آیین بوداى شمالى

منابع. آیین بوداى تبّتى داراى دو مجموعه کانونى بزرگ است: کانجور («توده گوهر»); (۵) سوتره; و (۶) تنتره. این مجموعه با حدود یکصد مجلد تقریباً هفتصد اثر را در خود گنجانده است. مجموعه دوم، تانجور، بالاى دویست مجلد و بیش از سه هزار و ششصد اثر را در خود گردآورده است. آثار این دو مجموعه عمدتاً آثار مراجع هندى است، یعنى در واقع، گونه هایى متفاوت از آثار شاستره هستند. سه بخش اصلى این مجموعه شامل اینهاست: (۱) مجموعه اى کوتاه از اشعار دینى; (۲) تفاسیر تنتره ها; و (۳) تفاسیر سوتره ها. تبّتى ها خود نیز داراى مجموعه آثار عظیمى هستند که بخش زیادى از آن فقط براى محققان تبّتى قابل فهم است.

تاریخ. تاریخ شکل گیرى آیین بوداى شمالى را مى توان به چهار دوره تقسیم کرد: تاریخ آغازین; تحولات در هند; گسترش منتره یانه; و دومین گسترش آیین بودا در تبت.

تاریخ آغازین. بنابر سنّت تبّتى، در دوران شاه سرونگـ تسانـ گامـ پو، فرزانه مرتاض، مى دهد، که مى گویند شانْته رَکْشیته او را فراخواند تا نیروهاى فرا طبیعى را که مخالف با گسترش آیین بودا هستند، شکست دهد.

در واقع آیین بوداى شمالى از منابع گوناگونى ریشه گرفته است. شایع است که میان پیروان سنّت چَن ِ چینى و هواخواهان مکاتب هندى نزاع است. این نزاع تا حدى به رویکردهاى این دو به روشن شدگى تدریجى و روشن شدگى ناگهانى بازمى گردد. بنا بر سنّت، سنّت هندى در این نزاع کاملا پیروز شد. اما غالب تحقیقات تاریخى اخیر نشان داده اند که گرایش هاى برخاسته از مکتب چَن سال هاى زیادى است که باقى مانده و در واقع در ساخت بعضى از اعمال دینى سنّتى تبّتى نقش مهمى داشته است. احتمالا از آیین بوداى آسیاى میانه نیز تأثیرات مهمى پذیرفته است ]۸۰[.

در آن زمان، پیروان سنّت بومى دینى تبّتى که به بون منجر شد، اما پس از مرگ این شاه در سال ۸۴۲ میلادى، حکومت شاهى در تبت از هم فروپاشید و تبت زمام امور آسیاى میانه را از کف داد. آشوب عمومى بر آیین بودا تأثیر نهاد و آن را مدتى به کلى از صفحه تاریخ محو کرد. اما این آیین رو به توسعه نهاد، به خصوص در مناطق دوردست، و به تدریج در فرهنگ تبّتى نفوذ کرد، تا آنجا که بر دین بون تأثیر نهاد و هم از آن تأثیر پذیرفت ]۸۸: ۶۶ ـ ۱۱۰; ۹۹: ۱ ـ ۱۵[.

تحولات در هند. نیروى خلاّق دینى آیین بوداى هند، بار دیگر موجب شکوفایى عظیم مجموعه اى از آثار دینى، یعنى تَنْتره ها، شده بود. در مورد این آثار نیز، همچون سوترههاى کهن تر مهایانه، ادعا کردند که آموزه هاى خود بودا یا شخصیتى مشابه است. این آثار، سومین و آخرین مرحله اصلى اندیشه و عمل دینى بودایى هندى را نشان مى دهند. درست همان گونه که مهایانه آموزه هاى آیین بوداى باستان را تغییر نداد، این مکتب جدید نیز آموزه هاى مهایانه را تغییر نداد، بلکه در دل آن رشد کرد و خود را برفراز آن نشاند.

