین  پس از نابودسازی اقوام سرکش مثل اسلاوها ،ساکسون ها و مسلمانان ، رسمیت بخشیدن به زبان لاتین بود که هیچ‌گاه تحقق پیدا نکرد. تنها سرزمین درگل، ایتالیا و اسپانیا( شامل پرتغال )،  زبانشان لاتین بود .درحالی‌که اکثر ژرمن‌ها به زبان« توتونیک » تکلم می‌کرد ندو حاضر نبود باید زبان دیگری عوض کنند .و حتی شارلماین   اجازه داد تا  لمباردها و ساکسون ها پس از قبول مسیحیت ، زبان و آداب قومی و قوانین خود را حفظ کنند.

شرلماین،  امپراتوری خود را که از دریای شمال تا دریای مدیترانه و از اسپانیا تا اروپای شرقی وسعت داشت به ایالات متعدد تقسیم کرد و بر هر ایالت نماینده خود را حاکم کرد. هر نماینده سه وظیفه مهم داشت : حفاظت از قدرت کلیسا -جمع‌آوری مالیات -تهیه نیروی جنگجو برای امپراتور. به نمایندگان عنوان «کنت »داده بود و از آن‌ها زمان یک لقب اشرافیت شد.

عکس نقاشی-حضور نمایندگان شارلمانی نزد هارون الرشید در بغداد %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
نقاشی-حضور نمایندگان شارلمانی نزد هارون الرشید در بغداد

امپراتور به دلیل نگرانی از سمت مرزهای شرقی ، پادگانهای نظامی به نام «مارش »در این مرزها مستقر کرد و کنت ها در مارش ها اقامت داشتند. امپراتور بازرسان ویژه‌ای را برای نظارت بر رفتار کنت ها و اجرای داوری‌ها و دادرسی‌ها به مارش‌ها اعزام می‌کرد.

شارل سالی دوباردر بهار و پائیز،مجامع مخصوصی را فرامی‌خواند. در مجامع بهاره ،زمین‌داران بزرگ که فرماندهی نظامی نیز بودند اجتماع می‌کردند و در جامع پائیزه امور کشوری با حضور  کنت ها  درباریان مورد شور قرار می‌گرفت. در مجامع بهاره شارل از قدرت نظامی سربازان خود ، سان و رژه می‌دید. در روزهای آخر برگزاری مجامع پائیزه امپراتور فرامین و قوانین جدیدی برای اداره بهتر امور کشوری صادر می‌کرد. فرامین شارل در مجموعه قوانینی به نام «کاپیتولر» در جمع‌آوری می‌شد.

 و )اختلاف سیاسی مذهبی میانه امپراتوران شرق و غرب

شارلماین  پس از مراسم تاج‌گذاری به‌عنوان «امپراتور مقدس روم »اعلام کرد: اگر می‌دانستم منظور پاپ لئون دوم از احضار منبه کلیسا ، برگزاری مراسم تاج‌گذاری است ، به کلیسا نمی‌آمدم. درحالی‌که در این هنگام پاپ به‌شدت نگران سرنوشت کلیسای کاتولیک رمی بود ،زیرا تاج‌وتخت امپراتوران (رم قدیم )همچنان در دست بیزانس غیر کاتولیک بود که خود را تنها وارث امپراتوری قدیم می‌دانست. پاپ از این‌که قدرت در بیزانس در اختیار ملکه «ایران »غاصبی به‌شدت سنگدل افتاده بود و تاج‌وتخت امپراتوری خود را بی‌صاحب می‌دید ، پس‌ازآن را به شارلمان فرمانروای مسیحی که مراتب تقید خود را به کلیسای رم ثابت کرده و دشمنان غیر مسیحی را شکست داده و آنان را واردربه قبول مسیحیت کرده بود (شارلماین )اهدا کرد .

در شرق ،مخصوصاً از دوره ژوستی نین ( ۵۶۵- ۵۲۷ )بزرگ‌ترین امپراتوری بیزانس ،آئین‌ها و فرهنگ‌ها کلاسیک رمی -یونانی با آداب مسیحیت درهم‌آمیخته شد و ساختار امپراتوری قدرتمندی به وجود آمد که توانست باوجود تهدیدهای بزرگ خارجی تقریباً تا هزار سال به حیات خود ادامه دهد.

