هرودت در مصر

Relief_Herodotus_cour_Carree_Louvre.jpg (1800×2727)

اطلاعات و گزارشهای هرودوت دربارۀ تاریخ مصر باستان به دیده ها و شنیده های او محدود نمی شود. او بیشتر در پی مقایسه های قوم شناسانه[۱] و پژوهش های فرهنگی اجتماعی و دینی مصریان بوده است. از آنجائی که وی زبان مردمان شرقی و به طور کلی همۀ کشورها و سرزمین هایی را که به آنجا سفر نمی دانست و نوشتۀ آنها را طبعاً نمی توانست بخواند، لغزش های ناشی ازاین امر پذیرفتنی و قابل تحمل است.[۲] سفر به مصر یکی از بزرگترین سفرها و در عین حال پرهیجان ترین واقعه در زندگی شصت سالۀ این مورخ علاقمند و کنجکاو بوده است. او دربارۀ یک موضوع یا یک رویداد که توجه او را به خود جلب کرده و حس کنجکاوی او را برمی انگیخته، با چند نفر از شهروندان اعم از کاهنان معابد و یا شهروندان آگاه و یا تجربه به گفتگو می نشسته است. این کار به دو علت بوده است، یکی به خاطر آنکه او زبان آنها را به خوبی نمی فهمیده و دیگر آنکه او درصدد بوده است که اطلاعاتی را که آنان به او می دهند با هم مقایسه کند.

این گونه به نظر می سرد که قاطیعت هرودت در سفر به مصر او را وادار و علاقه مند کرده است که به برخی دیگر از سرزمین های شرقی نیز سفر کند، به همین دلیل گزارشهای او دربارۀ سرزمین فراعنه تحت عنوان «سخن دربارۀ مصر»[۳] از دیگر گزارشهای وی گسترده تر و نسبتاً دقیق تر به نظر می رسد. مصرشناسان اروپایی به ویژه آلمانی ها بیشتر از پژوهشگران دیگر به مقولۀ هرودت و مطالعۀ گزارشهای او و داوری دربارۀ آنها پرداخته اند. یکی از این پژوهشگران در آغاز سدۀ بیستم میلادی به ادامۀ این مطالعات با توجه به آثار محققان با توجه به آثار محققان پیش از خود پرداخته و در سال ۱۹۲۶ میلادی کتابی دربارۀ هرودت به رشتۀ تحریر درآورده است.[۴]

وی در این کتاب همانگونه که عنوان آن نشان می دهد برآن بوده است که دربارۀ میزان و مقیاس یافته های هرودت و مشاهدات وی با آثار مرتبط با آنها که هم اکنون در مصر قابل ملاحظه و مشاهده است، تحقیق کرده و این عناصر را با یکدیگر مقایسه کند. وی در اثر خود هرگز اظهار نکرده است که باورش دربارۀ یافته ها و گزترشهای هرودت دربارۀ تاریخ باستانی مصر سست است، ولی به مطالعه کنندگان اثر خود توصیه کرده است که چشم بسته گفته های هرودت را نپذیرند و با تحقیق و ژرف و با تکیه برهنر و عنصر «مقایسه» دربارۀ این مورخ و گزارشها ومشاهداتش اظهار نظر کنند. شپیگل برگ[۵]به واقع گسترده ترین پژوهش ها را دربارۀ تاریخ هرودت در سدۀ بیستم میلادی انجام داده واز میان شاگردان وی هرودت شناسان برجسته ای برخاسته اند.