نهضتى که بر بنیاد تنتره ها نهاده شد اینک به منتره یانه، یعنى « چرخ منتره» مشهور است. منتره واژه یا عبارتى است که براى دیانه و پرستش به کار مى رود. بنابر یک «ریشه شناسىِ» توضیحى کاملا قدیمى، منتره دستاویزى است براى «مراقبت از دل». نام دیگر آن وجره یانه ( = شیواپرستان) اقتباس شده است. با این همه، براى آنکه به جاى فلسفه هندو با فلسفه بودایى سازگار شود، آن را تعدیل کردند.

دو ویژگى منتره یانه احتمالا از همه مهم تر است. نخست آنکه، روش هاى جادویى چون آموزه هاى خاصْ فهم، مناسکى و آیینى، آیین هاى پاگشایى، سِحر و جادو، محافل دینى و مانند اینها را به شکلى پیچیده به کار مى برد، که در واقع با کاربرد استادانه و لذت بخش تجربه حسى و تخیل، تبدّل خاصى پدید مى آورد. دوم آنکه، بر امکان روشن شدگى در همین زندگى تأکید مى کند و مدعى است که روش هاى خاصش در قیاس با رویکرد تدریجى تر مهایانه هندى متأخر قادر است راه مستقیم به مقصد را نشان دهد. ایشان ناگزیر نقش آموزگار را فوق العاده مهم شمردند و نیز یک نمادپردازى غنى و گویا را به کار گرفتند. این نمادپردازى در آغاز احتمالا از بخشى از تمرین هاى تجسّم پیدا شد و شکل گرفت، اما طولى نکشید که رنگ هنر به خود گرفت. به خصوص کاربرد تصاویر مربوط به امیال جنسى و یا مرگ چشمگیر است. سرانجام جمعى از خدایان جدید به ویژه خدایان منتره یانه پدید آمد، که شامل چندین ایزدبانو، یا صُوَر گوناگونى از بودایان و بوداسف ها است.

منتره یانه در درون یک نظام پیچیده رشد کرد. اینان میان خدایان، کالبد، تجربه هاى دیانه اى و به طور کلى جهان، همخوانى هاى دقیقى ایجاد کردند. در بعضى از مکتب ها انجام آیین اعمال جنسى گویا جایگاهى پیدا کرده است، اما در این باره (دست کم در مورد آیین بودا) نباید مبالغه کرد. این آیین در کل فقط یک نقش اصلى در نهضت منتره یانه داشته است. شاید اشاره به این نکته لازم باشد که چندین نمونه آشکار از این عمل جنسى اتفاق افتاده است; بنابراین، باید میان ورود یک عنصر آیینى و دیانه اى در زندگى جنسى یک زوج معمولى با اعمال آیینى با یک معشوقه فرق بگذاریم. انجام هرگونه عمل جنسى رهروان، مدام مورد بحث و مناقشه قرار مى گرفت و معمولا چنان پیرامون آن دیوار مى کشیدند که رسیدن به آن را عملا غیرممکن مى کرد. در واقع اکثر مکتب ها آن را غیرمجاز مى دانند.

گرایش اصلى تنتره به انجام اعمالى است که از نظر روانى، به خصوص در روش هاى تجسّمى آن، «اشباع کننده»اند. از این رو، انسان در حال مرگ، امیال جنسى، و هر نوع عمل یا مضمون ممنوع را به کار مى گیرد. هدف تا حدى این است که دل از جاذبه هاى تردیدآمیز آزاد شود و تا حدى از عادت هاى خشک بیرون رود. این روش با روش هاى آیین بوداىچَن (ذن) همانندى هایى دارد ]۱۰۱: ۴۸۲ ـ ۵۰۲; ۲۲: ۳۸۶ ـ ۷; ۷۹: ۱۱۶ ـ ۲۳[.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