عکس ژوستینین یکم زادهٔ ۴۸۳ میلادی، مرگ در سال ۵۶۵ میلادی، امپراتور روم شرقی (بیزانس)، از سال ۵۲۷ میلادی تا زمان مرگش بود. %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
ژوستینین یکم زادهٔ ۴۸۳ میلادی، مرگ در سال ۵۶۵ میلادی، امپراتور روم شرقی (بیزانس)، از سال ۵۲۷ میلادی تا زمان مرگش بود.

مهم‌ترین دلیل ادامه حیات سیاسی امپراتوری رم شرقی در وحدت میان سیاست و دیانت بود. وحدت سیاسی -مذهبی گرچه از زمانه کنستانتین کبیر با صدور فرمانی در سال ۳۲۵ دال بر رسمیت بخشیدن به دیانت مسیحی ،تحقق یافت ،اما هم‌جواری امپراتوری شرق با بزرگ‌ترین امپراتوری رقیب ، یعنی  شاهنشاهی ساسانی که به‌فرمان اردشیر  بابکان مؤسس شاهنشاهی ،آئین زرتشت ،  یگانه  دین دولتی اعلام گردیدووحدت سیاسی -مذهبی در ایران اعمال شد ،تاثیرفراونی یگانگی قدرت سیاسی –مذهبی در بیزانس داشت .

در شرق ، امپراتور صاحب قدرت مطلق سیاسی بود و این امر رسماً از سوی به طریق (پاتریارک )پذیرفته‌شده بود. به‌طوری‌که هنگام تاج‌گذاری امپراتور در کلیسا (پس از اتمام کلیسا جامع سن سوفیا در زمان ژوستی انین ،مراسم در این کلیسا انجام می‌شد )،پس از ابراز وفاداری امپراتوری به مسیحیت شرق و یاد کردن سوگند در حفظ گسترش دیانت ، پاتریارک تاج را بر سر او می گذاشتوبه القاب بازیلبوس واوتوکراتور می‌داد.فقط درصورتی‌که امپراتور فرامینی صادر می‌کرد که روح شیطانی در آن نهفته بود و مغایر با احکام مسیحیت بود ،از سوی کلیسا مؤاخذه و احتمالاً از مقام خود با حکم تکفیر برکنار می‌شد.درحالی‌که در غرب ،چنانکه امپراتوران از قبول فرامین پاپ سرباز می‌زدند تکفیر و خلع می‌شدند که این امر بارها اتفاق افتاد.به‌طوری‌که جنگ بین پاپ‌ها و امپراتوران در غرب بر بخش عظیمی از تاریخ قرون‌وسطی سایه انداخت بود .

عکس سکه با طرح ژوستینین یکم  %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
سکه با طرح ژوستینین یکم

در امپراتوری شرق عموماً مقام امپراتوری غیر موروثی بود و فرض براین بود که مشیت الهی به‌صورت رضایت مردم-سنا وارتش در انتخاب امپراتور متجلی می‌شود .درحالی‌که در غرب هیچ‌گونه توجهی به رضایت مردم نمی‌شد ،بلکه مردم صرفاً رعیت امپراتور بودند. همچنین مجلس سنا به‌عنوان میراثی از دوره جمهوری رم نمادی از دموکراسی در شرق بود ،نهادی که در غرب اثری از آن دیده نمی‌شد.امپراتوران شرق که خود را جانشینان به رم می‌دانستند به تبعیت از او گوست (اوکتاو)موسس امپراتوری رم (در سال ۲۷ ق-م)که تلاش می‌کرد باوجود فروپاشی جمهوری،ظاهر جمهوری را حفظ کند،سمبل‌های جمهوری رم ازجمله سنا را حفظ کنند و درتقویت ارتش به کوشند .در غرب رابطه سیاست ودیانت ،تابع یک اصل ثابت نبود، بلکه بستگی به قدرت یکی از طرفین داشت.در زمانی که پاپ قدرتمند بود ، مدعی تسلط بر حوزه اختیارات عرفی امپراتوری می‌شد و بیشترین اختلاف میان طرفین بر سر زعامت کلیسا و انتصاب مقام اسقفی که محل درآمد قابل‌ملاحظه ای بود.

