اگر به مطالعه علاقمند هستید این کتاب ها مخصوص شماست!
داشتن مطالعه آزاد این روزها چیزیست که تا حدودی فراموش شده است و افراد کمی هستند که به دنبال روح خود بروند و علاقه مند به خواندن کتـاب های زیادی باشند. اما کتـاب ها خلاقیت ذهنی شما را بالا میبرند و منبع الهام ایده های جدید به دنیای شما هستند همچنین هرچه بیشتر از دنیای پیرامونتان بدانید راحت تر میتوانید با سختی های آن کنار بیاید و از زیبایی های آن لذت ببرید. شما با خواندن کـتاب های مختلف میتوانید اندیشه ای نو برای خود بسازید و جهانتان را آنگونه که فکر میکنید درست است هدایت کنید و افسار زندگی خود را به دست بگیرید. کتـاب ها شکل دهنده افکار و شخصیت شما خواهند بود بنابراین هرچه بیشتر از آنها استفاده کنید و هرچه بیشتر با کتـاب ها در ارتباط باشید بیشتر به شخصیتی والا نزدیک میشوید و دنیایی آرمانی تر خواهید داشت. ما میخواهیم با آشنا کردنتان با برخی از این کـتاب ها به ساختن جهانی زیباتر برایتان کمک کنیم.
ابتدا باید بدانید به چه سبک کـتاب هایی علاقه دارید. اگر به فیـلم های عاشقانه علاقه مند هستید احتمالا به رمان های عاشقانه هم علاقه خواهید داشت. کتاب گتسبی بزرگ یک رمان عاشقانه است که میتوانید نسخه PDF آن را دانلود کنید و بخوانید. رمان های عاشقانه دیگری مانند رومئو و ژولیت اثر شکسپیر از دیگر رمان های عاشقانه و جذاب است.
اگر به داستان های سرگرم کننده و آموزنده علاقه دارید بابا لنگ دراز برایتان مناسب است. همچنین میتوانید کتاب صوتی بابا لنگ دراز را دانلود کنید و به آن گوش دهید. از دیگر داستان های سرگرم کننده و آموزنده میتوانیم به پیر مرد و دریا اشاره کنیم.
کتـاب های فلسفی مانند وقتی نیچه گریست هم از آثار یالوم مناسب برای کسانی است که به عالم روان علاقه مند هستند.
در ادامه برخی از کتـاب های خواندنی و جذاب را به شما معرفی میکنیم.
- ۲۴ ساعت از زندگی یک زن
این کتـاب اثر اشتفان تسواک در سال ۱۹۲۷ به چاپ رسید. تسواک در ۲۱ نوامبر ۱۸۸۱ در اتریش به دنیا آمد. وی رمان نویس، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار و زندگینامه نویس با مهارتی بود که در به تصویر کشیدن یک صحنه توانایی بالایی داشت. داستان از پانسیون یک هتل شروع میشود. روزی یک جوان فرانسوی به این هتل میآید. جوان علاوه بر زیبایی صورت ذات زیبایی نیز دارد و به سرعت با همه ارتباط خوبی برقرار کرد. در ادامه قسمتی از رمان را با هم میخوانیم:
قابلیت های زیادی داشت به همون اندازه که ماهی گیر خوبی بود در بحث سیاسی هم سر رشته داشت. مهارتش را موقع حرف زدن با کارخانه دارد لیونی متوجه شدم. طبق معمول در رستورانهتل ناهار میخوردیم. جوان هم به جمع ما اضافه شده بود و بعد ناهار با مادام هانریت همسر کارخانهدار لیونی به باغ میرفت. با هم قهوه میخوردند و قدم میزدند. و بعد از گفتگوی طولانی شان پسر فرانسوی با دختران مادام تنیس بازی میکرد. بازی شان که تمام میشد به اتاقش در هتل میرفت. اگر در راه زن و شوهر آلمانی را میدید با آنها هم در مورد عکاسی صحبت میکرد. چند هفتهای از سفرم میگذشت و باید به یکی از دوستانم نامه مینوشتم به سمت اداره پست رفتم و در راه پسر فرانسوی را دیدم که با عجله سوار قطار میشد. تا من را دید فقط گفت تا دو روز دیگر بر میگردم. برایم دست تکان داد و قطار دور شد. به اتاقم برگشتم. کـتاب نیمه خواندن را از قفسه کتـابها برداشتند تا بخوانم. کمی بعد سرو صدایی درون هتل پیچید و من کنجکاو شدم تا بدانم چه اتفاقی افتاده. با ناباوری خبر ناپدید شدن بانو هانریت را شنیدم. کارخانه دار لیونی با صدای بلند همسرش را صدا میزد و با ناراحتی به سمت ساحل میرفت . مرد با نگرانی از پلهها بالا و پایین میرفت. دختران مادام با نگرانی از پنجره آویزان شده بودند و مادرشان را صدا میزدند. بعد از مدتی کارخانه دار لیونی با قدمهایی سنگین از پله های چوبی پایین آمد. نامهای در دستش بود و به سرپرست پانسیون اشاره کرد و گفت دیگه دنبال هانریت نگردید. همسرم رفته، فرار کرده. زمانی که مرد به داخل اتاق رفت نامه از دست او به زمین افتاد. پیشخدمت این نامه را برداشت و خواند و همه را در جریان جزئیات نام قرار داد. مادام هانریت با جوان فرانسوی رفته بود و فرار کرده بود.
این داستان همان طور که مقداری از آن را خواندید بسیار گیرا و جذاب است و برای کسانی که علاقه مند به دنیای کتـاب هستند یک کتـاب ارزشمند به حساب می آید و ارزش خواندن را دارد.
- پیامبر و دیوانه
پیامبر و دیوانه اثر جبران خلیل جبران است. این کتـاب برای بسیاری از خوانندگان کمی سنگین و متفاوت نوشته شده. داستان از پیامبری حکایت دارد که در جزیره ای و به قومی انسانیت میآموزد و هر روز داستان ها و پندهایی به آنها میدهد تا زندگیشان را به درستی پیش ببرند. بخش دوم کتـاب از زبان دیوانه گفته میشود.
جبران خلیل جبران در سال ۱۸۸۳ در دهکده کوهستانی سرسبز در شمال لبنان و در خانوادهای مسیحی مارونی به دنیا آمد. در گوشه ای از کـتاب پیامبر و دیوانه میخوانیم:
آنگاه المیترا گفت با ما از مهر سخن بگو. پس او سر برداشت و مردمان را نگریست و سکوت آنها را فرا گرفت و با صدای بلند گفت: هنگامی که مهر شما را فرا میخواند از پی اش بروید. اگرچه راهش دشوار و ناهموار است. و چون بالهایش شما را در بر میگیرند وا بدهید. اگرچه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد و شما را زخم برساند. و چون با شما سخن میگوید او را باور کنید. اگرچه صدایش رویاهای شما را بر هم زند چنان که باد شمال باغ را ویران میکند. زیرا که مهر در همان دمی که تاج بر سر شما میگذارد شما را مصلوب میکند. همچنان که میپروراند هرس میکند.
و در جایی از بخش دیوانه می خوانیم: از من می پرسید که چگونه دیوانه شدم. چنین رویداد: یک روز بسیار پیش از آنکه خدایان بسیار به دنیا بیایند از خواب عمیق بیدار شدم و دیدم که همه نقاب هایم را دزدیده اند. همان هفت نقابی که خودم ساخته بودم و در هفت زندگیم بر چهره میگذاشتم. پس بی نقاب در کوچه های پر از مردم دویدم و فریاد زدم دزدان نابکار. مردان و زنان بر من خندیدند و پارهای از آنها از ترس من به خانه هایشان پناه بردند. هنگامی که به بازار رسیدم جوانی که بر سر بام ایستاده بود فریاد برآورد این مرد دیوانه است. هنگامی که سر برداشتم تا او را ببینم خورشید نخستین بار چهره برهنه ام را بوسید. و من از عشق خورشید مشتعل شدم و دیگر به نقاب هایم نیازی نداشتم و گویی در حال خلسه فریاد زدم رحمت بر دزدانی که نقابم را بردند چنین بود که دیوانه شدم.
کتـاب همانطور که از نثرش پیداست برای همه قابل درک نیست و به شیوه سنگینی نوشته شده و کسانی که به کـتاب ها علاقه دارند میتوانند از این کـتاب استفاده کنند.
کـتاب های که از آن ها نام بردیم و برایتان شرح دادیم غنی و پر بار هستند و برای آن که لحظه ای اندیشه کنید مناسب و جذاب میباشند. لیست سایر کتـابهای برتر برای مطالعه را میتوانید در اینجا مشاهده کنید.