دو عامل موجب در پیش گرفتن سفر توسط هرودت شده است، یکی دیکتاوری حاکم بر آسیای صغیر که زادگاه او «هالیکارناس»[۶] نیز در آنجا بود و دیگری علاقه مندی بی حد و حصر او به پژوهشهای قوم شناسانه و تاریخی اوست. او آسیای صغیر را نسبتاً خوب دیده و می شناخته است، از جمله سواحل فنیقیه و سوریه، قبرس، تراکیه، پلوپونز و یونان مرکزی، مقدونیه، سیسیل و جنوب ایتالیا… را می توان در فهرست این مناطق قرارداد. آنچه برای هرودت مهم بود، بین النهرین، مصر و هند و … بود که وی توانست به بخشی از این آرزوهای متعدد و متنوع خود دست یابد.

نخستین سفر بزرگ او به جنوب روسیه بود که از طریق بیزانس[۷] به آنها رسید. او مدت زمان نسبتاً درازی در اُلبیا[۸] ماندگار شد و از محل سکونتش سفرهای کوتاه به سرزمین سکاها و … انجام داده است. او این سفر را بین سالهای ۴۵۰ و ۴۴۸ پیش از میلاد  در پیش گرفته بود. آخرین بخش از این سفر نخستین او در بهار یا تابستان سال ۴۴۸ پیش از میلاد مسیح تقریباً سه یا چهار ماه به طول انجامیده است.گفتنی است که هرودت در تواریخ خود فضای اندکی را به مشاهدات و یافته های خود در این سفر اختصاص داده است، کما اینکه او دربارۀ سکاها به اختصار گراییده است.

دومین سفر بزرگ او به مصر بود که نام آنرا «سرزمین باستانی شگفتی ها»[۹] نام نهاده است. او نه تنها در مصر بیشتر ماند، بلکه در سفرهای داخلی اش نیز وقت بیشتری منظور کرده بود، از جمله فاصلۀ بین ممفیس و الفانتین را که تقریباً هشتصد کیلومتر است از اواخر ماه ژوئیه تا پایان نوامبر ۴۴۸ پیش از میلاد مسیح پیموده است و در این بخش از سفر مصر خود بنا به اظهار خود هرودت، مطالب و اطلاعات فراوانی گردآوری نموده است. پیشتر نیز اشاره کردیم که او پژوهش خای خود را براساس مقایسه و مقابله در پیش گرفته بود. در همین راستا او فرهنگ و تمدن یونان را در مقایسه با همانند مصری آن خیلی جوان تر و ناقص تر دریافته و ارزیابی کرده است. آداب، عادات و آیین های مصری نیز هرودت را عمیقاً تحت ثأثیر قرار داده است. او خود را به اندازه ای تیزبین، دقیق و هوشیار معرفی کرده است که طبعاً آنچه را برای او تعریف می کرده اند می پذیرفته است.

او درهمان گام های نخستین مشاهدات و مقایسه های خود دریافته بود که در نزد مصریان نیز همانند یونانیان واقعیات تاریخی، اساطیر و افسانه ها درهم آمیخته است وتفکیک آنها از یکدیگر برای هرودت ناممکن به نظر می رسد. در آغاز سفر هرودت در تحقیقات خود دستاوردهای قابل توجهی نداشته و بارها از این بابت گله مند بوده است. گفتنی است که او از نظر معیشتی نیز در موقعیت دشواری قرار داشته است که به تفصیل آن در فرصتی دیگر خواهم پرداخت. او ابتدا منطقه به منطقه پیش  می رفت و یافته های خود را ثبت و پس از نتیجه گیری ناشی از مقایسه آنرا قطعی و مطمئن به شمار می آورد، البته گاهی نیز ابهامات و تردیدهای خود را صراحتاً اعلام کرده است.

او نه تنها در مورد مصر، بلکه در سفر به سرزمین های دیگر نیز برآن بود که حداکثر اطلاعات را در زمینه های مختلف گردآوری کند، زیرا مطمئن بود که دیگر چنین فرصتی به او دست نخواهد داد. از جمله موارد مورد علاقۀ او جغرافیا و اقلیم، دین و آداب و رسوم، سیاست وحکومت، مشاغل و معاش مردم و فرهنگ و هنر گزارش شده است. او کمتر از چهل سال داشته است که اقدام به این سفرهای دور و دراز کرده بود. در سفر به مصر به طبیعت و اقلیم مناطق مختلف مصر، گیاهان و فرآورده های کشاورزی و دامی و کارگاهی و میزان اطلاعات مردم هر منطقه ای به تاریخ گذشتۀ زادگاهشان تأکید و علاقه عجیبی داشته است.