عکس سنای روم %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
سنای روم

در زمان پاپی گرایگوار هفتم(هیلد بران ۱۰۷۳م) که از قدرت بالایی بر خورداربود، بر سر انتصاب مقامات بالای کلیسا با هانری چهارم امپراتور آلمان به مبارزه پرداخت و امپراتور را تفکیر و از مقام خود معزول کرد.در این مبارزه پاپ پیروز شد وهانری چهارم مجبور شد برای عذرخواهی و طلب بخشش به دربار به پاپ برود. امپراتوران شرقی دو رسالت و هدف را برای خود تعیین کرده بودند: اول حفظ مراتب و سنت‌های اگوست ، که خود را جانشین او می‌دانستند. دوم حفظ و اشاعه مسیحیت وایمان به رسالت الهی برای خود. کلیسا نیز از این دو وظیفه حمایت می‌کرد. کلیسای شرقی به کلیسای یونان شهرت داشت ،زیرا خود را وارث فرهنگ یونانی و تمدن رمی می‌دانست. درحالی‌که کلیسای غرب به کلیسای لاتین معروف بود و فرهنگ و تمدن رمی و ژرمنی را با مسیحیت کاتولیک درآمیخته بود. همین امتزاج فرنگی ساختار فئودالیسم را در غرب پی‌ریزی کرد .درحالی‌که در شرق به معنای رسیع غربی ، فوئودالیسم وجود نداشت .البته در غرب نیز بر سر این‌که نهاد فئودالیسم برگرفته از فرهنگ و تمدن رمی یا ژرمنی است اختلاف وجود داشت. آلمان‌ها و هم‌نژادهایشان در انگلیس به حمایت از اجداد ژرمن خود ، بود فئودالیسم را یک پدیده ژرمنی می‌دانستند. درصورتی‌که فرانسه به دلیل نزدیکی فرهنگی  به رم  ، منشأ فئودالیسم رارمی   می‌دانست .

عکس کلیسای کاتولیک در شکل‌گیری جنبش رنسانس در اروپا و دوران گذار از سده‌های میانه به دوران جدید، نقش مهمی را ایفا کرد. %d8%b3%d9%84%d8%b3%d9%84%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%84%d9%88-%d9%88%d9%86%da%98%db%8c%d9%86 Tarikhema.org
کلیسای کاتولیک در شکل‌گیری جنبش رنسانس در اروپا و دوران گذار از سده‌های میانه به دوران جدید، نقش مهمی را ایفا کرد.

کلیسای رم که از سقوط امپراتوری غربی بازمانده بود و کلیسای شرقی ظاهراً دوشاخه از یک سازمان بودند و هر دو بخشی از کلیسای کاتولیک به‌حساب می‌آمدند .اما کلیسای غربی اغلب مستقل از کلیسای شرقی بود. این هم به دلیل دخالت‌های متضاد قدرت سیاسی در حوزه دین بود. یک  تفاوت عمده بین دو کلیسا وجود داشت و آن این‌که در غرب پاپ در راس  کلیسا بود و در شرق امپراتور .هر دو مدعی رهبری دنیای مسیحیت بودند .

این اختلاف تا حدود زیادی به روشن شدن جنگ‌های صلیبی منجر شد .بلاخره بر سر حادثه‌ای به نام «تصویر شکنی »در کلیسای شرق که باعث تفکیر آن از سوی کلیسای غرب شد، کلیسا عملاً در سال ۱۰۵۴ از هم جدا شدند .دنیای مسیحیت میان دو کلیسا کاتولیک رم و کلیسای ارتدوکس بیزانس تقسیم شد ،حادثه که از آن به بعد منشأ بسیاری از حوادث در جهان مسیحیت گردید.

 

منبع:

  • تاریخ اروپا در قرون وسطی، دکتر علی بیگدلی
  • انتشارات پیام نور، چاپ شده در سال ۱۳۸۴
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