او در سال ۴۴۷ پیش از میلاد مسیح به یونان بازگشته و مستقیماً به آتن رفته است. وی در آنجا با پریکلس[۱۰] خطیب، سیاستمدار و فرماندار دریایی آتن دوستی عمیقی برقرار کرد و با سوفوکل[۱۱] نیز پیوندی صمیمانه داشت. او سالهای پس از بازگشت خود را به سفر در اروپا اختصاص داد و دوباره به ایتالیای سفلا نیز در سالهای ۴۴۴و۴۴۳ پیش از میلاد مسیح سفر کرد. کلنی های تورینی[۱۲] وجزایر سیسیل نیز سخت او را تحت تأثیر خود قرار داده بوده اند، ولی مطالب گسترده و چشمگیری دربارۀ آنها در تواریخ او نیامده است.

به روایتی او در سال هابی فوق تا سال ۴۴۲ پیش از میلاد مسیح در همان کلنی های تورینی که آتن آنرا اخیراً تأسیس کرده بود، ماند و از حقوق شهروندان در آنجا برخوردار گردید. کسی تاکنون دربارۀ انگیزه این اقدام هرودت به نتیجه ای نرسیده است.

وی بی تردید شخصی آزاده و ازادیخواه بوده و فرجام تلخ دائی خود پانیاسیس[۱۳] شاعر معروف یونان باستان را که چکامه هایی در اثر معروف خود تحت عنوان «هراکلیا»[۱۴] در توصیف، مدح و حسرت آزادی سروده است و پدرش لیخسس (لیکسس)[۱۵] را از یاد نبرده بود. می دانیم که پانیاسیسبه علت موضعگیری های خود در برابر استبداد و اختناق لیگدامیس[۱۶] دیکتاتور معروف آسیای صغیر، مدتی به زندان افتاد و هنگامی که اقدام به فرار از زندان کرد، به وسیلۀ مأموران دیکتاتور فوق از پای درآمد.

ناگفته نماند که لیگدامیس توسط پارسیان (هخامنشیان) از قدرت ساقط گردید و هرودت شخصاً ازایرانیان به خاطر این اقدام مثبت شان، تقدیر و تحسین کرده است. نه تنها علاقۀ هرودت به یافتن اطلاعات تاریخی جدید دربارۀ کشورهای دیگر، بلکه غنا بخشیدن به نوشته های تاریخی یونانیان از جمله به آثار هکاته میلتی سخت او را به این کار تشویق و تحریص می کرده است.

[۱] . Ethnologisch

[۲] . Richtsteig, E.: Herodit,  Band 1, S. 6 + Vogt, J.: Herodot  in  Ägypten, Stuttegart,1929

[۳] . “Der ägyptische Logos”

.[۴]  Herodots Bericht über Ägypten im Licht der ägyptischen Denkmäler,  Spiegelberg, W: Die Glaubwürdigkeit  von

Denkmäler, Heidelberg 1926.

[۵] .(شپیگلبرگ ، شپیگل برگ) Spiegelberg

[۶] . Halikarnassos

[۷] . Byzanz

[۸] . Olbia

[۹] . “Des alte Wunderland”

[۱۰]. Perikles

[۱۱] . Sophokles

[۱۲] . Kolonie Thurioi

[۱۳] . Panyasis

[۱۴] . Herakleia

[۱۵] . Lyxes

[۱۶] . Lygdamis

منبع : کتاب تاریخ مصر باستان

نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان

نشر الکترونیکی سایت

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